۱۶٬۳۰۱
ویرایش
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
در اين آيه، رسول گرامى خود را دستور مى دهد تا در برابر گفته هاى كفار صبر كند، و اين دستور خود را متفرع بر مطالب قبل كرده. گويا فرموده است: وقتى يكى از قضاهاى رانده شده خدايى باشد كه عذاب كفار را تأخير بيندازد، و از آنان در برابر سخنان كفرآميزى كه مى گويند انتقام نگيرد، ديگر جز صبر راهى براى تو نمى ماند. بايد به قضاى خدا راضى شوى، و او را از آنچه درباره اش از كلمات شرك مى گويند، منزه بدارى، و در برابر عكس العمل هاى بدى كه نشان مى دهند، صبر كنى و در ازاى آثار قضاى او، حمد خدا گويى. چون آثار قضاى او، جز اثر جميل نخواهد بود. پس بر آنچه مى گويند، صبر كن، و به حمد پروردگارت تسبيح گوى، باشد كه خوشنود گردى. | در اين آيه، رسول گرامى خود را دستور مى دهد تا در برابر گفته هاى كفار صبر كند، و اين دستور خود را متفرع بر مطالب قبل كرده. گويا فرموده است: وقتى يكى از قضاهاى رانده شده خدايى باشد كه عذاب كفار را تأخير بيندازد، و از آنان در برابر سخنان كفرآميزى كه مى گويند انتقام نگيرد، ديگر جز صبر راهى براى تو نمى ماند. بايد به قضاى خدا راضى شوى، و او را از آنچه درباره اش از كلمات شرك مى گويند، منزه بدارى، و در برابر عكس العمل هاى بدى كه نشان مى دهند، صبر كنى و در ازاى آثار قضاى او، حمد خدا گويى. چون آثار قضاى او، جز اثر جميل نخواهد بود. پس بر آنچه مى گويند، صبر كن، و به حمد پروردگارت تسبيح گوى، باشد كه خوشنود گردى. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۲۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۲۹ </center> | ||
==اقوال | ==اقوال مفسران، در باره مراد از جمله «أطراف النهار»، در آيه شریفه== | ||
«'''وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّك'''» - يعنى: او را در حالى منزه بدار كه مشغول به حمد و نيايش باشى. چون اين حوادث كه تحملش مشكل و صبر بر آن دشوار است، نسبتى با عوامل خود دارد، كه البته از اين نظر حوادثى است بد و زشت، كه بايد خداى را از آن منزه بدارى، و نسبت ديگرى به خداى تعالى دارد كه همان اذن خدا است، كه به اين نسبت همه حوادثى است جميل، و جز مصالحى عمومى كه باعث اصلاح نظام هستى است، بر آن مترتب نمى شود، و از اين نظر بايد خداى را حمد و ثنا گويى. | «'''وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّك'''» - يعنى: او را در حالى منزه بدار كه مشغول به حمد و نيايش باشى. چون اين حوادث كه تحملش مشكل و صبر بر آن دشوار است، نسبتى با عوامل خود دارد، كه البته از اين نظر حوادثى است بد و زشت، كه بايد خداى را از آن منزه بدارى، و نسبت ديگرى به خداى تعالى دارد كه همان اذن خدا است، كه به اين نسبت همه حوادثى است جميل، و جز مصالحى عمومى كه باعث اصلاح نظام هستى است، بر آن مترتب نمى شود، و از اين نظر بايد خداى را حمد و ثنا گويى. |
ویرایش