مريم ٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۳۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش...

و من پس از خود، از بستگانم [نسبت به حفظ آيين تو] بيمناكم، و زنم نازاست، پس مرا از جانب خود فرزندى عطا كن
و من پس از خويشتن از بستگانم بيمناكم و زنم نازاست، پس از جانب خود ولىّ [و جانشينى‌] به من ببخش،
و من از این وارثان کنونی (که پسر عموهای من هستند) برای پس از خود بیمناکم (مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پویند) و زوجه من هم نازا و عقیم است، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما.
و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم [از شروع زندگی] نازا بوده است، پس مرا از سوی خود فرزندی عطا کن.
من پس از مرگ خويش، از خويشاوندانم بيمناكم و زنم نازاينده است. مرا از جانب خود فرزندى عطا كن،
و من پس از خویش از وارثان بیمناکم، و همسرم نازا است، پس از پیشگاه خود به من وارثی عطا فرما
و من از خويشاوندانم- پسر عموهايم- از پس [مرگ‌] خويش بيمناكم، و زنم نازاست، پس مرا از نزد خود وليى- فرزندى كه پس از من سرپرست امور من باشد- ببخش،
(پروردگارا!) من از بستگانم بعد از خود بیمناکم (چرا که در ایشان شایستگی و بایستگی به دست گرفتن کار و بار دین را نمی‌بینم) و همسرم هم از اوّل نازا بوده است؛ پس از فضل خویش جانشینی به من ببخش.
«و بی‌گمان من از پی‌آمدگان پس از خودم بیم داشتم و زنم نازا بوده است. پس از جانب خودت ولیّ و دنباله‌روی (از رسالتم) بنه»
و همانا ترسیدم خویشاوندانم را پس از من و بوده است زنم نازا پس ببخش مرا از نزد خود سرپرستی (فرزندی)


مريم ٤ آیه ٥ مريم ٦
سوره : سوره مريم
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْمَوَالِیَ»: ورثه (نگا: نساء / ). عصبه، یعنی خویشاوندان شخص از سوی پدر. در اینجا مراد ورثه و به ویژه عموزادگان شَرور و ناباب است. «عَاقِراً»: عقیم. نازا. «وَلِیّ»: عهده‌دار امور. مراد پسر است.


تفسیر

نکات آیه

۱- زکریا(ع)، نگران تصرفات نارواى آنان که پس از مرگ او زمام مسؤولیت هاى وى را به دست مى گیرند. (و إنّى خفت المولى من وراءى) «مولى» و «ولىّ» به یک معنا است; یعنى، کسى که پس از شخص، امور مربوط به او را سرپرستى کند (تاج العروس); گرچه با او خویشاوند نباشد.

۲- بستگان زکریا، در نظر وى براى تسلط بر امور مادى و اجتماعى او صلاحیت نداشتند. * (و إنّى خفت المولى من وراءى) از معانى «موالى» خویشاوندانى از قبیل پسر عمو، پسر خواهر و نظایر آنان است (تاج العروس).

۳- زکریا(ع) پیش بینى مى کرد که پس از وى دست هاى فراوانى حاصل تلاش او را به یغما برده و زحمات او را بى نتیجه خواهند ساخت. (و إنّى خفت المولى من وراءى) آنچه زکریا براى از دست رفتن یا انحراف آن پس از مرگ خود نگران بود، نبوت نبود، زیرا خداوند تنها صالحان را به مقام نبوت مى رساند، بلکه مناصب و موقعیت هاى دینى - اجتماعى او در میان مردم و یا اموالى بود که دخل و تصرف در آن به عهده او بود. وصف «یرثنى و یرث...» - در آیه بعد - احتمال دوم را ترجیح مى دهد.

۴- انبیا و رهبران الهى نسبت به دستاوردها و حاصل تلاش خویش، دوراندیش و حساس اند. (و إنّى خفت المولى من وراءى)

۵- همسر زکریا، همسرى عقیم و نازا بوده است. (و کانت امرأتى عاقرًا) «عاقراً» به مرد یا زنى گفته مى شود که از او فرزندى به عمل نمى آید (مفردات راغب).

۶- همسر زکریا، علاوه بر عقیم بودن دیرین خود در شرایط پیرى و یائسگى بود. * (و کانت امرأتى عاقرًا) فعل «کانت»، ممکن است این معنا را افاده کند که همسر زکریا براى آوردن فرزند دو مشکل داشته است; ۱- سن زیاد; ۲- عقیم بودن دیرین او از جوانى.

۷- زکریا(ع)، به رغم ناامیدى از داشتن فرزند از همسر نازایش، سالیانى دراز به زندگى مشترک خود با وى ادامه داد. (و کانت امرأتى عاقرًا)

۸- زکریا(ع)، خواستار فرزندى صالح و جانشینى از نسل خود (فهب لى من لدنک ولیًّا) مراد زکریا از «ولیّاً» - به قرینه «هب لى» و نیز «یرثنى...» در آیه بعد - فرزند بود.

۹- زکریا، طبق عوامل عادى و طبیعى، از فرزنددار شدن خود، ناامید بود. (و کانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنک ولیًّا)

۱۰- لطف و رحمت خاص الهى، تنها نقطه امید زکریا دربرخوردارشدن از فرزند بود. (فهب لى من لدنک ولیًّا)

۱۱- فرزند صالح و وارث نیک، موهبتى الهى است. (فهب لى من لدنک ولیًّا)

۱۲- یأس و ناامیدى مطلق در قلب مردان الهى، حتى در نامساعدترین شرایط، راه نمى یابد. (و کانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنک ولیًّا) حضرت زکریا، با وجود پیرى و فرتوتى خود و همسرش و نیز نازایى او، باز به رحمت خداوند امیدوار بوده و در طلب کوشیده است.

۱۳- اراده الهى، در بینش موحدان راستین، بر عوامل طبیعى، حاکم است. (و کانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنک ولیًّا)

روایات و احادیث

۱۴- «عن أبى جعفر(ع)[ فى قوله تعالى]: «و إنّى خفت الموالى» قال هم العمومة و بنو العمّ; از امام باقر(ع) روایت شده که در باره سخن خدا: «و إنّى خفت الموالى» فرمود: (مراد از) موالى عموها و پسرعموها هستند».[۱]

موضوعات مرتبط

  • امیدوارى: امیدوارى به رحمت خدا ۱۰; امیدوارى به لطف خدا ۱۰
  • انبیا: دوراندیشى انبیا ۴
  • خدا: حاکمیت اراده خدا ۱۳; نعمتهاى خدا ۱۱
  • رهبران دینى: دوراندیشى رهبران دینى ۴
  • زکریا(ع): امیدوارى زکریا(ع) ۱۰; بى لیاقتى خویشاوندان زکریا(ع) ۲; بینش زکریا(ع) ۲; پیرى همسر زکریا(ع) ۶; توحید زکریا(ع) ۱۰; جانشینان زکریا(ع) ۱; خواسته هاى زکریا(ع) ۸; خویشاوندان زکریا(ع) ۱۴; خیانت به دستاوردهاى زکریا(ع) ۳; دوراندیشى زکریا(ع) ۱، ۳; زندگى خانوادگى زکریا(ع) ۷; عقیمى همسر زکریا(ع) ۵، ۶، ۷; نگرانى زکریا(ع) ۱; یأس زکریا(ع) ۹
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۹، ۱۳
  • فرزند: درخواست فرزند صالح ۸
  • موحدان: امیدوارى موحدان ۱۲; بینش موحدان ۱۳; فضایل موحدان ۱۲
  • نعمت: نعمت فرزند صالح ۱۱

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۶; نورالثقلین، ج ۳- ، ص ۳۲۳، ح ۲۱.