الكهف ٣٧

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالَ‌ لَهُ‌ صَاحِبُهُ‌ وَ هُوَ يُحَاوِرُهُ‌ أَ کَفَرْتَ‌ بِالَّذِي‌ خَلَقَکَ‌ مِنْ‌ تُرَابٍ‌ ثُمَ‌ مِنْ‌ نُطْفَةٍ ثُمَ‌ سَوَّاکَ‌ رَجُلاً

ترجمه

دوست (با ایمان) وی -در حالی که با او گفتگو می‌کرد- گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟!

ترتیل:
ترجمه:
الكهف ٣٦ آیه ٣٧ الكهف ٣٨
سوره : سوره الكهف
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«خَلَقَکَ مِن تُرابٍ ...»: خداوند تو را از خاک درست کرد. یعنی موادّ غذائی که در زمین است، جذب ریشه‌های روئیدنیها می‌گردد، و روئیدنیها به نوبه خود خوراک حیوانات می‌شوند، و انسان از روئیدنیها و گوشت و شیر حیوانات استفاده می‌کند، و نطفه‌اش از اینها شکل می‌گیرد (نگا: حجّ / روم / ). یا این که مراد این است که خداوند اصل تو را - که آدم است - از خاک آفریده است (نگا: آل‌عمران / ، فاطر / ). «سَوَّاکَ»: اندام تو را متعادل و هماهنگ کرد. کامل کرد تو را. «رَجُلاً»: حال است و تأویل به مشتقّ می‌گردد. یا این که مفعول دوم (سَوّی) است. یعنی: جَعَلَکَ رَجُلاً.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱- مصاحبت و همراهى مرد مؤمن (سمبل ایمان) با ثروت مندِ مغرور، به جهت گفتوگو و ارشاد او بوده است. (قال له صاحبه و هو یحاوره) «محاوره» یعنى رد و بدل کردن منطق و کلام و پاسخ گویى به هم (لسان العرب). تصریح به جمله حالیّه «و هو یحاوره» هدف از مصاحبت را بیان مى کند که همان پاسخ گویى به گفته هاى کفرآمیز فرد منکر معاد باشد.

۲- انکار معاد و تردید در آن و مغرور شدن به زندگى دنیا، اندیشه و بینشى کفرآمیز است. (و ما أظنّ الساعة قائمة ... قال له صاحبه وهو یحاوره أکفرت بالذى خلقک)

۳- دل بستگىِ شدید به دنیا و غفلت از نقش خداوند در آفرینش و اعطاى نعمت ها، نشانه کفر است. (و کان له ثمر فقال ... أنا أکثر منک مالاً ... ما أظنّ أن تبید هذه ... قال له صاحبه ... أکفرت بالذى خلقک) در پى گفته هاى مرد ثروت مند و فخرفروشى هاى او و انکار فناپذیرى نعمت ها، مرد مؤمن، با سؤال «أکفرت» با وى به گفتوگو پرداخت و این نشان دهنده کفرورزى مرد ثروت مند در اندیشه ها و گفته هایش است.

۴- اعتراض به صاحبان اندیشه انحرافى و بحث و گفتوگو در جهت اصلاح آن، شیوه اى پسندیده و مطلوب نزد خداوند است. (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رُددتُّ ... أکفرت بالذى خلقک)

۵- هم نشینى و مصاحبت با کافران به منظور بحث ارشادى و هدایت آنان، بلامانع است. (قال له صاحبه وهو یحاوره أکفرت)

۶- آفرینش آدمى از خاک و سپس نطفه و تکامل آن به صورت انسانى کامل، سیر پیدایش انسان است. (بالذى خلقک من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّیک رجلاً) جمله «خلقک من تراب» یا نظر به این دارد که خداوند، حضرت آدم(ع) را از خاک آفرید - بنابراین، اصل همه انسان ها خاک است - و یا این که نطفه از غذاهایى تولید مى شود که از خاک گرفته شده است.

۷- سیر تکاملى آفرینش انسان، از حضیض خاک تا اندام کامل و کاراى یک مرد (انسان)، زمینه اى براى توجه او به خداوند است. (أکفرت بالذى خلقک من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّیک رجلاً) «تسویة» به معناى «تعدیل» است (تاج العروس) و «سوّاک رجلاً» یعنى تو را به صورت و حالت یک مرد معتدل ساخت.

۸- غفلت انسان از گذشته حقیر و بى مقدار خویش، پیش از شکل گرفتن در رحم مادر، مایه غرور و خودبزرگ بینى او است. (أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا) ( ... أکفرت بالذى خلقک من تراب ثمّ من نطفة)

۹- آفرینش انسان از خاک و نطفه و معتدل ساختن او، دلایلى روشن بر امکان برپایى معاد و کافى در رفع استبعاد قیامت است. (و ما أظنّ الساعة قائمة ... أکفرت بالذى خلقک من تراب) پاسخ مرد مؤمن به ثروت مند مغرور، با جمله «أکفرت بالذى...» حکایت از آن دارد که انکار معاد از جانب او که با جمله «و ما أظنّ...» بیان شده بود، به جهت استبعاد تجدید حیات آدمى پس از مرگ بوده است، لذا مرد مؤمن، با یادآورى قدرت خداوند و بیان سابقه خاک و نطفه بودن آدمى، به رفع این استبعاد و بیان قدرت خداوند پرداخته است.

موضوعات مرتبط

  • انسان: انسان از خاک ۶، ۹; انسان از نطفه ۶، ۹; خلقت انسان ۹; مراحل خلقت انسان ۶، ۷
  • باغدار متکبر: گفتگو با باغدار متکبر ۱; هدایت باغدار متکبر ۱; همنشین باغدار متکبر ۱; همنشینى با باغدار متکبر ۱
  • بینش: بینش کفرآمیز ۲
  • تکبر: آثار تکبر ۲; عوامل تکبر ۸
  • خدا: دلایل قدرت خدا ۹
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲، ۳
  • ذکر: زمینه ذکر خدا ۷
  • عمل: عمل پسندیده ۴
  • غفلت: آثار غفلت ۸; آثار غفلت از خدا ۳; غفلت از منشأ نعمت ۳
  • کافران: هدایت کافران ۵; همنشینى با کافران ۵
  • کفر: زمینه کفر ۲; نشانه هاى کفر ۳
  • گمراهان: اعتراض به گمراهان ۴; روش هدایت گمراهان ۴; گفتگو باگمراهان ۴
  • معاد: آثار تکذیب معاد ۲; آثار شک در معاد ۲; دلایل معاد ۹
  • همنشینى: احکام همنشینى ۵

منابع