الأنبياء ١٨
ترجمه
الأنبياء ١٧ | آیه ١٨ | الأنبياء ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَقْذِفُ»: پرت میکنیم. میاندازیم. «یَدْمَغُهُ»: جمجمه و مغز سر آن را میشکافد. محو و نابودش میکند. «زَاهِقٌ»: از میان رونده. مضمحلّ شونده. «أَلْوَیْلُ»: هلاک. عذاب. وای.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُ وَ زَهَقَ... (۵) قُلْ جَاءَ الْحَقُ وَ مَا يُبْدِئُ... (۲)
سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا... (۰) لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ... (۰) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۳۳ سوره انبياء
- استدلال بر حقيقت معاد و حقانيت دعوت پيامبر(صلى الله عليه و آله )
- آفرينش آسمان و زمين عبث و به انگيزه لهو و لعب نبوده است
- بيان ملازمه بين لهو و لعب نبودن خلقت زمين و آسمان با حقانيت معاد و نبوت
- وجوهى كه مفسرين در معناى آيه :((لو اردنا ان نتخذ لهوا لا تخذناه من لدنا(( گفته اند
- توضيح معنى و مفاد آيه : ((بلنقذف بالحق على الباطل ...(( و اشاراتى درباره حق وباطل
- سنت جارى الهى درباره حق و باطل در جهان
- حال مقربان درگاه الهى (استغراق در عبوديت و استمرار در عبادت ) از آثار مالكيت مطلقه الهى است
- اشاره به معتقد بودن بت پرستان به واجب الوجود، و مورد اختلاف آنان باموحدين
- تقرير و توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جمله :((لو كان فيهما آلهة الاالله لفسدتا(( و پاسخ به دو شبهه
- بررسى وجوهى كه مفسرين در معناى (لا يسئل عمايفعل و هم يسئلون ) گفته اند
- اختيار اين وجه كه عدم سؤ ال ناشى از مالكيت مطلقه خداوند است
- گفتارى فلسفى و قرآنى پيرامون حكمت خداى تعالى و اينكه افعال او داراى مصلحت است
- معناى حكمت و مصلحت در افعال انسان
- افعال خداوند عين حكمت و مصلحت است لذا مورد سئوال واقع نمى شود
- قول خداوند و فعل او يكى است
- مطالبه ((برهان (( از مشركين در مقابل قرآن و كتب آسمانى پيشين
- بيان حال و وصف ملائكه ، كه نه آلهه بل عباد مكرمون خدايند
- اراده و عمل ملائكه تابع اراده خداوند است
- تقرير برهانى بر توحيد خداى تعالى در ربوبيت و تدبير
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به : قذف به حق برباطل ، وصف ملائكه ، استدلال بر نفى آلهه و...)
- وصف ملائكه از زبان مبارك اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه
- حديث پرمعنائى از پيامبر اكرم (ص ) درباره افعال خداوند و حكمتها و مصالح
- رواياتى درباره شفاعت در قيامت در ذيل (و لا يشفعون الا لمن ارتضى )
نکات آیه
۱- در نزاع میان جبهه حق و باطل، پیروزى نهایى از آنِ حق مداران است. (بل نقذف بالحقّ على البطل )
۲- پیروزى عقیده و جهان بینى حق بر عقیده و جهان بینى باطل، سنت الهى است. (و ما خلقنا السماء ... لعبین ... بل نقذف بالحقّ على البطل فیدمغه) خداوند در آیه قبل، از هدفمند بودن آفرینش جهان و نیز بطلان عقیده به بیهوده بودن خلقت طبیعت سخن به میان آورده است. این سخن قرینه بر این است که مقصود از حق و باطل در آیه شریفه، عقیده و جهان نگرى حق و باطل است. گفتنى است که ذیل همین آیه (و لکم الویل ممّا تصفون) که در باره نسبت ناروا به خداوند و توصیف او به امور نادرست است، مؤید برداشت یاد شده است.
۳- پیروزى حق بر باطل، جلوه اى از هدف دارى نظام آفرینش است. (و ما خلقنا السماء... بل نقذف بالحقّ على البطل فیدمغه) خداوند در آیه قبل، سخن از آفرینش جهان براساس حق به میان آورد و دراین آیه، پیروزى حق بر باطل را یادآور شد. ارتباط میان این دو گفتار بیانگر برداشت یاد شده است.
۴- درگیرى و ستیز مداوم حق و باطل در طول تاریخ (و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة... بل نقذف بالحقّ على البطل فیدمغه)
۵- نابودى باطل و اندیشه هاى نادرست، در گرو حضور اهل حق در میدان مبارزه با باطل است. (بل نقذف بالحقّ على البطل فیدمغه ) «باء» در «بالحقّ» براى استعانت است. براین اساس معناى آیه چنین مى شود: «ما به کمک حق بر باطل مى کوبیم و نابودش مى سازیم». این معنا مى رساند که حق باید در صحنه کارزار با باطل، حضور داشته باشد تا به وسیله آن بتوان باطل و اندیشه هاى نادرست را نابود کرد. گفتنى است خداوند نابود ساختن باطل را به خود نسبت نداده; بلکه حق را نابود کننده باطل دانسته است (فیدمغه)، این نکته مؤید همین برداشت است.
۶- نابودى ناگهانى باطل در شرایط غیر قابل انتظار (بل نقذف بالحقّ على البطل فیدمغه فإذا هو زاهق ) از آمدن «إذا»ى فجائیه - که معناى ناگهانى و به دور از انتظار بودن را افاده مى کند - برداشت یاد شده به دست مى آید.
۷- حق، داراى صلابت و استحکام و باطل، پوچ و سست است. (بل نقذف بالحقّ على البطل فیدمغه فإذا هو زاهق ) از این که خداوند «حق» را از بین برنده و درهم کوبنده باطل دانسته، صلابت حق استفاده مى شود. و از این که باطل ناگهان و بلافاصله از بین رفته است، میان تهى و پوچ بودن آن به دست مى آید. گفتنى است تعبیر «قذف» - که به معناى انداختن با قدرت و قوت است - مؤید برداشت یاد شده است.
۸- هلاکت و نابودى جوامع ستمگرگذشته، نمونه اى از پیروزى حق بر باطل (و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة... بل نقذف بالحقّ على البطل فیدمغه فإذا هو زاهق)
۹- بازیچه انگاشتن نظام خلقت و بعثت پیامبران، از سوى مشرکان عصر پیامبر (و ما خلقنا السماء... لعبین... و لکم الویل ممّا تصفون) مخاطب «لکم» و «تصفون» مشرکانند و به قرینه آیات پیشین، مقصود از «توصیف» عقیده نادرست مشرکان در باره آفرینش جهان و نسبت نارواى سرگرمى گرفتن آفرینش به خداوند است.
۱۰- نسبت ناروا به خداوند موجب استحقاق هلاکت و عذاب الهى است. (لکم الویل ممّا تصفون ) «الویل» در اصل به معناى عذاب و هلاکت است و در جایى استعمال مى شود که کسى و یا کسانى در معرض هلاکتى باشند که مستحق آن هستند (لسان العرب).
۱۱- نوید فتح و پیروزى به پیامبر(ص) و مؤمنان و تهدید مشرکان، به شکست و نابودى از جانب خداوند (بل نقذف بالحقّ... و لکم الویل ممّا تصفون ) از لحن و آهنگ آیه شریفه - با توجه به این که پیامبر(ص) و اهل حق درگیر با مشرکان حق ستیز بوده اند - استفاده مى شود که این آیه در صدد دادن بشارت پیروزى، به پیامبر(ص) و مؤمنان است. هم چنین تهدید و اخطار به مشرکان به شکست و نابودى است.
روایات و احادیث
۱۲- «عن أبى عبداللّه(ع): ما من أحد إلاّ و قد برز علیه الحقّ حتى یصدع، قبله أم ترکه و ذلک أنّ اللّه یقول فى کتابه: «بل نقذف بالحقّ على الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق...»; از امام صادق(ع) روایت شده است : هیچ فردى نسیت، مگر آن که حق تا روشن شدن کامل، بر او ظاهر شده است; چه آن را بذرد وچه رهاش کند.این سخن خداوند است که در کتابش مى فرماید: «بل نقذف بالحقّ على الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق...»».[۱]
موضوعات مرتبط
- آفرینش: پوچ انگارى آفرینش ۹; قانونمندى آفرینش ۳
- اقوام پیشین: هلاکت اقوام پیشین ۸
- انبیا: پوچ انگارى بعثت انبیا ۹
- باطل: پوچى باطل ۷; زمینه شکست باطل ۵; شکست باطل ۱، ۲، ۳; شکست ناگهانى باطل ۶; فرجام باطل ۱; موارد شکست باطل ۸
- بشارت: بشارت پیروزى محمد(ص) ۱۱; بشارت پیروزى مؤمنان ۱۱
- حق: استحکام حق ۷; پیروزى حق ۱، ۲، ۳، ۱۲; فرجام حق ۱; موارد پیروزى حق ۸; مبارزه حق و باطل ۱، ۴، ۵
- خدا: بشارتهاى خدا ۱۱; تهدیدهاى خدا ۱۱; سنتهاى خدا ۲; کیفر افترا به خدا ۱۰
- شکست: زمینه شکست باطل ۵; شکست باطل ۱، ۲، ۳; شکست ناگهانى باطل ۶; موارد شکست باطل ۸
- ظالمان: هلاکت ظالمان ۸
- عذاب: موجبات عذاب ۱۰
- عقیده: عقیده باطل ۲، ۵; عقیده حق ۲
- مشرکان: بینش مشرکان صدراسلام ۹; تهدید مشرکان ۱۱
منابع
- ↑ محاسن برقى، ج ۱، ص ۲۷۶، ح ۳۹۱، ب ۳۸ ح۳۹۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۱۶، ح ۱۸.