گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۷: خط ۹۷:
<span id='link42'><span>
<span id='link42'><span>


==بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت ==
==بيان بگو مگوى كفار، در روز قيامت ==
«'''فقال الضعفاء للذين استكبروا...من شى ء'''» - اين قسمت، تخاصم و بگو مگوى كفار را در روز قيامت نقل مى كند (البته بنابر آنچه از سياق بر مى آيد).  
«'''فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ استَكبَرُوا... مِن شَئ'''» - اين قسمت، تخاصم و بگو مگوى كفار را در روز قيامت نقل مى كند، (البته بنابر آنچه از سياق بر مى آيد).  


و مقصود از«ضعفاء»، آن هايى هستند كه از بزرگان كفار تقليد و اطاعت مى كنند، و مقصود از «مستكبرين»، همان اولياء و بزرگان كفرند، كه دسته اول، آن ها را پيروى مى كردند، و قدرت ظاهرى، وادارشان كرد، از ايمان به خدا و آياتش استنكاف ورزند.
و مقصود از «ضعفاء»، آن هايى هستند كه از بزرگان كفار تقليد و اطاعت مى كنند، و مقصود از «مستكبرين»، همان اولياء و بزرگان كفرند، كه دسته اول، از آن ها پيروى مى كردند، و قدرت ظاهرى، وادارشان كرد، از ايمان به خدا و آياتش استنكاف ورزند.


و معناى آيه اين است كه: ضعفاء كه كارشان تقليد بود، به مستكبرين خود مى گويند: ما در دنيا پيرو و مطيع شما بوديم، بدون اين كه از شما مطالبه دليل بكنيم، هرچه مى گفتيد، مى كرديم، حالا آيا امروز مى توانيد فايده اى به حال ما داشته باشيد، و مقدارى از اين عذاب خداى را از ما دفع نماييد؟!
و معناى آيه اين است كه: ضعفاء كه كارشان تقليد بود، به مستكبران خود مى گويند: ما در دنيا پيرو و مطيع شما بوديم، بدون اين كه از شما مطالبه دليل بكنيم. هرچه مى گفتيد، مى كرديم، حالا آيا امروز مى توانيد فايده اى به حال ما داشته باشيد، و مقدارى از اين عذاب خداى را از ما دفع نماييد؟!


بنابراين معنا، لفظ «من» در جمله «من عذاب الله» بيانيه، و در جمله «من شى ء» زائده و براى تاكيد خواهد بود. همچنان كه در جمله «ما جائنى من احد» نيز «من» زيادى است و معنا نمى دهد، ليكن «نيامدن احدى» را تاكيد مى كند.  
بنابراين معنا، لفظ «مِن» در جملۀ «مِن عَذَابِ الله» بيانيه، و در جملۀ «مِن شَئ» زائده و براى تأكيد خواهد بود. همچنان كه در جملۀ «مَا جَائَنِى مِن أحَدٍ» نيز، «مِن» زيادى است و معنا نمى دهد، ليكن «نيامدن احدى» را تأكيد مى كند.  


در آيه مورد بحث، هر چند سياق كلام مانند مثال بالا سياق نفى نبوده، بلكه سياق استفهام است، ليكن نفى و استفهام در اين قضيه نزديك به يكديگرند و حرف «من» زائده، مفاد جمله را تاكيد مى كند.
در آيه مورد بحث، هر چند سياق كلام مانند مثال بالا سياق نفى نبوده، بلكه سياق استفهام است، ليكن نفى و استفهام در اين قضيه، نزديك به يكديگرند و حرف «مِن» زائده، مفاد جمله را تأكيد مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۶۱ </center>
و چنانچه بگويى اگر «من» در «من عذاب الله» بيانيه بوده و كلمه «شئ» را بيان كند از اين لازم مى آيد، كه بيان از مبين جلوتر قرار گرفته باشد.  
و چنانچه بگويى اگر «مِن» در «مِن عَذَابِ الله» بيانيه بوده و كلمۀ «شَئ» را بيان كند، از اين لازم مى آيد، كه بيان از «مبين» جلوتر قرار گرفته باشد.  


در جواب مى گوييم: بله اين لازمه را دارد، ولى هيچ عيبى هم ندارد، زيرا كسى دليلى ندارد كه نبايد بيان، قبل از مبين بيايد، آن هم با اتصالى كه در اين مورد بين آن ها وجود دارد.
در جواب مى گوييم: بله اين لازمه را دارد، ولى هيچ عيبى هم ندارد. زيرا كسى دليلى ندارد كه نبايد بيان، قبل از «مبين» بيايد، آن هم با اتصالى كه در اين مورد بين آن ها وجود دارد.


«'''قالوا لو هدينا الله لهديناكم '''» - از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از «هدايت» در اين جا، هدايت به چگونگى رها شدن از عذاب است، هرچند كه ممكن است بگوييم به همان معناى اصليش، يعنى راه يابى به دين حق در دنيا باشد. چون نتيجه هر دو يكى است و بين دنيا و آخرت تطابق است، يعنى چيزى در آخرت، بروز نموده و كشف مى شود كه در دنيا پنهان بوده است، همچنان كه خداى تعالى از اهل بهشت حكايت مى فرمايد كه مى گويند: «الحمد لله الذى هدينا لهذا و ما كنا لنهتدى لو لا ان هدينا الله لقد جاءت رسل ربنا بالحق»، به طورى كه ملاحظه مى كنيد هدايت به دين حق را در دنيا با هدايت به سعادت اخروى در آخرت مخلوط كرده و آن ها را تقريبا يكى دانسته اند.
«'''قَالُوا لَو هَدَينَا اللهُ لَهَدَينَاكُم '''» - از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از «هدايت» در اين جا، هدايت به چگونگى رها شدن از عذاب است. هرچند كه ممكن است بگوييم به همان معناى اصلی اش، يعنى راهيابى به دين حق در دنيا باشد.  


«'''سواء علينا اجزعنا ام صبرنا ما لنا من محيص '''» - كلمات «سواء» و «استوا» و «تساوى» به يك معنا هستند و كلمه «سواء» در جمله مورد بحث، خبر براى مبتداى محذوف است، و جمله استفهامى «اجزعنا...»، آن محذوف را بيان مى كند، و جمله «ما لنا من محيص» بيان ديگرى براى مبتداى حذف شده است و تقدير كلام اين است كه: هر دو امر، يعنى جزع و صبر براى ما يكسان است، و ما جايى كه از عذاب حتمى به آن جا فرار كنيم، نداريم.
چون نتيجه هر دو يكى است و بين دنيا و آخرت تطابق است. يعنى چيزى در آخرت، بروز نموده و كشف مى شود كه در دنيا پنهان بوده است، همچنان كه خداى تعالى از اهل بهشت حكايت مى فرمايد كه مى گويند: «الحَمدُ لِلّهِ الَّذِى هَدَينَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهتَدِى لَولَا أن هَدَينَا اللهُ لَقَد جَاءَت رُسُل رَبِّنَا بِالحَقّ»، به طورى كه ملاحظه مى كنيد هدايت به دين حق را در دنيا، با هدايت به سعادت اخروى در آخرت مخلوط كرده و آن ها را تقريبا يكى دانسته اند.
 
«'''سَوَاءٌ عَلَينَا أجَزِعنَا أم صَبَرنَا مَا لَنَا مِن مَحِيصٍ '''» - كلمات «سَواء» و «استوا» و «تساوى»، به يك معنا هستند و كلمۀ «سَوَاء» در جمله مورد بحث، خبر براى مبتداى محذوف است، و جمله استفهامى «أجَزِعنَا...»، آن محذوف را بيان مى كند، و جملۀ «مَا لَنَا مِن مَحِيص»، بيان ديگرى براى مبتداى حذف شده است و تقدير كلام اين است كه: هر دو امر، يعنى جزع و صبر براى ما يكسان است، و ما جايى كه از عذاب حتمى به آن جا فرار كنيم، نداريم.
<span id='link43'><span>
<span id='link43'><span>
==سخن شيطان با پيروان خود در قيامت ==
==سخن شيطان با پيروان خود در قيامت ==
«'''وَ قَالَ الشيْطانُ لَمَّا قُضىَ الاَمْرُ ...'''»:
«'''وَ قَالَ الشيْطانُ لَمَّا قُضىَ الاَمْرُ ...'''»:
۱۶٬۳۳۸

ویرایش