الأنبياء ٤٨
ترجمه
الأنبياء ٤٧ | آیه ٤٨ | الأنبياء ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْفُرْقَانَ»: جداسازنده حق و باطل. «ضِیَآءً»: نور. «ذِکْراً»: پند و اندرز. پنددهنده و اندرزگو. عطف (ضِیَآءً) و (نُوراً) و (ذِکْراً) بر همدیگر، از قبیل عطف صفت بر موصوف خود است (نگا: احزاب / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء
- اشاره به وجه تسميه ((تورات (( به : فرقان ، ضياء و ذكر
- مقصود از اينكه قرآن ((ذكر مبارك (( است
- مقصود از اينكه فرمود: ما به ابراهيم رشد او را داديم
- گفتگوى ابراهيم (عليه السلام ) با قوم بت پرست خود
- ابراهيم (ع ) بتها را قطعه قطعه كرد مگر بزرگترين آنها را
- محاجه آن جناب (عليه السلام ) با قوم خود بعد از شكستن بتها:((قال بل فعله كبيرهم ...((
- تنبه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم (ع )
- اشاره به اينكه ((برد(( و ((سلام (( شدن آتش براى ابراهيم (عليه السلام ) به امرتكوينى خداى تعالى خارج از محدوده اطلاعات ما از سلسله علل و اسباب است
- بيان اينكه در جمله :((و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا(( مراد از هدايت رساندن به مقصد ومراد از ((امر(( امر تكوينى است
- توضيح اينكه مراد از وحى در آيه : ((واوحينا اليهمفعل الخيرات ...(( وحى تسديد است نه وحى تشريع و مؤ يد بودن ائمه به تسديد وتاءييد الهى را افاده مى كند
- بحث روايتى
- چند روايت راجع به اينكه خداوند امامت را در ابراهيم (عليه السلام ) و ذريه او قرار داد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ «48»
و همانا ما به موسى و هارون، فرقان ونور وتذكّرى براى اهلپروا عطا كرديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ (48)
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ: و هر آينه بتحقيق عطا فرموديم موسى و برادرش هارون را. الْفُرْقانَ: تورات كه فارق ميان حق و باطل. يا برهانى كه جدا مىساخت به آن حق را از باطل. نزد جمعى مراد شكافتن دريا است. وَ ضِياءً:
و داديم نورى كه از غايت وضوحش مىرسيدند به توسط آن به طريق هدايت و راه نجات در معرفت خدا و شرايع. يا نورى كه استضائه كند به آن در تاريكىهاى حيرت و جهالت. وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ: و يادآورى براى پرهيزكاران كه پند يابند به مواعظ آن و عمل نمايند به آنچه در آن است. تخصيص پرهيزكاران به جهت آن است كه ديگران به سوء اختيار، تصديق ننمودند آن را، لذا از اين فيض محروم ماندند.
«1» بحار الانوار، ج 7، ص 253- 252، باب 10 (باب الميزان)
جلد 8 - صفحه 401
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ (46) وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ (47) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ (48) الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ (49) وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (50)
ترجمه
- و هر آينه اگر برسد آنها را رشحهئى از عذاب پروردگارت ميگويند البتّهاى واى بر ما همانا ما بوديم ستمكاران
و نصب مينمائيم ترازوهاى
جلد 3 صفحه 556
عدل را براى روز قيامت پس ستم كرده نشود نفسى چيزيرا و اگر باشد بمقدار دانهاى از خردل بياوريم آنرا و كافى هستيم ما در حاليكه حساب كنندگانيم
و بتحقيق داديم بموسى و هارون جدا كننده حقّ از باطل را و روشنى و موجب تذكّرى را براى پرهيزكاران
آنانكه ميترسند از پروردگارشان در نهانى و آنان باشند از روز قيامت بيمداران
و اين موجب تذكّرى است با بركت كه فرو فرستاديم آنرا آيا پس شما مرآنرا انكار كنندگانيد.
تفسير
- نفحه اثر مختصرى است كه از امرى واصل بشخص شود و بيشتر در بوى خوش استعمال ميشود و اينجا مراد ترشّح عذاب است و تعيير كفار بآنكه در وقت دعوت بحق استنكاف و استكبار مينمايند و در موقع نزول عذاب تذلّل و انكسار و اين حال اشخاص ضعيف النفس و خفيف العقل است و ترازوهاى عدالت الهى كه روز قيامت براى سنجيدن اعمال خوب و بد بندگان نصب ميشود اختصاص باهل ايمان دارد و براى كفّار نيست چون آنها فوج فوج داخل جهنّم ميشوند چنانچه از روايت امام سجاد عليه السّلام در كافى مستفاد ميشود و مراد از آن ترازوها بمقتضاى روايات متعدده انبياء و اوصياء آنها عليهم السلامند كه در اوائل سوره اعراف ذيل آيه و الوزن يومئذ الحقّ بيان شد و در آنروز باحدى بمقدار ذرهئى ظلم نخواهد شد كه از حقّ او كاسته يا بر مجازاتش افزوده شود و خداوند پاداش مقدار حبّه خردل را از عمل بندگان كه آن از كوچكترين حبوبات است بصاحبش ميدهد و مثقال برفع و آتينا بمدّ نيز قرائت شده و قرائت بمدّ را در جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در مجمع و از قمّى ره تأييد شده و بر حسب معنى احسن است چون أتينا بمعناى آوردن در مقام حساب است و آتينا بمعناى دادن پاداش است كه صراحت در مقصود دارد و لفظا و معنا مطابق با جازينا است و خداوند كفايت حساب بندگانرا بهتر از هر محاسبى مينمايد چون اعلم و اعدل از او كسى نيست و ميزان عدلى بهتر از وجود مبارك علوى تصوّر نميشود و در آيات اخيره براى رفع تعجّب كفّار از نبوّت پيغمبر اكرم و آنكه مواعيد او بوحى الهى است شروع بذكر احوال انبياء فرموده باين تقريب كه ما قبلا بموسى و برادرش هرون فرقان كه كتاب جامع فارق بين حق و باطل بود داديم و آن روشنائى و نورى
جلد 3 صفحه 557
بود كه مردم را از تاريكى جهل و نادانى بيرون ميآورد و موعظه و پند و اندرز بود براى اهل تقوى و پرهيزكارى كه آنها كسانى هستند كه ميترسند در خلوت و وقت غيبت از خلق يا در باطن و ضمير خودشان از خدا و روز جزا و فرق ميان خشيت و اشفاق در آيات سابقه گذشت كه اوّل ترس ناشى از تعظيم است لذا نسبت بعلماء داده ميشود و دوم ترس ناشى از اعتنا است كه موجب هراس و ارتعاد اعضاء ميگردد و اين قرآن هم مانند آن مشتمل بر موعظه و پنداست بعلاوه مبارك و باقى و برقرار است تا روز قيامت و فائده و نفع و خير آن تمامى ندارند و نازل نموديم ما آنرا بر پيغمبر آخر الزمان كه معجزه باقيه او باشد و شما هم ميدانيد و ميفهميد اعجاز و بيرون بودن آن را از قدرت بشر با اين وصف چگونه منكر نزول آن از جانب خداوند ميشويد و چون هارون شريك و معاون حضرت موسى در نبوّت و دعوت بحق بوده خداوند نسبت دادن فرقان را بآن دو داده و الا الواح تورية در طور بحضرت موسى عطا شد و محتمل است مراد از فرقان برهان حقّ و ميزان عدل الهى باشد كه عبارت از عقائد حقّه و اخلاق حسنه است و آن روشنى و ضياء و موجب تذكّر و اتّقاء خلق است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد آتَينا مُوسي وَ هارُونَ الفُرقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكراً لِلمُتَّقِينَ (48)
و هر آينه بتحقيق داديم ما موسي و هارون را كتابي که فارق بين حقّ و باطل است و روشنايي و يادآوري از براي أهل تقوي و پرهيز كاران (وَ لَقَد آتَينا): اعطاء فرموديم. كتابهايي که خداوند بر انبياء نازل فرمود از زمان آدم تا زمان موسي عليه السلام تعبير به صحف ميكنند، صحف آدم و شيث و نوح و ابراهيم، و از زمان موسي تا خاتم تعبير به كتب تورات موسي زبور داود انجيل عيسي قرآن محمّد صلّي اللّه عليه و سلّم.
(مُوسي وَ هارُونَ). تورات بر موسي نازل شد لكن چون هارون شركت داشت در أمر نبوّت و رسالت بر حسب تقاضاي موسي: «و أشركه في امري» طه آيه 37. در اينجا هارون را شريك موسي قرار داد.
(الفُرقانَ): كتاب تورات که فارق بين حقّ و باطل است و سعادت و شقاوت، و توحيد و شرك، و ايمان و كفر چنانچه تمام كتب و صحف آسماني داراي اينکه وصف هستند و يكي از اسامي قرآن فرقان است.
جلد 13 - صفحه 189
(وَ ضِياءً) چراغي است که قلوب مؤمنين را روشن ميكند و آنها را به سعادت سوق ميدهد و از شقاوت و بدبختي نجات ميدهد.
(وَ ذِكراً)، و آنها را متذكّر ميكند به مصالح و اعمال حسنه و صفات حميده و عقايد حقّه لكن فقط.
(لِلمُتَّقِينَ) و پرهيزكاران که از عذاب الهي خائف و به مثوبات راغب هستند و امّا براي كفّار و عصاة جز مزيد بر خسران ندارد که در وصف قرآن ميفرمايد:
«وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلّا خَساراً» اسراء آيه 84.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- شمهای از داستان پیامبران: از این آیات به بعد فرازهایی از زندگانی پیامبران که آمیخته با نکات بسیار آموزندهای است بیان شده، که بحثهای گذشته را در زمینه نبوت پیامبر اسلام (ص) و درگیری او با مخالفان، با توجه به
ج3، ص173
اصول مشترکی که حاکم بر آنهاست، روشنتر میسازد.
در این آیه میفرماید: «ما به موسی و هارون فرقان (وسیله تشخیص حق از باطل) بخشیدیم، و نور و یاد آوری برای پرهیز کاران» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ).
نکات آیه
۱- حضرت موسى و هارون(ع)، دو پیامبر داراى کتاب آسمانى و رسالت مشترک (و لقد ءاتینا موسى و هرون الفرقان و ضیاءً و ذکرًا ) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که مقصود از «الفرقان» کتاب آسمانى تورات باشد. بر این اساس دادن کتاب آسمانى به هارون در کنار حضرت موسى(ع)، بیانگر این است که او نیز مانند موسى(ع) در نبوت و دریافت کتاب آسمانى شریک و برابر بود.
۲- تورات، جدا کننده حق از باطل (ءاتینا موسى و هرون الفرقان و ضیاءً و ذکرًا ) واژه «فرقان» به هر چیز جدا کننده حق از باطل اطلاق مى شود. توصیف کتاب آسمانى تورات به «فرقان» بیانگر برداشت یاد شده است.
۳- حضرت موسى و هارون(ع)، از قدرت تشخیص حق و باطل در پرتو لطف خدا برخوردار بودند. (و لقد ءاتینا موسى و هرون الفرقان ) با توجه به معناى لغوى «فرقان» (شىء جدا کننده و متمایز ساز میان حق و باطل) برداشت یاد شده به دست مى آید.
۴- انسان، در تشخیص میان حق و باطل، نیازمند به رهنمودهاى خدا است و بدون این رهنمود، در تشخیص خویش دچار خطا خواهد شد. (و لقد ءاتینا موسى و هرون الفرقان ) از این که پیامبران، قدرت تشخیص خود را از خدا گرفته اند، به طریق اولى انسان ها نیز نیازمند این جهت مى باشند.
۵- حضرت موسى و هارون(ع)، دو پیامبر برخوردار از حجت و برهان الهى (و لقد ءاتینا موسى و هرون الفرقان ) یکى از معانى لغوى «فرقان» حجت و برهان است (لسان العرب).
۶- تورات، روشنى بخش زندگى و یادآور مسیر هدایت و نیازمندى هاى دینى براى تقواپیشگان (و ضیاءً و ذکرًا للمتّقین ) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که مقصود از «فرقان»، کتاب تورات بوده و کلمه هاى «ضیاءً» و «ذکراً» در توصیف این کتاب باشد. گفتنى است «ذکر» به معناى یاد و یادآورى است و مقصود از آن - مطابق آن چه نوع مفسران گفته اند - یاد کرد مسائل هدایتى و نیازهاى دینى است.
۷- تقوا، شرط بهره مندى از هدایت الهى و کتاب هاى آسمانى (ذکرًا للمتّقین )
۸- تقواپیشگان، برخوردار از نور، روشنایى و هدایت ویژه الهى در زندگى (و ضیاءً و ذکرًا للمتّقین )
۹- تقوا، از ارزش هاى برتر است و تقواپیشگان از فضیلت و شرافت ویژه در تمامى کتاب هاى آسمانى و ادیان توحیدى برخوردارند. (ضیاءً و ذکرًا للمتّقین ) از این که متّقین غایت و هدف نزول کتاب آسمانى موسى و هارون و دریافت نور و هدایت الهى قرار گرفته اند و قرآن نیز که مسأله تقوا را از محورهاى آموزه هاى خود قرار داده است، به دست مى آید که تقوا در همه ادیان توحیدى داراى جایگاه ویژه و برتر بوده است.
موضوعات مرتبط
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۴
- باطل: تشخیص باطل ۳; شرایط تشخیص باطل ۴
- تقوا: آثار تقوا ۷; ارزش تقوا ۹
- تورات: روشنگرى تورات ۶; نقش تورات ۲; هدایتگرى تورات ۶
- حق: تشخیص حق ۳; شرایط تشخیص حق ۴; ممیز حق و باطل ۲
- خدا: اهمیت تعالیم خدا ۴; هدایتهاى خدا ۷، ۸
- کتب آسمانى: هدایتهاى کتب آسمانى ۷
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۳
- متقین: فضایل متقین ۸; فضایل متقین در کتب آسمانى ۹; هدایت متقین ۶، ۸
- موسى(ع): بصیرت موسى(ع) ۳; حجت موسى(ع) ۵; شریک رسالت موسى(ع) ۱; فضایل موسى(ع) ۳; کتاب آسمان موسى(ع) ۱; مقامات موسى(ع) ۱، ۵; نبوت موسى(ع) ۱، ۵
- مهتدین :۸
- هارون(ع): بصیرت هارون(ع) ۳; حجت هارون(ع) ۵; فضایل هارون(ع) ۳; کتاب هارون(ع) ۱; مقامات هارون(ع) ۱، ۵; نبوت هارون(ع) ۱، ۵
- هدایت: شرایط هدایت ۷