گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


==رحمت الهى، غايت خلقت انسان است==
==رحمت الهى، غايت خلقت انسان است==
از آنچه گذشت - هر چند طول كشيد - اين نكته عايد گرديد كه اسم اشاره «'''و لذلك خلقهم '''» اشاره است به رحمتى كه جمله «الا من رحم ربك» بر آن دلالت دارد، و اگر كلمه رحمت مونّث لفظى است منافات ندارد كه اسم اشاره به آن مذكر آورده شود، زيرا در مصدر «رحمت» هر دو صورت جايز است ، به شهادت اينكه مى بينيم در آيه «ان رحمه اللّه قريب من المحسنين» قريب را كه وصف رحمت است مذكر آورده.  
از آنچه گذشت - هر چند طول كشيد - اين نكته عايد گرديد كه: اسم اشاره «وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُم»، اشاره است به رحمتى كه جملۀ «إلّا مَن رَحِمَ رَبُّك» بر آن دلالت دارد. و اگر كلمه «رحمت» مؤنّث لفظى است، منافات ندارد كه اسم اشاره به آن، مذكر آورده شود. زيرا در مصدر «رحمت»، هر دو صورت جايز است. به شهادت اين كه مى بينيم در آيه: «إنَّ رَحمَةَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ المُحسِنِين»، «قريب» را كه وصف «رحمت» است، مذكر آورده.  


علاوه ، اگر ما اشاره «'''لذلك '''» را اشاره به رحمت ندانيم ، لابد بايد بگوييم اشاره به اختلاف است، و حال آنكه گفتيم كه اختلاف مزبور ناشى از بغى و ظلم ايشان و موجب تفرق ايشان از حق و پوشاندن حق و نمودارى باطل است ، و چنين اختلافى چگونه مى تواند غايت خلقت و منظور خداى تعالى از آفرينش انسانها باشد. آرى ، معنا ندارد بگوييم خداوند سبحان عالم انسانى را ايجاد كرد تا ظلم و ستم را زنده و حق را باطل كنند و بعد او به اين جرم هلاكشان كند و سپس آنها را در آتش خالد بسوزاند، قرآن كريم با تمام بياناتش چنين احتمالى را رد مى كند.
علاوه، اگر ما اشاره «لِذَلِكَ» را، اشاره به «رحمت» ندانيم، لابد بايد بگوييم اشاره به «اختلاف» است، و حال آن كه گفتيم كه اختلاف مزبور، ناشى از بغى و ظلم ايشان و موجب تفرق ايشان از حق و پوشاندن حق و نمودارى باطل است، و چنين اختلافى، چگونه مى تواند غايت خلقت و منظور خداى تعالى، از آفرينش انسان ها باشد.  


از اين هم كه بگذريم سياق آيات اين اعمال را دفع مى كند، زيرا آيات در مقام بيان اين معنا است كه خداوند به رافت و رحمت خود مردم را به سوى خير و سعادتشان دعوت مى كند، و از ايشان ظلم و شر را نخواسته ، و ليكن مردم به خاطر ظلم و اختلاف خود از دعوت او استنكاف مى ورزند و آيات او را تكذيب نموده غير او را مى پرستند، و در زمين فساد انگيخته با دست خود گور خود را مى كنند، و خود را دچار عذاب مى سازند، و گرنه خداوند سرزمينهايى را كه اهل آن صالحند به ظلم و ستم هلاك نمى كند، و نيز او نخواسته مردم را خلق كند تا بغى و فساد به راه بيندازند، و او به همين جرم هلاكشان كند.
آرى، معنا ندارد بگوييم خداوند سبحان، عالَم انسانى را ايجاد كرد تا ظلم و ستم را زنده و حق را باطل كنند، و بعد او به اين جرم هلاكشان كند و سپس آن ها را در آتش خالد بسوزاند. قرآن كريم، با تمام بياناتش، چنين احتمالى را رد مى كند.
 
از اين هم كه بگذريم، سياق آيات اين اعمال را دفع مى كند. زيرا آيات در مقام بيان اين معنا است كه خداوند به رأفت و رحمت خود، مردم را به سوى خير و سعادتشان دعوت مى كند، و از ايشان، ظلم و شر را نخواسته، وليكن مردم به خاطر ظلم و اختلاف خود، از دعوت او استنكاف مى ورزند و آيات او را تكذيب نموده، غير او را مى پرستند، و در زمين فساد انگيخته، با دست خود، گور خود را مى كَنَند، و خود را دچار عذاب مى سازند، و گرنه خداوند سرزمين هايى را كه اهل آن صالح اند، به ظلم و ستم هلاك نمى كند. و نيز او نخواسته مردم را خلق كند تا بغى و فساد به راه بيندازند، و او به همين جرم هلاكشان كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۶ </center>
پس آنچه از ناحيه خداست تنها رحمت و هدايت است ، و آنچه ظلم و اختلاف است از ناحيه خود مردم است، اين است آنچه از سياق آيات مورد بحث استفاده مى شود.
پس آنچه از ناحيه خداست، تنها «رحمت» و «هدايت» است، و آنچه ظلم و اختلاف است، از ناحيه خود مردم است. اين است آنچه از سياق آيات مورد بحث استفاده مى شود.


و اگر رحمت را - كه گفتيم همان هدايت است - غايت خلقت گرفتيم به خاطر اينست كه رحمت به غايت نهايى كه همان سعادت بشر است اتصال دارد همچنانكه در آيه «و قالوا الحمد لله الذى هدانا لهذا» كه حكايت قول اهل بهشت است هدايت را غايت شمرده و اين نظير غايت شمردن عبادت است براى خلقت در آن آيه كه مى فرمايد: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» عبادت نيز متصل به سعادت آدمى است.
و اگر رحمت را - كه گفتيم همان هدايت است - غايت خلقت گرفتيم، به خاطر اين است كه رحمت به غايت نهايى، كه همان سعادت بشر است، اتصال دارد. همچنان كه در آيه: «وَ قَالُوا الحَمدُ لِلّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَذَا» كه حكايت قول اهل بهشت است، «هدايت» را غايت شمرده و اين، نظير غايت شمردن عبادت است براى خلقت، در آن آيه كه مى فرمايد: «وَ مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإنسَ إلّا لِيَعبُدُونِ»، عبادت نيز متصل به سعادت آدمى است.


«'''و تمت كلمة ربك لاملان جهنم من الجنه و الناس اجمعين '''» - يعنى كلمه خداى تعالى تحقق يافت ، و مصداق خود را از ايشان گرفت ، به خاطر ظلم و اختلافشان در حق ، و بعد از آنكه بدان عالم شدند، و كلمه او كه تحقق يافت همان پر كردن جهنم بود.
«'''وَ تَمَّت كَلِمَةٌ رَبِّكَ لَأملَأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَ النَّاسِ أجمَعِين '''» - يعنى: كلمۀ خداى تعالى تحقق يافت، و مصداق خود را از ايشان گرفت، به خاطر ظلم و اختلافشان در حق، و بعد از آن كه بدان عالِم شدند، و كلمۀ او، كه تحقق يافت، همان پُر كردن جهنم بود.


اين آيه نظير آيه «و لو شئنا لاتينا كل نفس هداها و لكن حق القول منى لاملان جهنم من الجنه و الناس اجمعين» مى باشد و اصل اين كلمه آن وعده اى است كه خداوند به ابليس ملعون در جواب او كه گفته بود: «فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين» داده است و فرموده: «قال فالحق و الحق اقول لاملان جهنم منك و ممن تبعك منهم اجمعين». پس اين آيات مضمونش متحد و بعضى مفسر بعضى ديگر است.
اين آيه، نظير آيه: «وَ لَو شِئنَا لَآتَينَا كُلَّ نَفسٍ هُدَاهَا وَلَكِن حَقَّ القَولُ مِنِّى لَأملَأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَ النَّاسِ أجمَعِينَ» مى باشد، و اصل اين كلمه، آن وعده اى است كه خداوند به ابليس ملعون، در جواب او كه گفته بود: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أجمَعِينَ إلّا عِبَادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِين» داده است، و فرموده: «قَالَ فَالحَقُّ وَ الحَقُّ أقُولُ لَأملَأنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَ مِمَّن تَبِعَكَ مِنهُم أجمَعِين». پس اين آيات، مضمونش متحد و بعضى مفسر بعضى ديگر است.


وجوهى كه در معناى دو آيه «و لو شاء ربك...» و «الّا من رحم ربك...» گفته شده  
==وجوهى كه در معناى دو آيه «و لو شاء ربك...» و «الّا من رحم ربك...» گفته شده ==


اين بود آنچه كه از تدبر در معناى آن دو آيه به دست آمد. . خلاصه اش اين شد كه:  
اين بود آنچه كه از تدبر در معناى آن دو آيه به دست آمد. . خلاصه اش اين شد كه:  
۱۶٬۸۸۰

ویرایش