المائدة ١٢٠
ترجمه
المائدة ١١٩ | آیه ١٢٠ | المائدة ١٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُلْک»: شاهی. کشور. عزّت و قدرت.
تفسیر
- آيات ۱۲۰ - ۱۱۶ سوره مائده
- مورد استعمال عبارت ((من دون الله )) در قرآن ، و بيان اينكه خداقابل انكار نيست هر چند در تشخيص اسماء و صفات او اشتباه شود و به ظاهر انكار گردد.
- اعتقاد به الوهيت مريم ، مادر عيسى (ع ) در ميان مسيحيان ونقل گفتار صاحب تفسير ((المنار)) در اين باره
- نهايت عبوديت و ادب بندگى در پاسخ حضرت عيسى (ع ) به خداوند
- فقط علم خداى سبحن معتبر است و علم و جهل جز او را بها و اعتبارى نيست
- حقيقت شهادت را فقط خدا دارا است و اوست كه بر هر چيز شهادت عامه و مطلقه دارد ((وانتعلى كل شى ء شهيد))
- نكاتى چند در عبارت : ((ان تعذبهم فانهم عبادك وان تغفرلهم فانك انت العزيز الحكيم))
- صدق صادقين (در قول و در عمل ) در آخرت برايشان سودمند خواهد بود
- فرق رضايت از عمل با رضايت از عامل و اشاره به معناى رضايت پروردگار از بنده وآثار اين رضايت
- (رواياتى در ذيل آيات شريفه : ((ءانت قلت للناس ...)))
- توضيح اينكه در حديث آمده : خداوند با يك حرف از خلق خود محجوب شده و شرحى درمورد اينكه اسم اعظم خداوند از نوع الفاظ نيست
- گفتارى پيرامون معناى ادب
- معناى ادب و بيان اختلاف مفهوم آن با اختلاف مقاصد در جوامع مختلف
- اخلاق وصف روح ، و ادب وصف عمل است و ادب ، ناشى از اخلاق مى باشد و ادب الهى انبياءهياءت زيباى اعمال دينى ايشان است
- اسلام سرتاپاى زندگى را داراى ادب نموده است و آن عبارت است از انجام دادناعمال بر هياءت توحيد
- اثر عمل در پرورش خود و ديگران ، و بيان اينكه مربى بايد بدانچه به ديگران مىآموزد ايمان داشته ، عملش مطابق علمش باشد
- مراد از هدايت انبياء (ع ) توحيد ايشان است و امر به اقتداء به هدايت آنان (فبهديهم اقتده )امر به پيروى آنان است در عمل
- تاءديب الهى انبياء (ع ) از طريق وحى تسديدى و تاءديبى است كه جداى از وحى نبوت وتشريع بوده است
- ادب الهى انبياء (ع ) هم شامل ادب نسبت به خداوند مى شود و همشامل ادب نسبت به مردم (ادب فردى و ادب اجتماعى )
- عدم تكلف و استفاده از طيبات و رزق حلال از آداب انبياء (ع ) بوده است
- ادب آدم و حوا در دعاى خود: ((ربنا اننا ظلمنا انفسنا...)) پس از آنكه نهى ارشادى ازخوردن درخت را مخالفت كردند
- ادب نوح (ع ) در گفتگويش با خداى تعالى در داستان دعوت فرزندش
- ادب ابراهيم (ع ) در احتجاج با قوم خود و در دعا و درخواست هايش از خداوند
- مقام رفيع حضرت ابراهيم (ع ) و جايگاه والاى او نزد تمام اديان توحيدى
- درخواست حضرت ابراهيم (ع ) از خداوند در خصوص سرزمين مقدس مكه
- دعاى ديگرى از حضرت ابراهيم (ع ) و توجه بر ادبى كه در آن رعايت شده است
- ادب اسماعيل (ع ) نسبت به خداوند تعالى
- ادب يعقوب (ع ) در كلامش كه گفت : ((انما اشكو بثى و حزنى الى الله ...))
- ادب در دعاى يوسف صديق (ع ) به هنگامى كه همسر عزيز مصر او را تهديد كرد و در كلاماو پس از ديدار پدر
- ادب يوسف (ع ) در دعاى ديگرش در زمانى كه خود عزيز مصر شده بود
- ادب موسى (ع ) در دعاهايش و بيان اينكه اعتراف آنجناب (رب انى ظلمت نفسى ) اعتراف بهگناه نيست
- دعاى موسى عليه السلام در اولين روز بعثت خود
- نفرين موسى و هارون درباره فرعون و فرعونيان
- فرق بين دعا و نفرين و بيان آدابى كه موسى (ع ) در نفرين خود به فرعون وفرعونيان رعايت نموده است
- توجه به ادب جميلى كه حضرت موسى (ع ) در كلام خود بكار برده است
- ادب در دعا وثناى حضرت شعيب ، داوود و سليمان (ع )
- ادب در دعاى يونس (ع ) در شكم ماهى
- دعاى ايوب و زكريا (ع )
- وجوه لطيفى از ادب عبوديت عيسى (ع ) در مقام دعا براىنزول مائده و در مقام تبرئه خود از شرك ورزيدن نصارا
- دعائى كه ادب بندگى پيامبر اسلام (ص ) و مؤ منين به آن حضرت را نشان مى دهد
- يكى از آداب انبياء (ع ) ادبى بود كه در گفتگوى با قوم خود از طرف پروردگار خودآن را رعايت مى كردند
- مقايسه طرز گفتار و رفتار طواغيت همچون فرعون و نمرود، با رفتار و گفتا انبياء (ع )
- ادب ديگر انبياء (ع )، ادبى است كه در معاشرت و گفتگو با مردم و در برابر مكذبين ومعاندين مراعات مى نمودند
- خود را از مردم شمردن و متناسب با ميزان عقل مردم سخن گفتن ، از آداب انبياء (ع ) است
- در باطل و در حقى كه آميخته با باطل است ادب نيست
- نفى امتيازهاى مادى و طبقاتى و بزرگداشت اهل علم و تقوا، از جمله آداب انبياء (ع ) است
- (شامل يكصدوهشتاد و سه روايت راجع به اوصاف ،احوال و و سنن پيامبر گرامى اسلام (ص ))
- سيره پيامبر اكرم (ص ) از زبان مبارك امام حسين (ع )
- شرح و تفسير كلمات و جملات روايت مشهورى كه درباره جسمى واحوال روحى پيامبر اكرم (ص ) نقل شده است
- روايات ديگرى در درباره سيره عملى رسول اكرم (ص )
- عبادت پيامبر اكرم (ص ) از ساده روايات
- سخاوت حضرت (ص ) و توجه ايشان به امر نيازمندان
- رواياتى درباره پاره اى از سنن و آداب رسول الله (ص ) در معاشرت با مردم
- از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
- آداب آن جناب در سفر
- رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن
- آداب آن حضرت در خوردنيها و آشاميدنى ها
- آداب آن جناب در وضو ساختن و غسل نمودن
- از جمله آداب حضرتش در نماز و ملحقات آن
- روزه گرفتن آن حضرت
- جمله اى از آداب آن جناب در قرائت قرآن و دعا
- گفتارى پيرامون بندگى و بنده دارى
- اعتبار عبوديت براى خداى سبحان
- سلطنت حقيقى و مالكيت واقعى پروردگار منشاء وجوب انقياد موجودات در برابر اراده اواست
- برده گيرى و اسباب آن
- سير تاريخى برده گيرى
- لغو دو سبب از اسباب بردگى (سلطه و قلدرى ولايت پدر و شوهر) در اسلام
- برده گيرى اسراى جنگى در جنگ مسلمين با كفار، در اسلام پذيرفته شده است
- راه برده گيرى در اسلام
- رفتار و سيره اسلام درباره غلامان و كنيزان و عنايت بسيار به آزاد گشتن بردگان
- سير برده گيرى در تاريخ
- انديشه الغاى بردگى تا چه اندازه صحيح بوده است
- لازمه زندگى اجتماعى ، محدوديت آزادى هاى فردى است
- ميزان محدوديت آزادى در اجتماع ؟ و بيان صحت نظر و روش اسلام درباره برده گيرى وانطباق آن با عقل و فطرت
- داستان بر انداختن برده گيرى به كجا انجاميد؟
- ادامه برده گيرى در قرن حاضر به شكلى جديد (همان آتش و همان كاسه )
- برده گيرى قرن بيستم توسط كشورهاى متمدن !
- روش اسلام درباره بردگى حكيمانه ترين روش است
- بررسى اين سخن كه منشاء انديشه الغاء بردگى ، تساوى حقوق افراد بشر بوده است
- وجه علوم تشريع تملك مال براى بردگان و موقت كردن بردگى در اسلام
- گفتارى چند در پيرامون عفو و مجازات
- لزوم وجود سنخيت بين عمل و كيفر و پاداش
- كيفر دادن در مقابل جرائم نشان دهنده يك نوع بردگى است
- عفو و بخشش ، حد مشروعيت آن و اسبابى كه براى مغفرت در قرآن آمده است : (تو به وشفاعت )
- مراتب عفو كه مترتب است بر مراتب گناه
- انواع امر و نهى : جزائى اخلاقى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «120»
ملك و حكومت آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست تنها از آن خداست، و او بر هر چيزى تواناست.
نکته ها
در آيات قبل، سخنان عيسى عليه السلام در محضر خداوند مطرح شد كه:
1. من جز حقّ نمىگويم. «ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ»
2. اگر ناحقّى گفتهام تو مىدانى. «إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ»
3. جز يكتاپرستى كه مرا امر كردى، به مردم چيزى نگفتم. «ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ»
4. مراقب و ناظر مردم بودم تا منحرف نشوند. «كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً»
در اين آيه خداوند مىفرمايد: همهى سخنان عيسى صحيح و راست است و امروز روزى
جلد 2 - صفحه 404
است كه راستى راستگويان نجاتبخش است.
پیام ها
1- مؤمنان، اگر به خاطر صداقتشان، مشكلاتى را در دنيا تحمّل كنند، اين راستى و صداقت در آخرت براى آنان كارساز است. «يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ»
2- تنها صادقان نفع مىبرند، نه مدّعيان، شعاردهندگان ورياكاران. يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ ...
3- بهشت در كنار رضايت خداوند، فوز بزرگ و رستگارى است. جَنَّاتٌ ... رَضِيَ اللَّهُ ... ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
4- عبادت كسى شايسته است كه سلطنت عالم و قدرت مطلقهى هستى در اختيار اوست، نه ديگران، گرچه پيامبر باشند. «لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 2 - صفحه 407
سورهى انعام
اين سوره، يكصد و شصت و پنج آيه دارد و همهى آيات آن يكجا در مكّه و با تشريفات خاصّى نازل شده است. جبرئيل، اين سوره را با بدرقهى هفتاد هزار فرشته بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل كرد.
پيام اصلى آيات اين سوره، مبارزه با شرك و دعوت به توحيد است. از آنجا كه مشركان جزيرة العرب به اعتقاد خود، بعضى چهارپايان را حلال و بعضى را حرام مىدانستند، قرآن در مقام مبارزه با اينگونه خرافات و باورهاى غلط، از آيهى 136 اين سوره به بعد، احكامى را در مورد چهارپايان بيان مىدارد كه بدين جهت اين سوره، «انعام» نام گرفته است.
رواياتى دربارهى فضيلت اين سوره و نيز برآورده شدن حاجت به واسطهى تلاوت اين سوره آمده است. از جمله از امام صادق عليه السلام نقل شده كه هر كس چهار ركعت نماز (با دو سلام) بخواند، آنگاه اين سوره و سپس دعايى را قرائت
جلد 2 - صفحه 408
كند، حاجاتش برآورده مىشود. «1»
در هيچ سورهاى به اندازهى اين سوره، كلمهى «قل» نيامده است. تكرار 44 بار اين خطاب به پيامبر، شايد به خاطر آن است كه در اين سوره، عقائد باطل و انحرافها و توقّعات بى جاى مشركان بيان شده و لازم است قاطعيّت در كار باشد. اين مطلب بيانگر آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور است متن وحى را بىكم و كاست بگويد.
«1». تفسير اطيبالبيان.
جلد 2 - صفحه 409
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (120)
بعد از آن كذب نصارى و فساد دعوى ايشان در مسيح و مادرش را تنبيه فرمايد:
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَ: مر خداى راست به خاصه
«1» مائده 119.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 215
پادشاهى آسمانها و زمينها و آنچه در ميان آنها است از مخلوقات علوى و سلفى، و عيسى هم خارج از آسمان و زمين نيست، پس مملوك خدا باشد و مسلم است مملوك نمىتواند مالك و خالق، و قابليت آن را نخواهد داشت وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: و ذات الهى بر همه چيزها توانا است به قدرتى كه از عجز و ضعف منزه و مقدس باشد.
(خاتمه سوره مباركه) و الحمد للّه اولا و آخرا و صلى اللّه على محمّد و آله الطاهرين
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 217
«سوره ششم»* (انعام)*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اين سوره مباركه نزد ابن عباس مكى است الّا شش آيه «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» «1» تا آخر سه آيه و «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ» «2» تا آخر سه آيه كه در مدينه نازل شده.
عدد آيات- صد و شصت و پنج به عدد كوفى.
عدد كلمات- سه هزار و پنجاه و سه كلمه.
عدد حروف- دوازده هزار و چهار صد و بيست و دو.
ثواب قرائت: 1- عياشى- از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود: سوره انعام يك دفعه نازل شد و هفتاد هزار ملك مشايعت و تعظيم آن نمودند. چه در هفتاد موضع اين سوره، نام نامى الهى مندرج است، و اگر مردمان بدانند فضل قرائت اين سوره را، هرگز ترك آن نكنند و هميشه به قرائت آن مشغول باشند. «3» 2- تفسير برهان- از حضرت رضا عليه السّلام مروى است: سوره انعام يك دفعه نازل شد و هفتاد هزار ملك مشيع آن و به تسبيح و تهليل و تكبير مشغول بودند. هر كه آن را قرائت كند آن ملائكه براى او تسبيح گويند تا
«1» انعام آيه 91.
«2» انعام آيه 151.
«3» عياشى، جلد اوّل، صفحه 353، حديث اوّل.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 218
قيامت. «1» 3- ابن عباس نقل نموده: هر كه سوره انعام را هر شب بخواند روز قيامت از آمنين باشد و هرگز آتش جهنم به چشم نبيند. «2» تنبيه- سابقا اشاره شد كه ثواب مترتبه بر آيات قرآنى مشروط است به عمل به آن آيات، و الّا قرائت كردن بدون عمل؛ مثوبات مقرره را نائل نشود.
( (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ))
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (120)
ترجمه
مر خدا راست پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه در آنها است و او بر همه چيزى توانا است.
تفسير
سلطنت حقّه و مالكيت حقيقيّه و قدرت مطلقه از آن حق است نسبت بتمام موجودات علوى و سفلى و لفظ ما براى افاده عموم است كه شامل ذوى العقول و غير ذوى العقول است و مفيد تحقير است در جنب عظمت و قدرت الهى چنانچه افراد ارض براى افاده اين مقصود است در مقابل تفخيم شان سماوات و عياشى ره از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه سوره مائده آخر سوره است كه بر پيغمبر (ص) نازل شده و ناسخ سور ديگر است و چيزى ناسخ آن نيست و در ثواب الاعمال است كه حضرت باقر (ع) فرمود كسيكه سوره مائده را در هر روز پنجشنبه قرائت نمايد ايمان او از ظلم و شرك محفوظ خواهد ماند.
جلد 2 صفحه 296
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ (120)
و اختصاص بذات اقدس خدا دارد ملكيت تمام عوالم علوي و سفلي و آنچه در آنها است از ملائكه، جن، انس، حيوانات، نباتات، جمادات، و او بر هر چيزي قادر است.
لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ علويات شامل تمام عوالم علوي، عالم عقول، نفوس، عالم ارواح، لوح، قلم، بهشت، شمس، قمر، كواكب، كرات جويه ميشود.
و الارض عالم سفلي آب، خاك، باد، هوي، جواهرات، اعراض، بشر، جن، حيوانات، نباتات، معادن جزو ما في الارض است که ميفرمايد وَ ما فِيهِنَّ در سماوات و ارض.
وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ از كتم عدم بعرصه وجود و ابقاء آنها و افناء آنها و هر نوع تصرفي که مشيت كامله و حكمت بالغه او اقتضاء كند قادر متعال است.
تمت بعون اللّه سورة المباركة المائدة و يتلوه انشاء اللّه تعالي سورة الانعام بتوفيقه و عنايته
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تنها خداوند، مالک و فرمانرواى آسمانها، زمین و هر آنچه در آنهاست. (للّه ملک السموت و الارض و ما فیهن)
۲- باور به حاکمیت انحصارى خداوند بر هستى از میان برنده احتمال شایستگى غیر خدا براى الوهیت (للّه ملک السموت و الارض و ما فیهن) جمله «للّه ملک ...» مى تواند تعلیلى براى یکتایى خداوند، شایستگى و بایستگى او براى پرستش و بى همتایى وى در الوهیت باشد.
۳- آسمانها متعدد هستند. (للّه ملک السموت)
۴- قدرت خداوند، محیط بر همه هستى (و هو على کل شىء قدیر)
۵- قدرت مطلق و حاکمیت بر هستى، ملاک الوهیت (للّه ملک السموت و الارض و ما فیهن و هو على کل شىء قدیر)
۶- توجه به قدرت مطلق خداوند، عامل آگاهى به بى همتایى او در الوهیت (و هو على کل شىء قدیر) جمله «و هو على کل ...» مى تواند همانند جمله «و للّه ملک ...» تعلیلى باشد بر حقایق بیان شده در آیات گذشته.
۷- مالکیت خداوند بر آسمانها و زمین و توانایى مطلق وى، ضامن اعطاى بهشت جاودانه به صادقان (ینفع الصدقین صدقهم لهم جنت ... و ما فیهن و هو على کل شىء قدیر) بیان مالکیت خداوند بر هستى و توانایى مطلق او پس از وعده بهشتى جاویدان به صدق پیشگان، مى تواند اشاره به این باشد که تحقق بخشیدن به این وعده هرگز از توان خداوند خارج نیست.
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۳ ; مالک آسمان ۱، ۷
- آفرینش: حاکم آفرینش ۱، ۲، ۵
- الوهیت: ملاک الوهیت ۲، ۵
- ایمان: آثار ایمان ۲
- بهشت: جاودانگى بهشت ۷ ; موجبات بهشت ۷
- توحید: ذاتى ۶ ; دلایل توحید ۶
- خدا: احاطه خدا ۴ ; حاکمیت خدا ۱، ۲ ; قدرت خدا ۴، ۵، ۶، ۷ ; مالکیت خدا ۱، ۷
- زمین: مالک زمین ۱، ۷
- صادقان: در بهشت ۷