۱۶٬۹۱۶
ویرایش
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
و اگر غير از سمع و بصر را ذكر نكرد - به طورى كه بعضى گفته اند - براى اين بوده كه استدلال متوقف بر آن بوده و با آن ها تمام مى شده و احتياجى به ذكر غير آن دو نبوده. | و اگر غير از سمع و بصر را ذكر نكرد - به طورى كه بعضى گفته اند - براى اين بوده كه استدلال متوقف بر آن بوده و با آن ها تمام مى شده و احتياجى به ذكر غير آن دو نبوده. | ||
آنگاه | آنگاه «فؤاد» را ذكر كرد كه مراد از آن، آن مبدئى است كه آدمى به وسيله آن تعقل مى كند. و به عبارت ديگر: آن مبدئى است از انسان كه تعقل مى كند و اين نعمت در ميان همه حيوانات، تنها مخصوص انسان است و مرحله به دست آمدن «فؤاد»، يك مرحله وجودى جديدى است كه باز از مرحله حيوانيت كه همان عالَم حس است، وسيع تر و مقامى شامخ تر است. | ||
چون به خاطر داشتن همين قوۀ عاقله است كه همان حواس كه در ساير حيوانات هست، در انسان آن قدر وسيع تر مى شود، كه به هيچ مقياس و تقديرى ممكن نيست اندازه گيرى شود. زيرا به وسيله آن، آدمى چيزهايى را درك مى كند كه در محضرش و در برابرش نيست و يا الآن نيست. ولى در گذشته بوده يا بعدها خواهد آمد و نيز آثار و اوصاف آن را - با واسطه و يا بى واسطه - درك مى كند. | چون به خاطر داشتن همين قوۀ عاقله است كه همان حواس كه در ساير حيوانات هست، در انسان آن قدر وسيع تر مى شود، كه به هيچ مقياس و تقديرى ممكن نيست اندازه گيرى شود. زيرا به وسيله آن، آدمى چيزهايى را درك مى كند كه در محضرش و در برابرش نيست و يا الآن نيست. ولى در گذشته بوده يا بعدها خواهد آمد و نيز آثار و اوصاف آن را - با واسطه و يا بى واسطه - درك مى كند. |
ویرایش