۱۶٬۸۸۳
ویرایش
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
و نيز مانند گفته آن كسى كه گفته: «رسول»، كسى است كه داراى كتاب باشد و «نبى»، آن كسى است كه كتاب نداشته باشد. يا قول كسى كه گفته: «رسول»، كسى است كه كتاب داشته باشد، ولى فى الجمله نسخ شده باشد و «نبى»، كسى است كه چنين نباشد، كه اشكال وجه قبلى بر اين دو قول نيز وارد است. | و نيز مانند گفته آن كسى كه گفته: «رسول»، كسى است كه داراى كتاب باشد و «نبى»، آن كسى است كه كتاب نداشته باشد. يا قول كسى كه گفته: «رسول»، كسى است كه كتاب داشته باشد، ولى فى الجمله نسخ شده باشد و «نبى»، كسى است كه چنين نباشد، كه اشكال وجه قبلى بر اين دو قول نيز وارد است. | ||
در جملۀ «فَيَنسَخُ اللّهُ مَا يُلقِى الشَّيطَانُ ثُمَّ يُحكِمُ اللّهُ آيَاتِهِ»، التفاتى از تكلم با غير به غيبت به كار رفته. اول فرموده: «ما نفرستاديم»، و در آخر فرموده: «خدا نسخ مى كند». و وجه اين التفات، اين است كه عنايت به ذكر و نام خدا و اسناد نسخ و احكام به قادر على الاطلاق را برساند. و به عين همين | در جملۀ «فَيَنسَخُ اللّهُ مَا يُلقِى الشَّيطَانُ ثُمَّ يُحكِمُ اللّهُ آيَاتِهِ»، التفاتى از تكلم با غير به غيبت به كار رفته. اول فرموده: «ما نفرستاديم»، و در آخر فرموده: «خدا نسخ مى كند». | ||
و وجه اين التفات، اين است كه عنايت به ذكر و نام خدا و اسناد نسخ و احكام به قادر على الاطلاق را برساند. و به عين همين جهت، بار ديگر لفظ جلاله را تكرار مى كند، و گرنه مى توانست بار دوم ضمير آن را به كار ببرد، و بلكه بايد به كار مى برد و قاعده آن را اقتضاء مى كرد، ولى ضمير به كار نبرده، وضع اسم در جاى ضمير كرده. | |||
و نيز از همين باب است كه لفظ شيطان را دوباره آورده، با اين كه مى توانست و بلكه لازم بود ضمير آن را به كار برد و اين، بدان جهت است كه اشاره به اين نكته كرده باشد، كه القاء كننده كه شيطان است، خداوند هيچ اعتنايى به او و به كيد او ندارد. | و نيز از همين باب است كه لفظ شيطان را دوباره آورده، با اين كه مى توانست و بلكه لازم بود ضمير آن را به كار برد و اين، بدان جهت است كه اشاره به اين نكته كرده باشد، كه القاء كننده كه شيطان است، خداوند هيچ اعتنايى به او و به كيد او ندارد. |
ویرایش