الكهف ٣٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۲۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

دوست (با ایمان) وی -در حالی که با او گفتگو می‌کرد- گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟!

|رفيقش كه با او گفت و گو مى‌كرد به وى گفت: آيا به كسى كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد، آن‌گاه تو را به صورت مردى بياراست كافر شدى؟
رفيقش -در حالى كه با او گفت و گو مى‌كرد- به او گفت: «آيا به آن كسى كه تو را از خاك، سپس از نطفه آفريد، آنگاه تو را [به صورت‌] مردى درآورد، كافر شدى؟»
رفیق (با ایمان و فقیر) او در مقام گفتگو (و اندرز) بدو گفت: آیا به خدایی که نخست از خاک و بعد از نطفه تو را آفرید و آن‌گاه مردی کامل و آراسته خلقت ساخت کافر شدی؟!
رفیقش در حالی که با او گفتگو می کرد به او گفت: آیا به آنکه تو را از خاک سپس از نطفه آفرید، آن گاه تو را به صورت مردی درست و نیکو درآورد، کافر شده ای؟
دوستش كه با او گفت و گو مى‌كرد گفت: آيا بر آن كس كه تو را از خاك و سپس از نطفه بيافريد و مردى راست بالا كرد، كافر شده‌اى؟
دوستش که با او گفت و گو می‌کرد گفت آیا به کسی که تو را از خاک و سپس از نطفه آفریده است و سپس در هیئت انسانی [معتدل‌] سامان داده است، کفرمی‌ورزی؟
يارش كه با او گفت و شنود مى‌كرد گفت: آيا به آن [خداى‌] كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد و آنگاه مردى راست‌بالا و تمام اندام كرد كافر شده اى؟!
دوست (مؤمن) او، در حالی که با وی گفتگو داشت، بدو گفت: آیا منکر کسی شده‌ای که (دستگاه شگرف و سازمان پیچیده‌ی جسم) تو را از خاک ناچیزی و سپس از نطفه‌ی بی‌ارزشی آفریده است، و بعد از آن تو را مرد کاملی کرده است؟!
همراهش - در حالی‌که با او گفت‌وگو می‌کرد - به او گفت: «آیا به آن کس که تو را از خاک (و) سپس از نطفه آفرید (و) آن‌گاه تو را مردی بساخت، کافر شدی‌؟»
گفت بدو یار او حالی که با وی سخن می‌گفت آیا کافر شدی بدانکه بیافریدت از خاکی سپس از چکّه آبی پس بیاراستت مردی‌


الكهف ٣٦ آیه ٣٧ الكهف ٣٨
سوره : سوره الكهف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«خَلَقَکَ مِن تُرابٍ ...»: خداوند تو را از خاک درست کرد. یعنی موادّ غذائی که در زمین است، جذب ریشه‌های روئیدنیها می‌گردد، و روئیدنیها به نوبه خود خوراک حیوانات می‌شوند، و انسان از روئیدنیها و گوشت و شیر حیوانات استفاده می‌کند، و نطفه‌اش از اینها شکل می‌گیرد (نگا: حجّ / روم / ). یا این که مراد این است که خداوند اصل تو را - که آدم است - از خاک آفریده است (نگا: آل‌عمران / ، فاطر / ). «سَوَّاکَ»: اندام تو را متعادل و هماهنگ کرد. کامل کرد تو را. «رَجُلاً»: حال است و تأویل به مشتقّ می‌گردد. یا این که مفعول دوم (سَوّی) است. یعنی: جَعَلَکَ رَجُلاً.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مصاحبت و همراهى مرد مؤمن (سمبل ایمان) با ثروت مندِ مغرور، به جهت گفتوگو و ارشاد او بوده است. (قال له صاحبه و هو یحاوره) «محاوره» یعنى رد و بدل کردن منطق و کلام و پاسخ گویى به هم (لسان العرب). تصریح به جمله حالیّه «و هو یحاوره» هدف از مصاحبت را بیان مى کند که همان پاسخ گویى به گفته هاى کفرآمیز فرد منکر معاد باشد.

۲- انکار معاد و تردید در آن و مغرور شدن به زندگى دنیا، اندیشه و بینشى کفرآمیز است. (و ما أظنّ الساعة قائمة ... قال له صاحبه وهو یحاوره أکفرت بالذى خلقک)

۳- دل بستگىِ شدید به دنیا و غفلت از نقش خداوند در آفرینش و اعطاى نعمت ها، نشانه کفر است. (و کان له ثمر فقال ... أنا أکثر منک مالاً ... ما أظنّ أن تبید هذه ... قال له صاحبه ... أکفرت بالذى خلقک) در پى گفته هاى مرد ثروت مند و فخرفروشى هاى او و انکار فناپذیرى نعمت ها، مرد مؤمن، با سؤال «أکفرت» با وى به گفتوگو پرداخت و این نشان دهنده کفرورزى مرد ثروت مند در اندیشه ها و گفته هایش است.

۴- اعتراض به صاحبان اندیشه انحرافى و بحث و گفتوگو در جهت اصلاح آن، شیوه اى پسندیده و مطلوب نزد خداوند است. (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رُددتُّ ... أکفرت بالذى خلقک)

۵- هم نشینى و مصاحبت با کافران به منظور بحث ارشادى و هدایت آنان، بلامانع است. (قال له صاحبه وهو یحاوره أکفرت)

۶- آفرینش آدمى از خاک و سپس نطفه و تکامل آن به صورت انسانى کامل، سیر پیدایش انسان است. (بالذى خلقک من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّیک رجلاً) جمله «خلقک من تراب» یا نظر به این دارد که خداوند، حضرت آدم(ع) را از خاک آفرید - بنابراین، اصل همه انسان ها خاک است - و یا این که نطفه از غذاهایى تولید مى شود که از خاک گرفته شده است.

۷- سیر تکاملى آفرینش انسان، از حضیض خاک تا اندام کامل و کاراى یک مرد (انسان)، زمینه اى براى توجه او به خداوند است. (أکفرت بالذى خلقک من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّیک رجلاً) «تسویة» به معناى «تعدیل» است (تاج العروس) و «سوّاک رجلاً» یعنى تو را به صورت و حالت یک مرد معتدل ساخت.

۸- غفلت انسان از گذشته حقیر و بى مقدار خویش، پیش از شکل گرفتن در رحم مادر، مایه غرور و خودبزرگ بینى او است. (أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا) ( ... أکفرت بالذى خلقک من تراب ثمّ من نطفة)

۹- آفرینش انسان از خاک و نطفه و معتدل ساختن او، دلایلى روشن بر امکان برپایى معاد و کافى در رفع استبعاد قیامت است. (و ما أظنّ الساعة قائمة ... أکفرت بالذى خلقک من تراب) پاسخ مرد مؤمن به ثروت مند مغرور، با جمله «أکفرت بالذى...» حکایت از آن دارد که انکار معاد از جانب او که با جمله «و ما أظنّ...» بیان شده بود، به جهت استبعاد تجدید حیات آدمى پس از مرگ بوده است، لذا مرد مؤمن، با یادآورى قدرت خداوند و بیان سابقه خاک و نطفه بودن آدمى، به رفع این استبعاد و بیان قدرت خداوند پرداخته است.

موضوعات مرتبط

  • انسان: انسان از خاک ۶، ۹; انسان از نطفه ۶، ۹; خلقت انسان ۹; مراحل خلقت انسان ۶، ۷
  • باغدار متکبر: گفتگو با باغدار متکبر ۱; هدایت باغدار متکبر ۱; همنشین باغدار متکبر ۱; همنشینى با باغدار متکبر ۱
  • بینش: بینش کفرآمیز ۲
  • تکبر: آثار تکبر ۲; عوامل تکبر ۸
  • خدا: دلایل قدرت خدا ۹
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲، ۳
  • ذکر: زمینه ذکر خدا ۷
  • عمل: عمل پسندیده ۴
  • غفلت: آثار غفلت ۸; آثار غفلت از خدا ۳; غفلت از منشأ نعمت ۳
  • کافران: هدایت کافران ۵; همنشینى با کافران ۵
  • کفر: زمینه کفر ۲; نشانه هاى کفر ۳
  • گمراهان: اعتراض به گمراهان ۴; روش هدایت گمراهان ۴; گفتگو باگمراهان ۴
  • معاد: آثار تکذیب معاد ۲; آثار شک در معاد ۲; دلایل معاد ۹
  • همنشینى: احکام همنشینى ۵

منابع