فِرْعَوْن
«فرعون»، اسم عام است و به تمام سلاطین مصر در آن زمان گفته مى شد.
ریشه کلمه
- فرعون (۷۴ بار)
قاموس قرآن
لفظ عجمى و لقب پادشاهان مصر و به قول اقرب الموارد در لغت قبط به معنى تمساح است. از آن در عرب فعل آورده و گفتهاند: «تفرعن فلان» يعنى كار فرعون كرد كه تكبر و تجاوز بود. اين لفظ 74 بار در قرآن مجيد آمده و در داستانهاى بنى اسرائيل و موسى «عليهالسلام» به چشم مىخورد. گويند: فرعونى كه بنى اسرائيل را تعذيب مىكرد و پسرانشان را ميكشت رامسس يا رعمسيس دوم و فرعونى كه موسى و هارون عليهماالسلام براى هدايت او مبعوث شدند پسر او منفتاح بود كه با لشكريانش در بحر احمر غرق گرديد. هاكس در قاموس خود رامسس دوم را فرعون تسخير ناميده كه موسى در زمان او تولد يافت و پسر او را فرعون خروج گفته نامش منفثلى و پسر رامسس بود كه موسى و هارون معجزات را پيش او آوردند و با لشكريانش در بحر قلزم هلاك شد. ولى از آيه [شعراء:18]. كه فرعون به موسى گفت به نظر مىآيد كه هر دو فرعون يكى بوده وگرنه نمىگفت: آيا ما تو را در ميان خود پرورش نداديم؟ ولى گويند وقت تربيت موسى منفثلى بزرگسال و در خانه پدرش بود لذا پس از رسيدن به پادشاهى به موسى چنين گفت. واللَّهالعالم. قرآن درباره آن بدبخت فرموده: 1- ادعاى الوهيت مىكرد [نازعات:24]. من پروردگار والاى شما هستم به حضرت موسى گفت [شعراء:29]. در عين حال بت پرست بود ولى خود را بالاترين خدايان مىدانست. چنانكه درباره تشويق به چارهجويى درباره موسى به او مىگفتند: [اعراف:127]. به نظر مىآيد چنانكه گفتيم خود را يكى از خدايان و والاترين آنها مىدانست. 2- موسى «عليهالسلام» در خانه او تربيت شد و چون او را از آب گرفتند زن فرعون در دفاع از قتل موسى سخت پافشارى كرد تا وى در عدم قتل موسى تحت تأثير زنش قرار گرفت و او را نكشت و بر فرزندى خويش انتخاب كرد جريان مفصل آن در اول سوره قصص مذكور است. 3- بنى اسرائيل را تعذيب مىكرد پسران آنها را مىكشت و دخترانشان را براى خدمتكارى زنده مىگذاشت چنانكه جمله [اعراف:141]. و نظير آن بارها در قرآن مجيد آمده است. اين عمل يك نمونه كامل از ذلت و بدبختى بنى اسرائيل و نمونه كامل از ستم يك ستمگر است. گويند كاهنان به وى خبر داده بودند كه در بنى اسرائيل پسرى به وجود خواهد آمد كه خطر حتمى براى تو است به خاطر جلوگيرى از تولد او نوزادان پسر را مىكشت. شايد هم نمىخواست بنى اسرائيل به وسيله جوانان تازه به دوران رسيده نيرومند شوند رجوع شود به «موسى» فصل ولادت. به عقيده او و قومش بنى اسرائيل در اثر غيربومى بودن بردگان و خدمتگزاران آنهايند چنانكه در امتناع از ايمان به موسى و هارون مىگفتند: آيه به دو فرد مثل خود ايمان آوريم حال آنكه قومشان خدمتكاران ما اند [مؤمنون:47]. 4- معجزات موسى را دانسته تكذيب كرد از دستور خدا سرپيچى نمود و چون موسى با قوم خود از مصر بيرون رفتند با لشكريان خويش آنها را تعقيب كرد به شكافى كه با معجزه موسى در دريا به وجود آمده بود با لشكريانش وارد آب شد آب به هم برآمد همگى غرق شدند موقع غرق گفت به خدا ايمان آوردم ولى پذيرفته نشد جسدش را از آب گرفتند تا براى آيندگان عبرتى باشد. سوره يونس از آيه 75 تا «فَالْيَوْمَ نُنَجّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً...». 5- آقاى صدر بلاغى در فرهنگ قصص قرآن از معجم القرآن عبدالرؤف مصرى نقل مىكند بدن منفتاح (فرعون خروج) با بدنهاى ديگر در قبر امنتحب دوم در أقصر (سرزمين مصر) كشف شده و اكنون در موزه مصر موجود است و وضع قبرش نشان مىدهد كه مرگ او ناگهانى بوده و مجال كافى براى تهيه مقبره خاص و متناسب با مقامش در دست نبوده است.