الروم ٣٢
ترجمه
الروم ٣١ | آیه ٣٢ | الروم ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَرَّقُوا دِینَهُمْ»: آئین خود را به هنگام تکدر فطرت، به تبع هوی و هوس پراکنده و جدا ساختهاند و آن را بخش بخش کردهاند و به جای خداپرستی، هواپرستی نمودهاند. «شِیَعاً»: جمع شیعَة، گروهها و دستهها. فرقهها و حزبها. «بِمَا لَدَیْهِمْ»: بدانچه دارند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم
- طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن
- پاسخ ديگرى از صاحب كشاف و بيان چهار اشكال به آن
- جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله : ((وللهالمثل الاءعلى ))
- تمثيلى متضمن رد و ابطال پندار مشركين درباره اينكه خدا از مخلوقات خود شركايى دارد
- شرح مفاد آيه : ((فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها...))
- بيان اينكه فطرت انسان هادى همه افراد در هر عصر و مصر به سوى سعادت است
- اقوال مختلف مفسرين درباره مفردات و مفاد آيه ((فاقم وجهك للذين حنيفا...))
- كلام فخر رازى در مراد از ((لاتبديل لخلق الله )) و بياناشكال آن
- نهى از تخرب و تفرق در دين كه از صفات مشركين و ناشى از پيروى آنان از اهواء خوداست
- مراد آيه شريفه و بيان عدم منافات آن با آيه (و اذا مس الانسان ضردعوا...)
- وسعت و تنگى معيشت تابع مشيت خدا است (يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر)
- مراد از ((ربا)) و ((زكات )) در آيه : ((و ما آتيتم من ربا ليربوا...))
- بحث روايتى
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ضرب لكم مثلا من انفسكم ...)) كه در مقام نفى اعتمادبه شريك داشتن خدا است
- رواياتى در ذيل آيه : ((فطرة الله التى فطر الناس عليها...)) و بيان مراد از((فطرت ))
- چند روايت حاكى از اينكه كل مولود يولد على الفطرة ...
- فدك حق مسلم حضرت زهرا(س ) بوده است
- گفتارى در معناى فطرى بودن دين در چند فصل
- ۲ - زندگى اجتماعى و نياز به قانون ويژگى انسان است
- ۳- دين (مجموعه سنن قوانين )) بايد در جهت برآوردن حوائج حقيقى انسان و مطابق بافطرت و تكوين تشريع شده باشد.
- ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است
نکات آیه
۱ - هر گروهى از مشرکان، براى خود، دینى انتخاب کردند و در نتیجه، گروه گروه شدند. (من المشرکین . من الذین فرّقوا دینهم و کانوا شیعًا)
۲ - شرک، نابود کننده مایه هاى قِوام وحدت اجتماعى است. (المشرکین . من الذین فرّقوا دینهم و کانوا شیعًا)
۳ - مشرکان مکّه، داراى گرایش ها و آیین هاى مذهبى مختلف بودند. (و لاتکونوا من المشرکین . من الذین فرّقوا دینهم) «المشرکین» به قرینه آیات قبل و سیاق، ممکن است مشرکان مکه باشد.
۴ - باید از هرگونه اختلاف در دین و بر هم زدن وحدت اجتماعى، پرهیز کرد. (و لاتکونوا من المشرکین . من الذین فرّقوا دینهم و کانوا شیعًا) «من الذین فرّقوا» بدل از «من المشرکین» است. بنابراین، نهى «و لاتکونوا» آن را هم شامل مى شود.
۵ - اختلاف دینى، از عوامل دسته بندى و گروه بندى هاى اجتماعى است. (فرّقوا دینهم و کانوا شیعًا) احتمال دارد ذکر «و کانوا شیعاً» پس از «فرّقوا» به خاطر توجه به این واقعیت است که: اختلاف دینى، گروه بندى اجتماعى را به دنبال دارد.
۶ - اختلاف در دین و ایجاد دسته بندى، امرى نکوهیده و مذموم است. (بل اتّبع الذین ظلموا أهواءهم ... و لاتکونوا من ... الذین فرّقوا دینهم و کانوا شیعًا)
۷ - کلّیه گروه هایى که اعتقادشان براساس شرک است، بر باطل اند. (و لاتکونوا من المشرکین . من الذین فرّقوا دینهم) «من الذین فرّقوا دینهم» بدل از «المشرکین» است و به خاطر توجه دادن به این حقیقت آمده است که اگر چه مشرکان، عقیده واحدى ندارند و گروه هاى عقیدتى مختلفى اند، اما همه، مشرک اند و باید از قرار گرفتن در صف هر کدام از آنها پرهیز شود.
۸ - قبول بخشى از دین و رها ساختن جنبه هاى دیگر آن، عملى مشرکانه است. (و لاتکونوا من المشرکین . من الذین فرّقوا دینهم و کانوا شیعًا) مراد از «دین» مى تواند اسلام باشد. متفرق ساختن آن، به معناى پذیرش بخشى از آن و قبول نکردن بخشى دیگر است. لازم به ذکر است که فعل ماضى «فرّقوا» در صورت یاد شده منسلخ از زمان مى باشد.
۹ - گروه هاى مختلف مشرکان، به روش و آیین مخصوص خویش، شادکام و مسرور بودند. (کلّ حزب بما لدیهم فرحون) مراد از «کلّ حزب» به قرینه «فرّقوا» و «شیعاً» ممکن است همان مشرکان باشند.
۱۰ - هر حزب و دسته اى، تنها به آنچه خود باور دارد، دل خوش و مسرور است. (کلّ حزب بما لدیهم فرحون)
۱۱ - گروه بندى و حزب گرایى، پیش درامدى بر اختلاف مذهبى است. (فرّقوا دینهم ... کلّ حزب بما لدیهم فرحون) احتمال دارد «کلُّ حزب ...» به منزله تعلیل براى «فرّقوا دینهم» باشد; یعنى، آنان، دین خود را تجزیه کردند و یا در دین خود، اختلاف کردند، براى این که هر گروهى آنچه را که خود دارد، آن را مى پسندد.
موضوعات مرتبط
- اتحاد: موانع اتحاد ۲
- اختلاف: آثار اختلاف دینى ۵; اجتناب از اختلاف ۴; اجتناب از اختلاف دینى ۴; عوامل اختلاف دینى ۱۱; ناپسندى اختلاف دینى ۶
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۵
- حزب گرایان: سرور حزب گرایان ۱۰
- حزب گرایى: آثار حزب گرایى ۱۰، ۱۱
- دین: تبعیض در قبول دین ۸; رد بخشى از دین ۸; قبول بخشى از دین ۸
- شرک: آثار شرک ۲
- عمل: عمل شرک آلود ۸; عمل ناپسند ۶
- گروهها: بطلان گروههاى مشرک ۷
- گروه بندى: آثار گروه بندى ۱۱; گروه بندى هاى اجتماعى ۵; ناپسندى گروه بندى ۶
- مشرکان: پراکندگى مشرکان ۱; سرور مشرکان ۹; گروههاى مشرکان ۱، ۹
- مشرکان مکه: عقیده مشرکان مکه ۳