گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:


==احسن القصص بودن داستان يوسف «ع» ==
==احسن القصص بودن داستان يوسف «ع» ==
«'''نحْنُ نَقُص عَلَيْك أَحْسنَ الْقَصصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِن كنت مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ'''»:
«'''نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْك أَحْسنَ الْقَصصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِن كنت مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ'''»:


راغب در مفردات مى گويد: كلمه «قص» به معناى دنباله جاى پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله «قصصت اثره» به معناى «رد پاى او را دنبال كردم» است و اين كلمه به معناى خود اثر هم هست ، مانند آيه «فارتد على آثارهما قصصا» و آيه «و قالت لاخته قصيه» و «قصص» به معناى اخبار تتبع شده نيز آمده مانند آيه «لهو القصص ‍ الحق» و آيه «فى قصصهم عبره» و جمله «قص عليه القصص» و جمله «نقص عليك احسن القصص».
راغب در مفردات مى گويد: كلمه «قَصّ»، به معناى دنباله جاى پا را گرفتن و رفتن است، و جملۀ «قَصَصتُ أثَرَهُ»، به معناى «رد پاى او را دنبال كردم» است. و اين كلمه به معناى خود اثر هم هست، مانند آيه: «فَارتَدَّ عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصاً». و آيه «وَ قَالَت لِأُختِهِ قُصِّيهِ». و «قصص»، به معناى اخبار تتبع شده نيز آمده، مانند آيه: «لَهُوَ القَصَصُ الحَقّ»، و آيه: «فِى قَصَصِهِم عِبرَة»، و جملۀ «قَصَّ عَلَيهِ القَصَصَ»، و جملۀ «نَقُصُّ عَلَيكَ أحسَنَ القَصَص».


پس «'''قصص '''» به معناى قصه و «'''احسن القصص '''» بهترين قصه و حديث است ، و چه بسا بعضى گفته باشند كه كلمه مذكور مصدر و به معناى اقتصاص (قصه سرائى ) است ، و هر كدام باشد صحيح است ، چه اگر به معناى اسم مصدر (خود داستان ) باشد، داستان يوسف بهترين داستان است ، زيرا اخلاص توحيد او را حكايت نموده و ولايت خداى سبحان را نسبت به بنده اش مجسم مى سازد، كه چگونه او را در راه محبت و سلوك راهش تربيت نموده ، از حضيض ذلت به اوج عزت كشانيد، و دست او را گرفته از ته چاه اسارت و طناب بردگى و رقيت و زندان عذاب و شكنجه به بالاى تخت سلطنت بياورد. و اگر به معناى مصدر (قصه سرائى ) باشد باز هم سرائيدن قصه يوسف به آن طريق كه قرآن سروده بهترين سرائيدن است ، زيرا با اينكه قصه اى عاشقانه است طورى بيان كرده كه ممكن نيست كسى چنين داستانى را عفيف تر و پوشيده تر از آن بسرايد.
پس «قصص»، به معناى قصه و «احسن القصص»، بهترين قصه و حديث است. و چه بسا بعضى گفته باشند كه كلمه مذكور، مصدر و به معناى اقتصاص (قصه سرایى) است، و هر كدام باشد، صحيح است. چه اگر به معناى اسم مصدر (خود داستان) باشد، داستان يوسف بهترين داستان است.  


معناى آيه - و خدا داناتر است - اين است : ما با وحى اين قرآن بهترين قصه ها را برايت مى سرائيم ، و تو قبل از سرائيدن ما نسبت به آن از غافلين بودى .
زيرا اخلاص توحيد او را حكايت نموده و ولايت خداى سبحان را نسبت به بنده اش مجسم مى سازد، كه چگونه او را در راه محبت و سلوك راهش تربيت نموده، از حضيض ذلت به اوج عزت كشانيد، و دست او را گرفته، از ته چاه اسارت و طناب بردگى و رقيت و زندان عذاب و شكنجه، به بالاى تخت سلطنت بياورد.
 
و اگر به معناى مصدر (قصه سرایى) باشد، باز هم سرائيدن قصه يوسف به آن طريق كه قرآن سروده، بهترين سرائيدن است. زيرا با اين كه قصه اى عاشقانه است، طورى بيان كرده كه ممكن نيست كسى چنين داستانى را عفيف تر و پوشيده تر از آن بسرايد.
 
معناى آيه - و خدا داناتر است - اين است: ما با وحى اين قرآن، بهترين قصه ها را برايت مى سرائيم، و تو قبل از سرائيدن ما، نسبت به آن از غافلان بودى.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۰۳ </center>
<span id='link68'><span>
<span id='link68'><span>
۱۶٬۸۸۰

ویرایش