۱۶٬۸۸۳
ویرایش
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
و لذا مى بينيم در غالب مواردى كه خداوند اختلاف اهل اختلاف را درباره كتاب مذمّت مى كند، دنبالش مسأله ريب و ترديد را ذكر مى كند. مانند: «وَ لَقَد آتَينَا مُوسَى الكِتَابَ فَاختُلِفَ فِيهِ وَ لَولَا كَلِمَةٌ سَبَقَت مِن رَبِّكَ لَقُضِىَ بَينَهُم وَ إنَّهُم لَفِى شَكٍّ مِنهُ مُرِيبٌ». و اين معنا در مواضعى از كلام مجيد خداوند تكرار شده و فرموده: «عَمَّ يَتَسَائَلُونَ * عَنِ النَّبَأ العَظِيم * الَّذِى هُم فِيهِ مُختَلِفُونَ». يعنى: از چه چيزى مى پرسند و هر كدام حرفى مى زنند كه ايشان را از حق دور مى كند. | و لذا مى بينيم در غالب مواردى كه خداوند اختلاف اهل اختلاف را درباره كتاب مذمّت مى كند، دنبالش مسأله ريب و ترديد را ذكر مى كند. مانند: «وَ لَقَد آتَينَا مُوسَى الكِتَابَ فَاختُلِفَ فِيهِ وَ لَولَا كَلِمَةٌ سَبَقَت مِن رَبِّكَ لَقُضِىَ بَينَهُم وَ إنَّهُم لَفِى شَكٍّ مِنهُ مُرِيبٌ». و اين معنا در مواضعى از كلام مجيد خداوند تكرار شده و فرموده: «عَمَّ يَتَسَائَلُونَ * عَنِ النَّبَأ العَظِيم * الَّذِى هُم فِيهِ مُختَلِفُونَ». يعنى: از چه چيزى مى پرسند و هر كدام حرفى مى زنند كه ايشان را از حق دور مى كند. | ||
و نيز فرموده: «إنَّكُم لَفِى قَولٍ مُختَلِفٍ * يُؤفَكُ عَنهُ مَن أُفِكَ * | و نيز فرموده: «إنَّكُم لَفِى قَولٍ مُختَلِفٍ * يُؤفَكُ عَنهُ مَن أُفِكَ * قُتِلَ الخَرَّاصُونَ». يعنى قولى كه به يك وجه و معنى بر نمى گردد، بلكه قول هر كدام معنايى مى دهد، غير آنچه كه قول ديگرى افاده مى كند. قولى كه مبتنى بر علم نيست، بلكه مبتنى بر خرص و تخمين است، و همين پندار و تخمين، اين قول ها را در ميان شما پديد آورده. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۵ </center> | ||
و در اين معنا است: «يَا أهلَ الكِتَابِ لِمَ تَلبِسُونَ الحَقَّ بِالبَاطِلِ وَ تَكتُمُونَ الحَقَّ وَ أنتُم تَعلَمُونَ». زيرا اين «لبس» كه در آيه مذمّت شده، عبارت از حرف هايى بوده كه ايشان مى زدند و به صورت، شباهت به حق داشته، ولى حق نبوده، بلكه منظور از آن، القاء شبهه و تفرقه بوده، تا بدين وسيله حق پنهان بماند. | و در اين معنا است: «يَا أهلَ الكِتَابِ لِمَ تَلبِسُونَ الحَقَّ بِالبَاطِلِ وَ تَكتُمُونَ الحَقَّ وَ أنتُم تَعلَمُونَ». زيرا اين «لبس» كه در آيه مذمّت شده، عبارت از حرف هايى بوده كه ايشان مى زدند و به صورت، شباهت به حق داشته، ولى حق نبوده، بلكه منظور از آن، القاء شبهه و تفرقه بوده، تا بدين وسيله حق پنهان بماند. |
ویرایش