گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۴: خط ۶۴:
<span id='link298'><span>
<span id='link298'><span>


==رواياتى در ذيل آيات مربوط به همسران پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) ==
و در كافى، به سند خود، از داوود بن سرحان، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: «زينب»، دختر جحش گفت: رسول خدا پنداشتند اگر ما را طلاق دهد، شوهر براى ما قحطى است و اين، در هنگامى بود كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، بيست و نُه روز، از آنان كناره گيرى كرده بود.
و در كافى به سند خود از داوود بن سرحان از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: زينب دختر جحش گفت : رسول خدا پنداشتند اگر ما را طلاق دهد شوهر براى ما قحطى است ، و اين در هنگامى بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيست و نه روز از آنان كناره گيرى كرده بود، وقتى زينب اين حرف را زد، خداى تعالى جبرئيل را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرستاد، و گفت : ((قل لازواجك ...(( پس همسران گفتند: ما خدا و رسول او را و خانه آخرت را برگزيديم
 
و در همان كتاب به سند خود از عيص بن قاسم ، از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : از آن جناب اين مساله را پرسيدم كه مردى همسر خود را مخير مى كند، و همسرش جدايى را مى گزيند، آيا به صرف اين گزينش جدا مى شود يا نه ؟ فرمود: نه ،
وقتى زينب اين حرف را زد، خداى تعالى، جبرئيل را نزد رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرستاد و گفت: «قُل لِأزوَاجِك...». پس همسران گفتند: ما خدا و رسول او را و خانه آخرت را برگزيديم.
 
و در همان كتاب، به سند خود، از عيص بن قاسم، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب، اين مسأله را پرسيدم كه مردى همسر خود را مخير مى كند، و همسرش جدايى را مى گزيند. آيا به صرف اين گزينش، جدا مى شود يا نه؟ فرمود: نه.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۷۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۷۲ </center>
اين حكم تنها مخصوص رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بود، كه از ناحيه خدا مامور شد همسرانش را مخير كند، و او هم از باب امتثال امر خدا اين كار را كرد، تازه اگر همسرانش جدايى را اختيار مى كردند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) طلاقشان مى داد، و صرف اختيار زنان طلاق نمى شود، خداى تعالى هم به مساله طلاق تصريح كرده ، و فرموده : ((قل لازواجك ان كنتن تردن الحيوه الدنيا و زينتها فتعالين امتعكن و اسرحكن سراحا جميلا((
اين حكم، تنها مخصوص رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بود، كه از ناحيه خدا مأمور شد همسرانش را مخير كند. و او هم، از باب امتثال امر خدا اين كار را كرد. تازه اگر همسرانش جدايى را اختيار مى كردند، رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» طلاقشان مى داد، و صرف اختيار زنان طلاق نمى شود. خداى تعالى هم، به مسأله طلاق تصريح كرده و فرموده: «قُل لِأزوَاجِكَ إن كُنتُنَّ تُرِدنَ الحَيَوةَ الدُّنيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَينِ أُمَتِّعكُنَّ وَ أُسَرِّحكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً».
و در مجمع البيان آمده كه واحدى به سند خود از سعيد بن جبير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با حفصه (دختر عمر) نشسته بودند با هم مشاجره كردند و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيد: ميل دارى مردى بين من و تو حكم شود؟ حفصه عرضه داشت : آرى
 
پس كسى را فرستاد نزد عمر، عمر وقتى آمد به دخترش گفت : حرف بزن ، حفصه گفت : يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) تو سخن بگو، ولى غير از حق چيزى مگو، عمر چون اين بشنيد، دست بلند كرد و محكم به صورت دخترش زد، و اين سيلى را دو باره تكرار كرد
و در مجمع البيان آمده كه واحدى، به سند خود، از سعيد بن جبير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، با حفصه (دختر عُمَر) نشسته بودند با هم مشاجره كردند و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» پرسيد: ميل دارى مردى بين من و تو، حَكَم شود؟ حفصه عرضه داشت: آرى.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به عمر فرمود: دست نگه دار، پس عمر به دخترش گفت : اى دشمن خدا، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) جز حق نمى گويد، به آن خدايى كه او را به حق مبعوث كرده ، اگر احترام محضر او نبود دست خود را نگه نمى داشتم ، آن قدر مى زدم تا بميرى ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) برخاست و به بالا خانه اى كه داشت رفت ، و تا يك ماه با احدى از همسرانش ‍ نياميخت ، و در همان غرفه صبحانه و شام مى خورد، پس خداى تعالى اين آيات را فرو فرستاد
 
پس كسى را فرستاد نزد عُمَر. وتقی عُمَر آمد، به دخترش گفت: حرف بزن. حفصه گفت: يا رسول الله! تو سخن بگو، ولى غير از حق چيزى مگو. عُمَر چون اين بشنيد، دست بلند كرد و محكم به صورت دخترش زد، و اين سيلى را دو باره تكرار كرد.
 
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» به عُمَر فرمود: دست نگه دار. پس عُمَر به دخترش گفت: اى دشمن خدا! رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، جز حق نمى گويد. به آن خدايى كه او را به حق مبعوث كرده، اگر احترام محضر او نبود، دست خود را نگه نمى داشتم. آن قدر مى زدم، تا بميرى.
 
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» برخاست و به بالا خانه اى كه داشت، رفت و تا يك ماه، با احدى از همسرانش نياميخت، و در همان غرفه، صبحانه و شام مى خورد. پس خداى تعالى، اين آيات را فرو فرستاد.
 
<span id='link299'><span>
<span id='link299'><span>
==نام و مشخصات همسران و كنيزان رسول الله (ص ) ==
==نام و مشخصات همسران و كنيزان رسول الله (ص ) ==
و در خصال از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرموده : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با پانزده زن ازدواج كرد، و با سيزده نفر از آنان در آميخت ، و چون از دنيا رفت نه نفر از آنان همسرش بودند، و اما آن دو نفرى كه آن جناب با ايشان آميزش نكرد، يكى عمره بود، و ديگرى سنا، و اما آن سيزده نفرى كه با ايشان بياميخت ، اول خديجه دختر خويلد بود، و بعد از او با سوده دختر زمعه ازدواج كرد، و سپس با ام سلمه كه نامش هند، و دختر ابى اميه بود، و سپس با ام عبدالله عايشه دختر ابى بكر، و آن گاه با حفصه دختر عمر،
و در خصال از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرموده : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با پانزده زن ازدواج كرد، و با سيزده نفر از آنان در آميخت ، و چون از دنيا رفت نه نفر از آنان همسرش بودند، و اما آن دو نفرى كه آن جناب با ايشان آميزش نكرد، يكى عمره بود، و ديگرى سنا، و اما آن سيزده نفرى كه با ايشان بياميخت ، اول خديجه دختر خويلد بود، و بعد از او با سوده دختر زمعه ازدواج كرد، و سپس با ام سلمه كه نامش هند، و دختر ابى اميه بود، و سپس با ام عبدالله عايشه دختر ابى بكر، و آن گاه با حفصه دختر عمر،
۱۶٬۱۹۷

ویرایش