گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۲: خط ۴۲:
«'''وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصلَ...'''»:
«'''وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصلَ...'''»:


ظاهر اين است كه منظور از «امر»، امر تشريعى است كه از ناحيه وحى نازل شده باشد. به شهادت ذيل آيه كه مى فرمايد: «و يخافون سوء الحساب». آرى، حساب و مؤاخذه بر احكام نازله در شريعت است كه احكام تشريعى فطرت را تأييد مى كند، نه بر احكام فطرت به تنهايى.  
ظاهر اين است كه منظور از «امر»، امر تشريعى است كه از ناحيه وحى نازل شده باشد. به شهادت ذيل آيه كه مى فرمايد: «وَ يَخَافُونَ سُوءَ الحِسَاب». آرى، حساب و مؤاخذه بر احكام نازله در شريعت است كه احكام تشريعى فطرت را تأييد مى كند، نه بر احكام فطرت به تنهايى.  


و اين مسلم است كه مثلا اگر احكام ظاهرى و شرعى مربوط به قبح ظلم و خوبى عدالت به اشخاصى مستضعف نرسد، در قيامت مانند آن كسانى كه به ايشان رسيده است، مؤاخذه نمى شوند، هر چند كه مستضعفين هم به فطرت خود، زشتى ظلم و خوبى عدالت را درك بكنند. در ابحاث گذشته نيز بيان كرديم كه حجت الهى از طريق فطرت به تنهايى تمام نمى شود، بلكه بايد طريق وحى نيز به فطرت منضم گردد. همچنان كه فرموده: «لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل».
و اين مسلم است كه مثلا اگر احكام ظاهرى و شرعى مربوط به قبح ظلم و خوبى عدالت به اشخاصى مستضعف نرسد، در قيامت مانند آن كسانى كه به ايشان رسيده است، مؤاخذه نمى شوند، هر چند كه مستضعفان هم به فطرت خود، زشتى ظلم و خوبى عدالت را درك بكنند. در ابحاث گذشته نيز بيان كرديم كه حجت الهى از طريق فطرت به تنهايى تمام نمى شود، بلكه بايد طريق وحى نيز به فطرت منضم گردد. همچنان كه فرموده: «لِئَلّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُل».


آيه مورد بحث از آنجایی كه مطلق است، دلالت مى كند بر هر صله اى كه خدا به آن امر فرموده كه از معروف ترين مصاديق آن، صله رحم است، كه در وجود آن تأكيد نموده و فرموده: «و اتقوا اللّه الذى تسائلون به و الارحام».
آيه مورد بحث از آنجایی كه مطلق است، دلالت مى كند بر هر صله اى كه خدا به آن امر فرموده كه از معروف ترين مصاديق آن، صله رحم است، كه در وجود آن تأكيد نموده و فرموده: «وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِى تَسَائَلُونَ بِهِ وَ الأرحَام».


و نيز در تأكيد آن در ذيل آيه مورد بحث فرموده: «و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب». و اين اشاره به آن است كه ترك صله رحم، مخالفت امر خدا است. پس جا دارد مردم از خدا بترسند و آن را ترك نكنند، كه ترك آن عمل زشتى است، و در نامه اعمال آدمى ضبط مى شود، و باعث سوء حساب مى گردد.
و نيز در تأكيد آن در ذيل آيه مورد بحث فرموده: «وَ يَخشَونَ رَبَّهُم وَ يَخَافُونَ سُوءَ الحَسِاب». و اين اشاره به آن است كه ترك صله رحم، مخالفت امر خدا است. پس جا دارد مردم از خدا بترسند و آن را ترك نكنند، كه ترك آن عمل زشتى است، و در نامه اعمال آدمى ضبط مى شود، و باعث سوء حساب مى گردد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۶۹ </center>
==فرق ميان «خشيت» و «خوف» و موارد استعمال هر يك==
==فرق ميان «خشيت» و «خوف» و موارد استعمال هر يك==
و ظاهرا فرق ميان «خشيت» و «خوف»، اين است كه خشيت به معناى تأثر قلب از اقبال و روى آوردن شر و يا نظير آن است، و «خوف»، به معناى تأثر عملى انسان است به اين كه از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گريز از شر و محذور را هم فراهم سازد، هر چند كه در دل متأثر نگشته، دچار هراس نشده باشد.  
و ظاهرا فرق ميان «خشيت» و «خوف»، اين است كه خشيت به معناى تأثر قلب از اقبال و روى آوردن شر و يا نظير آن است، و «خوف»، به معناى تأثر عملى انسان است به اين كه از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گريز از شر و محذور را هم فراهم سازد، هر چند كه در دل متأثر نگشته، دچار هراس نشده باشد.  
۱۶٬۹۰۷

ویرایش