الحج ٣١
ترجمه
الحج ٣٠ | آیه ٣١ | الحج ٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حُنَفَآءَ»: جمع حَنیف، حقّگرایان و دوری گزیدگان از باطل. مخلصین (نگا: بقره / آلعمران / و ). حال ضمیر (و) در فعل (إِجْتَنِبُوا) است. «غَیْرَ»: عطف بر (حُنَفآءَ) و حال است. «خَرَّ»: سقوط کرد. فرو افتاد. «السَّمَآءِ»: مراد آسمان ایمان است. شخص به هنگام سقوط از آن بر اثر اضطراب فراوان، احساس بیوزنی و بیارجی در درون روح و جان خود میکند و خویشتن را بیپایگاه میبیند. «الطَّیْرُ»: مراد پرندگان هواها و هوسها است که افکار شخص را پریشان میسازند. «تَهْوِی بِهِ»: او را پرت میکند. وی را به پائین میاندازد. «الرِّیحُ»: مراد ابلیس ملعون است که کافر را در وادی ضلالت سرگردان و ویلان میسازد و هلاک و تباهش مینماید. «سَحِیقٍ»: بسیار ژرف. دور افتاده و پرت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ الَّذِينَ کَذَّبُوا بِآيَاتِنَا... (۱)
إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا... (۰) قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ... (۲) قُلْ أَ نَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ... (۱) يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج
- برابرى همه مؤ منين در عبادت در مسجدالحرام و تهديد كساين كه در راه خدا و مسجدالحرام را مى بندند
- معبد شدن كعبه براى مردم
- مقصود از دستور الهى به ابراهيم (عليه السلام ): ((وطهر بيتى للطائفين ...((
- دستور الهى به ابراهيم (ع ) در ميان مردم حج را اعلام كن تا بسويت بيايند!
- توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج
- توضيح مفردات و جملات آيات مربوط به مناسك حج
- تحريك و تشويق مردم به تعظيم حرمات خدا
- اشاره به اينكه ((تقوى (( امرى معنوى و قلبى است و قائم به اعمال خارجى نيست
- حكمت قربانى كردن براى خدا (... و لكن يناله التقوى منكم )
- بحث روايتى
- رواياتى درباره منافع مترتب بر حج (لشهيدوا منافع لهم )
- رواياتى ديگر در ذيل آيات راجع به مناسك حج و وجه تسميه خانه كعبه به : ((بيتالعتيق ((
نکات آیه
۱ - خدا، پروردگارى بى شریک است. (حنفاء للّه غیر مشرکین به) «حنفاء» جمع «حنیف» و حال براى فاعل «فاجتنبوا»است. «حنف» نیز (مصدر «حنیف») به معناى گرویدن است. «لام» در «للّه» به معناى «إلى» است. یعنى: «اجتنبوا التقرب من الأوثان حالکونکم مائلین منها إلى اللّه; از نزدیک شدن به بت ها پرهیز کنید، در حالى که گروندگان خالصى باشید از آنها به خدا». به هر حال آیه فوق، بیانگر ربوبیت یگانه خدا، نفى ربوبیت غیر او، لزوم پرستش خدا، روى برتافتن از پرستش غیر او و بالاخره ارزش یکتاپرستى و مقام والاى موحدان و زشتى بت پرستى و پیامدهاى شوم آن است.
۲ - لزوم روى برتافتن از غیر خدا و گرویدن به خداى یگانه (فاجتنبوا الرجس من الأوثن ... حنفاء للّه)
۳ - ضرورت پرهیز از پرستش غیر خدا (غیر مشرکین به)
۴ - مثل کسى که به خدا شرک مىورزد، مثل کسى است که از آسمان فرو افتد و طعمه مرغان شکارى گردد. (و من یشرک باللّه فکأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطیر) «خرّ و خُرور» (مصدر «خرّ») به معنا سقوط و فرو افتادن است. «خرّ من السماء»; یعنى، از آسمان فرو افتاد. «خَطف» (مصدر «تخطف») نیز به معناى ربودن است. «خطفته الطیر»; یعنى، پرنده او را ربود. بنابراین معناى جمله یاد شده چنین است: هر کس به خدا شرک بورزد، چنان است که گویا از آسمان فرو افتاده و پرنده شکارى او را ربوده است. گفتنى است که تشبیه در آیه فوق، از باب تشبیه معقول به محسوس است;یعنى، مشرک - که با روگرداندن از خداى متعال و فرو افتادن در پاى بت ها، در واقع از اوج کمالات انسانى سقوط مى کند و در دام شیطان گرفتار مى شود - به کسى تشبیه شده است که از آسمان فرو افتد و طعمه پرندگان شکارى شود.
۵ - کسى که به خدا شرک مىورزد، مانند کسى است که از آسمان فرو افتد و باد او را به جایى دور بیفکند. (و من یشرک باللّه ... أو تهوى به الریح فى مکان سحیق) جمله «أو تهوى به الریح...» عطف است بر «تخطفه الطیر». «هُوىّ» (مصدر «تهوى»)، به معناى سقوط و فرو افتادن است و هرگاه با «باى» تعدیه بیاید، به معناى اسقاط و فرو افکندن مى شود. «هوت به الریح»; یعنى، باد او را فروافکند. «سُحق» (مصدر «سحیق») به معناى بُعد و دور بودن است و «مکان سحیق»; یعنى، جایى دور. بنابراین تقدیر جمله فوق چنین مى شود: «من یشرک باللّه فکأنّما تهوى به الریح فى مکان سحیق; هر کس به خدا شرک بورزد، چنان است که گویا از آسمان فرو افتاده و باد او را به جایى دور افکنده است». گفتنى است که در جمله یاد شده مشرک - که با روى برتافتن از عبادت خداى یگانه و فرو افتادن در زیر پاى بت ها و پرستش آنها، در واقع از اوج هدایت و روشنایى به نهایت ضلالت و تاریکى سقوط مى کند - به کسى تشبیه شده است که از آسمان فرو مى افتد و باد او را به جایى دور که راهى براى نجات نباشد فرو مى افکند.
۶ - شرک ورزیدن به خداى یگانه، فرو افتادن از اوج کمالات انسانى و تبدیل شدن به طعمه شیطان و گرفتار گشتن در دام او است. (و من یشرک باللّه فکأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطیر)
۷ - کفر ورزى و پرستش غیر خدا، سقوط از اوج هدایت، نور و روشنایى، به حضیض ضلالت، ظلمت و تاریکى است. (و من یشرک باللّه ... أو تهوى به الریح فى مکان سحیق)
۸ - پرستش خداى یگانه و روى برتافتن از عبادت غیر او، رهایى از دام شیطان و دستیابى به اوج کمال است. (حنفاء للّه غیر مشرکین به ... فتخطفه الطیر)
۹ - ایمان به خداى یگانه و پرستش خالصانه او، دستیابى به اوج هدایت، نور و روشنایى است. (حنفاء للّه غیر مشرکین به ... فتخطفه الطیر)
روایات و احادیث
۱۰ - «عن زرارة قال سألت أباجعفر(ع) من قول اللّه «حنفاء للّه غیر مشرکین به» ما الحنفیّة قال: هى الفطرة التى فطر الناس علیها، فطر اللّه الخلق على معرفته; زراره گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم که[منظور از ]«حنفیت» در قول خداوند «حنفاء للّه غیر مشرکین به» چیست؟ فرمود: همان فطرتى است که خدا مردم را بر آن خلق کرده است. خدا خلق را بر معرفت خود، آفریده است».[۱]
موضوعات مرتبط
- آسیب شناسى شخصیت :۶
- انحطاط: عوامل انحطاط ۶، ۷
- ایمان: آثار ایمان به توحید ۹; ایمان به خدا ۲
- تشبیهات قرآن: تشبیه به آسمان فرو افتاده ۴، ۵; تشبیه به طعمه مرغان شکارى ۴
- تکامل: عوامل تکامل ۸
- توحید: آثار توحید عبادى ۸; توحید ربوبى ۱
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱
- خداشناسى: فطرت خداشناسى ۱۰
- شرک: آثار شرک ۶; آثار شرک عبادى ۷; اهمیت اجتناب از شرک ۲
- شیطان: دامهاى شیطان ۶; عوامل نجات از شیطان ۸
- عبادت: آثار اخلاص در عبادت ۹; اجتناب از عبادت غیر خدا ۳
- قرآن: تشبیهات قرآن ۴، ۵
- کفر: آثار کفر ۷
- گمراهى: عوامل گمراهى ۷
- مشرکان: اغواپذیرى مشرکان ۶; تشبیه مشرکان ۴، ۵
- هدایت: عوامل هدایت ۹
منابع
- ↑ محاسن برقى، ج ۱، ص ۲۴۱، ح ۲۲۳; بحارالأنوار، ج ۳، ص ۲۷۹، ح ۱۲.