الكهف ٦٣
ترجمه
الكهف ٦٢ | آیه ٦٣ | الكهف ٦٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوَیْنَا»: پناه بردیم و اقامت گزیدیم. «الصَّخْرَةِ»: سنگ بزرگ و سخت. «مَآ أَنسَانِیهُ»: آن را از یادم نبرده است. ضمیر (هُ) میبایست به صورت (هِ) و مکسور خوانده شود، ولی مضموم بودن آن برابر قرائت حفص و یکی از لغات عرب است (نگا: فتح / ). «عَجَباً»: به گونه شگفتانگیز. راه شگفتانگیز. این واژه صفت مصدر محذوف، یعنی: إِتِّخَاذاً عَجَباً، و یا این که مفعول دوم (إِتَّخَذَ) میباشد. «وَ اتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً»: ماهی به گونه شگفتی بعد از زنده شدن به دریا فرو رفت. برخی نیز گفتهاند: خدمتکار به گونه بس استوار و سرحال برای جبران فراموشی به سوی دریا برای گرفتن ماهی یا ماهیهای دیگری رفت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۸۲ سوره كهف
- داستان موسى (ع ) وعالم وآنچه از آن استفاده مى شود
- سخن مفسرين درباره داستان مذكور وشخصيتهاى آن
- آغاز داستان موسى وهمراه خود
- حكايت ماهى بريان شده كه خود را به دريا انداخته است !
- اشاره به اينكه انبياء (عليهم السلام ) از مطلق آزار وايذاء شيطان مصون نيستند
- ملاقات موسى (عليه السلام ) با بنده اى از بندگان خدا خضر (ع ) كه به اورحمت وعلم داده شده
- تقاضاى تعليم از طرف موسى (ع ) وپاسخ حضرت حضر (ع )
- ادب وتواضع فراوان موسى (ع ) در برابر استاد (خضر عليه السلام )
- صبر نياوردن موسى (ع ) به سكوت در برابراعمال خضر (ع )
- غرض اصلى آيات بيان يك داستان وسه اعتراض است نه بيان سه داستان !
- بخش سوم داستان موسى وخصر (ع ): بناى ديوار مشرف به سقوط
- جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى (ع ) را بهتاءويل اعمال خود (سوراخ كردن كشتى ، قتل نوجوان وبناى ديوار)
- بحثى تاريخى در دوفصل
- ۱ - داستان موسى وخضر در قرآن
- ۲ - شخصيت خضر
- بحث روايتى
- اختلاف فراوان روايات در جهات وجزئيات اين داستان
- روايات ديگرى درباره داستان موسى وخضر عليهماالسلام
- رواياتى درباره اينكه خداوند به خاطر اصلاح مردى مؤ من امر فرزندان اورا اصلاح مىكند
- رواياتى درباره گنج مدفون در زير ديوار درذيل ((واما الجدار فكان لغلامين ...((
نکات آیه
۱- موسى(ع) و همسفرش، کنار صخره اى در مجمع البحرین، آرمیدند. (إذ أوینا إلى الصخرة)
۲- ماهىِ همراه موسى و یوشع، در مجمع البحرین، در آب دریا فرو غلتید و از دسترس آنان دور شد. (واتخذ سبیله فى البحر عجبًا)
۳- حرکت ماهى بى جان به سمت دریا و فرو رفتن در آن، از چشم موسى(ع) پنهان مانده، ولى خدمت کارِ وى آن را دیده بود. (أرءیت إذ أوینا إلى الصخرة فإنّى نسیت الحوت ... أن أذکره) «أن أذکره»، بدل براى ضمیر مفعولى در «ما أنسانیه» است و مفاد جمله این است که شیطان، ذکر ماجراى ماهى را براى تو، از یاد من برد. این گفته نشان مى دهد که یوشع، ماجراى ماهى را مى دانست، ولى موسى(ع) از آن خبر نداشت.
۴- همسفر موسى از بازگویى سرگذشت ماهى، براى موسى(ع)، در مدّت استراحت شان در مجمع البحرین، غفلت کرد. (قال أرءیت إذ أوینا إلى الصخرة فإنّى نسیت الحوت) «صخرة» به معناى «تخته سنگ بزرگ» است. «أوینا إلى الصخرة» یعنى: «براى استراحت، در کنار آن صخره، جاى گرفته بودیم.».
۵- همسفر موسى، در پى درخواست تهیه چاشت از جانب موسى(ع)، ماجراى رفتن ماهى به دریا را به یادآورد. (ءاتنا غداءنا ... قال أرءیت ... فإنّى نسیت الحوت)
۶- خدمت کار موسى، غفلت خود را از یادآورى ماجراى ماهى به موسى(ع)، ناشى از نفوذ شیطان در خود دانست. (و ما أنسنیه إلاّ الشیطن أن أذکره)
۷- شیطان، براى عدمِ ملاقات موسى و خضر(ع) تلاش مى کرد. (فإنّى نسیت ... و ما أنسنیه إلاّ الشیطن أن أذکره) همسفر موسى با ادات حصر، فراموشى خود را، تنها، به شیطان منتسب کرد; یعنى، هیچ عاملِ دیگرى در کار نبوده است. لذا این نتیجه به دست مى آید که شیطان، به هر طریق، مى خواسته که مانع ملاقات موسى و خضر(ع) شود.
۸- شیطان، بر زدودن مهم ترین خاطره ها از ذهن انسان، توان دارد. (و ما أنسنیه إلاّ الشیطن أن أذکره) خاطره زنده شدن ماهى، با آن که به اعتراف همسفر موسى امرى شگفت بود، با دخالت شیطان، به فراموشى کشانده شد. این، نشان دهنده امکانِ نفوذ عمیق شیطان در انسان است.
۹- خدمت کار موسى (یوشع) به شرارت شیطان و سلطه او بر ذهن انسان، آشنا بود. (ما أنسنیه إلاّ الشیطن أن أذکره)
۱۰- فرو غلتیدن ماهى و حرکت آن در آب - در نظر همسفر موسى - به گونه اى غیرعادى و عجیب بوده است. (واتخذ سبیله فى البحر عجبًا)
روایات و احادیث
۱۱- «عن أبى جعفر(ع) و أبى عبداللّه(ع) قال: إنّه لما کان من أمر موسى الذى کان أعطى مکتل فیه حوت مملّح قیل له: هذا یدلّک على صاحبک عند عین مجمع البحرین ... فانطلق الفتى یغسل الحوت فى العین فاضطرب الحوت فى یده حتّى خدشه فانفلت و نسیه الفتى ; از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) روایت شده: آن گاه که از کار موسى(ع) گذشت آنچه در زندگى او پیش آمد، زنبیلى به او داده شد که در آن یک ماهى نمک زده بود. به وى گفته شد: «این ماهى، تو را به صاحب ات، نزد چشمه اى در محل تلاقى دو دریا، راهنمایى مى کند ... پس آن جوانى که همراه موسى(ع) بود، رفت که ماهى را در آن چشمه بشوید، ماهى در دست او به حرکت درآمد تا این که به او خراش وارد کرد و از چنگ او درآمد (و رفت) و جوان آن را فراموش کرد».[۱]
موضوعات مرتبط
- خضر(ع): قصه خضر(ع) ۷
- شیطان: آثار نفوذ شیطان ۶; سلطه شیطان ۹; قدرت شیطان ۸; نقش شیطان ۷
- فراموشى: عوامل فراموشى ۸
- موسى(ع): استراحت موسى(ع) ۱، ۴; خواسته هاى موسى(ع) ۵; سرنوشت ماهى قصه موسى(ع) ۴، ۵، ۶; فرار ماهى قصه موسى(ع) ۲، ۳، ۱۰، ۱۱; قصه موسى(ع) ۱، ۴، ۷، ۱۱; ملاقات موسى(ع) با خضر(ع) ۷; موسى(ع) در مجمع البحرین ۱
- یوشع(ع): استراحت یوشع(ع) ۱، ۴; بینش یوشع(ع) ۶; تعجب یوشع(ع) ۱۰; علم یوشع(ع) ۹; عوامل فراموشى یوشع(ع) ۶; فراموشى یوشع(ع) ۴، ۱۱; قصه یوشع(ع) ۱، ۴، ۱۱; یوشع(ع) در مجمع البحرین ۱
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۲۹، ح ۴۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۷۱، ح ۱۲۹.