گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


==اطاعت بی قيد و شرط، مختص به خداى سبحان است ==
==اطاعت بی قيد و شرط، مختص به خداى سبحان است ==
«'''وَ مَا أُمِرُوا إِلا لِيَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً لا إِلَهَ إِلا هُوَ'''»:
«'''وَ مَا أُمِرُوا إِلّا لِيَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً لا إِلَهَ إِلّا هُوَ'''»:


اين جمله، جمله اى است حاليه، و معنايش اين است كه يهود و نصارا، براى خود، رب هایى اتخاذ كردند، در حالى كه مأمور نبودند مگر به اين كه خدا را بپرستند.
اين جمله، جمله اى است حاليه، و معنايش اين است كه: يهود و نصارا، براى خود، رب هایى اتخاذ كردند، در حالى كه مأمور نبودند، مگر به اين كه خدا را بپرستند.


و اين كلام، بر چند مطلب دلالت دارد:
و اين كلام، بر چند مطلب دلالت دارد:
<span id='link181'><span>
<span id='link181'><span>


اول اينكه همانطورى كه عبادت هر چيز مساوى با اعتقاد به ربوبيت او است ، همچنين اطاعت بدون قيد و شرط هر چيز نيز مساوى با رب دانستن آن چيز است ، پس طاعت هم وقتى بطور استقلال باشد خود، عبادت و پرستش است و لازمه اين معنا اين است كه شخص مطاع را بدون قيد و شرط و به نحو استقلال اله بدانيم ، زيرا اله آن كسى است كه سزاوار عبادت باشد، و جمله مورد بحث بر همه اينها دلالت دارد.
اول اين كه: همان طورى كه عبادت هر چيز مساوى با اعتقاد به ربوبيت اوست، همچنين اطاعت بدون قيد و شرط هر چيز نيز، مساوى با رب دانستن آن چيز است. پس طاعت هم وقتى به طور استقلال باشد خود، عبادت و پرستش است و لازمۀ اين معنا، اين است كه شخص مطاع را بدون قيد و شرط و به نحو استقلال اله بدانيم، زيرا اله آن كسى است كه سزاوار عبادت باشد، و جمله مورد بحث بر همه اين ها دلالت دارد.


زيرا با اينكه ظاهر كلام اقتضاء داشت كه بفرمايد: «و ما امروا الا ليتخذوا ربا واحدا» به جاى «رب» كلمه «اله» را بكار برد، تا بفهماند اتخاذ رب بوسيله اطاعت بدون قيد و شرط، خود عبادت است ، و رب را معبود گرفتن همان اله گرفتن است ، چون اله به معناى معبود است - دقت فرمائيد.
زيرا با اين كه ظاهر كلام اقتضاء داشت كه بفرمايد: «وَ مَا أُمِرُوا إلّا لِيَتَّخِذُوا رَبّاً وَاحِداً»، به جاى «ربّ»، كلمه «اله» را به كار برد، تا بفهماند اتخاذ ربّ، به وسيله اطاعت بدون قيد و شرط، خود عبادت است، و رب را معبود گرفتن، همان اله گرفتن است. چون اله به معناى معبود است - دقت فرمایيد.


دوم اينكه هر جا در كلام مجيد به عبادت خداى واحد دعوت كرده و مثلا فرموده: «لا اله الا انا فاعبدون» و يا فرموده: «فلا تدع مع الله الها آخر» و امثال آن، همانطورى كه مرادش عبادت نكردن غير خدا به معناى متعارف در عبادت خدا است ؛ همچنين مقصودش نهى از اطاعت غير او نيز هست ، زيرا در آيه مورد بحث مى بينيم وقتى مى خواهد يهود و نصارى را در اطاعت بدون قيد و شرط احبار و رهبان خود مؤاخذه نمايد، مى فرمايد: «و حال آنكه ماءمور نبودند مگر بعبادت معبودى واحد، كه جز او معبودى نيست».
دوم اين كه: هر جا در كلام مجيد به عبادت خداى واحد دعوت كرده و مثلا فرموده: «لا اله الّا أنا فاعبدون»، و يا فرموده: «فَلَا تَدعُ مَعَ اللهِ إلَهاً آخَر» و امثال آن، همان طورى كه مرادش عبادت نكردن غير خدا به معناى متعارف در عبادت خدا است، همچنين مقصودش نهى از اطاعت غير او نيز هست. زيرا در آيه مورد بحث، مى بينيم وقتى مى خواهد يهود و نصارا را در اطاعت بدون قيد و شرط احبار و رهبان خود مؤاخذه نمايد، مى فرمايد: «و حال آن كه مأمور نبودند، مگر به عبادت معبودى واحد، كه جز او معبودى نيست».


و بر همين معنا دلالت مى كند آيه شريفه «الم اعهد اليكم يا بنى آدم ...» زيرا مقصود از عبادت شيطان اطاعت او است ، و اين بحث، به ظاهر يك بحث است ليكن هزار بحث از آن منشعب مى شود.
و بر همين معنا دلالت مى كند آيه شريفه: «ألَم أعهَد إلَيكُم يَا بَنِى آدَم...». زيرا مقصود از عبادت شيطان، اطاعت اوست، و اين بحث، به ظاهر يك بحث است، ليكن هزار بحث از آن منشعب مى شود.


جمله «لا اله الا هو» كلمه توحيدى را كه جمله «و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا» متضمن بود تتميم مى كند، چه بسيارى از بت پرستان با اينكه معتقد بوجود آلهه بسيارى بودند، ليكن در عين حال يك اله را مى پرستيدند. بنا بر اين گفتن اينكه جز اله واحدى را نپرستيد، كافى نيست و توحيد را نمى رساند، و بايد اضافه كرد آن الهى را بايد پرستيد كه جز او الهى نيست.
جملۀ «لا اله الّا هُو»، كلمه توحيدى را كه جملۀ «وَ مَا أُمِرُوا إلّا لِيَعبُدُوا إلَهاً وَاحِداً» متضمن بود، تتميم مى كند. چه بسيارى از بت پرستان، با اين كه به وجود آلهه بسيارى معتقد بودند، ليكن در عين حال يك اله را مى پرستيدند. بنابراين، گفتن اين كه جز اله واحدى را نپرستيد، كافى نيست و توحيد را نمى رساند، و بايد اضافه كرد آن الهى را بايد پرستيد كه جز او الهى نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۲۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۲۸ </center>
اين دو معنا از عبادت را خداى تعالى در آيه «قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون» جمع نموده ، و اضافه كرده است كه بايد عبادت را بهر دو معنايش به خداى تعالى اختصاص داد، و اختصاص دادن آن به خدا همان اسلام و تسليم در برابر اوست كه هيچ انسانى از آن مفرى ندارد.
اين دو معنا از عبادت را، خداى تعالى در آيه: «قُل يَا أهلَ الكِتَابِ تَعَالَوا إلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَينَنَا وَ بَينَكُم ألَّا نَعبُدَ إلّا اللهُ وَ لَا نُشرِكَ بِهِ شَيئاً وَ لَا يَتَّخِذَ بَعضُنَا بَعضاً أربَاباً مِن دُونِ اللهِ فَإن تَوَلَّوا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأنَّا مُسلِمُونَ» جمع نموده، و اضافه كرده است كه بايد عبادت را به هر دو معنايش به خداى تعالى اختصاص داد، و اختصاص دادن آن به خدا، همان اسلام و تسليم در برابر اوست، كه هيچ انسانى از آن مفرّى ندارد.


«''' سبحانه عما يشركون '''» - اين جمله تقديس و تنزيه خداى تعالى است از شرك و نواقصى كه اعتقاد به ربوبيت احبار و رهبان ، و همچنين ربوبيت مسيح مستلزم آن است.
«''' سُبحَانَهُ عَمَّا يُشرِكُونَ '''» - اين جمله، تقديس و تنزيه خداى تعالى است از شرك و نواقصى كه اعتقاد به ربوبيت احبار و رهبان، و همچنين ربوبيت مسيح، مستلزم آن است.


آيه مورد بحث بمنزله بيان علت مطلبى است كه در اولين آيه از آيات مورد بحث يعنى آيه «الذين لا يؤمنون بالله و لا باليوم الآخر» بيان شده بود، زيرا گرفتن اله و يا آلهه بجاى خداى سبحان ، با ايمان به او و ايمان به روز جزا كه در آن ملكى جز ملك خدا نيست جمع نمى شود.
آيه مورد بحث، به منزله بيان علت مطلبى است كه در اولين آيه از آيات مورد بحث، يعنى آيه: «الَّذِينَ لَا يُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ لَا بِاليَومِ الآخِر» بيان شده بود. زيرا گرفتن اله و يا آلهه به جاى خداى سبحان، با ايمان به او و ايمان به روز جزا، كه در آن ملكى جز ملك خدا نيست، جمع نمى شود.
<span id='link182'><span>
<span id='link182'><span>


۱۶٬۹۹۹

ویرایش