۱۶٬۸۲۴
ویرایش
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
<span id='link186'><span> | <span id='link186'><span> | ||
==آزادی محترمانۀ يوسف «ع» از زندان، و آشکار شدن | ==آزادی محترمانۀ يوسف «ع» از زندان، و آشکار شدن بی گناهی او، از هر زشتی== | ||
«'''وَ قَالَ | «'''وَ قَالَ المَْلِكُ ائْتُونى بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّك فَسئَلْهُ مَا بَالُ النِّسوَةِ الَّاتى قَطَّعْنَ أَيْدِيهُنَّ إِنَّ رَبّى بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ'''»: | ||
در اين آيه، به منظور اختصار، حذف و اضمار به كار رفته، و به طورى كه از سياق كلام و از طبع داستان بر مى آيد، تقدير چنين بوده: «فرستاده شاه كه همان ساقى وى باشد، از زندان برگشت و تعبيرى را كه يوسف از خواب شاه كرده بود، باز گفت. آنگاه شاه بعد از شنيدن آن تعبير، دستور داد برويد يوسف را حاضر كنيد. ساقى به زندان باز گشت و پيغام شاه را رسانيد، اما يوسف از بيرون آمدن استنكاف ورزيده گفت ...». | در اين آيه، به منظور اختصار، حذف و اضمار به كار رفته، و به طورى كه از سياق كلام و از طبع داستان بر مى آيد، تقدير چنين بوده: «فرستاده شاه كه همان ساقى وى باشد، از زندان برگشت و تعبيرى را كه يوسف از خواب شاه كرده بود، باز گفت. آنگاه شاه بعد از شنيدن آن تعبير، دستور داد برويد يوسف را حاضر كنيد. ساقى به زندان باز گشت و پيغام شاه را رسانيد، اما يوسف از بيرون آمدن استنكاف ورزيده گفت ...». |
ویرایش