گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
«'''إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصّابِئِينَ وَ النَّصارَى وَ الْمَجُوس وَ الَّذِينَ أَشرَكوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ...'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصّابِئِينَ وَ النَّصارَى وَ الْمَجُوس وَ الَّذِينَ أَشرَكوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ...'''»:


مراد از ((الذين آمنوا(( به قرينه مقابله كسانى است كه به محمد بن عبد اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و كتاب و قرآن ايمان آوردند. و مراد از ((و الذين هادوا(( گروندگان به موسى و
مراد از «الَّذِينَ آمَنُوا» به قرينه مقابله، كسانى است كه به محمّد بن عبداللّه «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و كتاب و قرآن ايمان آوردند. و مراد از «وَ الَّذِينَ هَادُوا»، گروندگان به موسى و پیامبران قبل از
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۵ </center>
پيامبران قبل از موسى است كه در موسى توقف كردند و كتابشان تورات است . كه بخت نصر پادشاه بابل وقتى در اواسط قرن هفتم بر آنان مستولى شد قبل از مسيح آن را سوزانيد و مدتها به كلى نابود شد تا آنكه عزراى كاهن در اوايل قرن ششم قبل از مسيح در روزگارى كه كورش ‍ پادشاه ايران بابل را فتح نموده و بنى اسرائيل را از اسارت نجات داده به سرزمين مقدس برگردانيد آن را به رشته تحرير در آورد.
موسى است، كه در موسى توقف كردند و كتابشان تورات است، كه «بخت نصر»، پادشاه بابل، وقتى در اواسط قرن هفتم بر آنان مستولى شد، قبل از مسيح آن را سوزانيد و مدت ها به كلى نابود شد، تا آن كه «عزراى كاهن» در اوايل قرن ششم قبل از مسيح، در روزگارى كه «كورش»، پادشاه ايران، بابل را فتح نموده و بنى اسرائيل را از اسارت نجات داده، به سرزمين مقدس برگردانيد، آن را به رشته تحرير در آورد.


و مراد از ((صابئين (( پرستندگان كواكب نيست به دليل خود آيه كه ميان صابئين و مشركين مقابله انداخته بلكه - به طورى كه بعضى گفته اند - صابئين عبارتند از معتقدين به كيشى كه حد وسط ميان يهوديت و مجوسيت است و كتابى دارند كه آن رابه حضرت يحيى بن زكرياى پيغمبر نسبت داده اند، و امروز عامه مردم ايشان را (صبى ء) مى گويند، و ما در ذيل آيه شريفه ((ان الذين آمنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين (( بحثى درباره صابئين گذرانديم .
و مراد از «صَابِئين»، پرستندگان كواكب نيست، به دليل خود آيه كه ميان صابئين و مشركان مقابله انداخته بلكه - به طورى كه بعضى گفته اند - «صابئين» عبارتند از: معتقدان به كيشى كه حد وسط ميان يهوديت و مجوسيت است و كتابى دارند كه آن را به حضرت «يحيى بن زكرياى» پيغمبر نسبت داده اند، و امروز عامه مردم ايشان را (صبئ) مى گويند، و ما در ذيل آيه شريفه: «إنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِين»، بحثى درباره «صابئين» گذرانديم.


و مراد از ((نصارى (( گروندگان به مسيح ، عيسى بن مريم (عليهما السلام ) و پيامبران قبل از وى ، و كتب مقدسه انجيل هاى چهارگانه (لوقا، مرقس ، متى و يوحنا) و كتب عهد قديم است ، البته آن مقدار از كتب عهد قديم كه كليسا آن را مقدس بداند، ليكن قرآن كريم مى فرمايد: كتاب مسيحيان تنها آن انجيلى است كه به عيسى نازل شد.
و مراد از «نصارا»، گروندگان به مسيح، عيسى بن مريم «عليهما السلام» و پيامبران قبل از وى، و كتب مقدسه انجيل هاى چهارگانه (لوقا، مرقس، متى و يوحنا) و كتب عهد قديم است. البته آن مقدار از كتب عهد قديم كه كليسا آن را مقدس بداند، ليكن قرآن كريم مى فرمايد: كتاب مسيحيان، تنها آن انجيلى است كه به عيسى نازل شد.


و منظور از ((مجوس (( قوم معروفى هستند كه به زرتشت گرويده ، كتاب مقدسشان ((اوستا(( نام دارد. چيزى كه هست تاريخ حيات زرتشت و زمان ظهور او بسيار مبهم است ، به طورى كه مى توان گفت به كلى منقطع است . اين قوم كتاب مقدس خود را در داستان استيلاى اسكندر بر ايران به كلى از دست دادند، و حتى يك نسخه از آن نماند، تا آنكه در زمان ملوك ساسانى مجددا به رشته تحرير در آمد، و به همين جهت ممكن نيست بر واقعيت مذهب ايشان وقوف يافت . آنچه مسلم است ، مجوسيان معتقد هستند كه براى تدبير عالم دو مبداء است ، يكى مبداء خير، و ديگرى مبداء شر. اولى نامش ((يزدان (( و دومى ((اهريمن (( و يا اولى ((نور((، و دومى ((ظلمت (( است .  
و منظور از «مجوس»، قوم معروفى هستند كه به زرتشت گرويده، كتاب مقدسشان «اوستا» نام دارد. چيزى كه هست، تاريخ حيات زرتشت و زمان ظهور او، بسيار مبهم است، به طورى كه مى توان گفت به كلى منقطع است. اين قوم، كتاب مقدس خود را در داستان استيلاى اسكندر بر ايران به كلى از دست دادند، و حتى يك نسخه از آن نماند، تا آن كه در زمان ملوك ساسانى، مجددا به رشته تحرير در آمد، و به همين جهت ممكن نيست بر واقعيت مذهب ايشان وقوف يافت.  


و نيز مسلم است كه ايشان ملائكه را مقدس دانسته ، بدون اينكه مانند بت پرستان براى آنها بتى درست كنند، به آنها توسل و تقرب مى جويند. و نيز مسلم است كه عناصر بسيطه - و مخصوصا آتش را - مقدس مى دارند. و در قديم الايام مجوسيان در ايران و چين و هند و غير آنها آتشكده هايى داشتند كه وجود همه عالم رام ستند به
آنچه مسلم است، مجوسيان معتقد هستند كه براى تدبير عالَم، دو مبدأ است: يكى مبدأ خير، و ديگرى مبدأ شر. اولى نامش «يزدان»، و دومى «اهريمن»، و يا اولى «نور»، و دومى «ظلمت» است.
 
و نيز مسلم است كه ايشان ملائكه را مقدس دانسته، بدون اين كه مانند بت پرستان براى آن ها بتى درست كنند، به آن ها توسل و تقرب مى جويند. و نيز مسلم است كه عناصر بسيطه - و مخصوصا آتش را - مقدس مى دارند. و در قديم الايام، مجوسيان در ايران و چين و هند و غير آن ها، آتشكده هايى داشتند كه وجود همه عالَم را مستند به «اهورا مزدا» دانسته، او را ايجاد كننده همه مى دانستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۶ </center>
((اهورا مزدا(( دانسته ، او را ايجاد كننده همه مى دانستند.


و اما مراد از ((مشركين (( در ((و الذين اشركوا(( همان وثنى ها هستند كه بت مى پرستيدند، و اصول مذاهب آنها سه است : يكى مذهب وثنيت صابئه ، و يكى وثنيت برهمائيه ، و يكى بودايى . البته اين سه مذهب اصول مذاهب مشركين است ، و گرنه اقوام ديگرى هستند كه از اصنام هر چه بخواهند و به هر نحوى بخواهند مى پرستند، بدون اينكه پرستش خود را بر اصل منظمى استوار سازند، مانند بت پرستان حجاز، و طوائفى در اطراف معموره جهان ، كه گفتار مفصل و شرح عقايد شان در جلد دهم اين كتاب گذشت .
و اما مراد از «مشركان» در «وَ الَّذِينَ أشرَكُوا»، همان وثنى ها هستند كه بت مى پرستيدند، و اصول مذاهب آن ها سه است: يكى مذهب وثنيت صابئه، و يكى وثنيت برهمائيه، و يكى بودايى.  
 
البته اين سه مذهب، اصول مذاهب مشركان است، و گرنه اقوام ديگرى هستند كه از اصنام هرچه بخواهند و به هر نحوى بخواهند، مى پرستند، بدون اين كه پرستش خود را بر اصل منظمى استوار سازند. مانند بت پرستان حجاز، و طوائفى در اطراف معموره جهان، كه گفتار مفصل و شرح عقايد شان، در جلد دهم اين كتاب گذشت.


«'''ان اللّه يفصل بينهم يوم القيامه'''» - مقصود از اين ((فصل (( فصل قضاء و حكم به حق در مسائلى است كه صاحبان اين مذاهب در آن اختلاف داشته اند، تا محق آنان از مبطل جدا شود، آن چنان كه هيچ ساترى در ميان نماند، و هيچ حاجبى جلو آن حكم به حق را نگيرد.
«'''إنَّ اللّهَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيَامَة'''» - مقصود از اين «فصل»، فصل قضاء و حكم به حق در مسائلى است كه صاحبان اين مذاهب در آن اختلاف داشته اند، تا محق آنان از مبطل جدا شود، آن چنان كه هيچ ساترى در ميان نماند، و هيچ حاجبى جلو آن حكم به حق را نگيرد.


و اگر كلمه ((ان (( در اين آيه شريفه تكرار شده براى تاءكيد است ، چون ميان ((ان ((، اول ، و خبرش زياد فاصله شده ، لذا دوباره ((ان (( را تكرار فرموده تا تاءكيد، اثر خود را ببخشد.
و اگر كلمۀ «إنّ» در اين آيه شريفه تكرار شده، براى تأكيد است. چون ميان «إنّ»، اول و خبرش زياد فاصله شده. لذا دوباره «إنّ» را تكرار فرموده، تا تأكيد، اثر خود را ببخشد.


نظير اين تكرار در سوره نحل آمده : ((ثم ان ربك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا و صبروا ان ربك من بعدها لغفور رحيم (( و نيز در همان سوره اين تكرار آمده ، مى فرمايد: ((ثم ان ربك للذين عملوا السوء بجهاله ثم تابوا من بعد ذلك ، و اصلحوا ان ربك من بعدها لغفور رحيم ((
نظير اين تكرار در سوره «نحل» آمده: «ثُمَّ إنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِن بَعدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهِدُوا وَ صَبَرُوا إنَّ رَبَّكَ مِن بَعدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ». و نيز در همان سوره اين تكرار آمده، مى فرمايد: «ثُمَّ إنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعدِ ذَلِكَ وَ أصلَحُوا إنَّ رَبَّكَ مِن بَعدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ».


«'''ان اللّه على كل شئ شهيد'''» - اين جمله تعليل آن فصل است كه چگونه فصل به حق است .
«'''إنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَئٍ شَهِيد'''» - اين جمله، تعليل آن فصل است كه چگونه فصل به حق است.
<span id='link352'><span>
<span id='link352'><span>


۱۶٬۹۴۶

ویرایش