گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۹۶ </center>
<span id='link251'><span>
<span id='link251'><span>
==مقايسه مومن و كافر از نظر عاقبت آنها، پاداش و جزاى الهى ==
==مقايسه مؤمن و كافر از نظر عاقبت آن ها، پاداش و جزاى الهى ==
«'''أَفَمَن كانَ مُؤْمِناً كَمَن كانَ فَاسِقاً لا يَستَوُنَ'''»:
«'''أَفَمَن كانَ مُؤْمِناً كَمَن كَانَ فَاسِقاً لا يَستَوُنَ'''»:


((ايمان (( عبارت است از سكون و آرامش علمى خاصى در نفس ، نسبت به هر چيزى كه ايمان به آن تعلق گرفته ، و لازمه اين آرامش التزام عملى نسبت به آن چيزى است كه به آن ايمان دارد، حال اگر كسى اين التزام را نداشته باشد، و بر خلاف ايمانش عمل كند، چنين كسى را فاسق گويند، چون كلمه ((فسق (( به معناى بيرون شدن است ، وقتى مى گويند: ((فسقت التمره (( كه خرما از پوست خود بيرون شده باشد، كه برگشت معنايش بيرون شدن از زيبندگى است
«ايمان»، عبارت است از سكون و آرامش علمى خاصى در نفس، نسبت به هر چيزى كه ايمان به آن تعلق گرفته، و لازمه اين آرامش، التزام عملى نسبت به آن چيزى است كه به آن ايمان دارد.


و استفهامى كه در آيه شريفه شده استفهام انكارى است ، و جمله ((لا يستوون (( برابرى دو طائفه را نفى مى كند، تا تاكيد همان استفهام انكارى باشد
حال اگر كسى اين التزام را نداشته باشد، و بر خلاف ايمانش عمل كند، چنين كسى را «فاسق» گويند. چون كلمه «فسق»، به معناى بيرون شدن است. وقتى مى گويند: «فَسَقَت التَّمَرَةُ»، كه خرما از پوست خود بيرون شده باشد، كه برگشت معنايش بيرون شدن از زيبندگى است.


«'''أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّات الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ'''»:
و استفهامى كه در آيه شريفه شده، استفهام انكارى است. و جملۀ «لَا يَستَوُون»، برابرى دو طائفه را نفى مى كند، تا تأكيد همان استفهام انكارى باشد.


كلمه ((ماوى (( به معناى مكانى است كه انسان در آن منزل كند و مسكن خود قرار دهد. و كلمه ((نزل (( به ضمه ((ن (( و ((ز(( به معناى هر چيزى است كه براى شخصى كه وارد خانه اى مى شود آماده شود، مانند طعام و آب ، ولى از معناى لغوى آن تجاوز شده ، به هر عطيه اى هم نزل مى گويند و بقيه الفاظ آيه روشن است
«'''أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ'''»:
 
كلمۀ «مَأوَى»، به معناى مكانى است كه انسان در آن منزل كند و مسكن خود قرار دهد. و كلمۀ «نُزُل»، - به ضمّۀ «ن» و «ز»، به معناى هر چيزى است كه براى شخصى كه وارد خانه اى مى شود، آماده شود. مانند طعام و آب، ولى از معناى لغوى آن تجاوز شده، به هر عطيه اى هم «نُزُل» مى گويند، و بقيه الفاظ آيه روشن است.


«'''وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ... كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ'''»:
«'''وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ... كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ'''»:


لازمه اينكه فرمود: آتش ، ماواى ايشان است اين است كه جاودانه در آتش باشند، و به همين جهت دنبالش فرمود ((كلما ارادوا ان يخرجوا منها اعيدوا فيها - هر چه بخواهند از آن بيرون شوند به سوى آن برگردانده مى شوند((
لازمه اين كه فرمود: «آتش، مأواى ايشان است»، اين است كه جاودانه در آتش باشند، و به همين جهت، دنبالش فرمود: «كُلَّمَا أرَادُوا أن يَخرُجُوا مِنهَا أُعِيدُوا فِيهَا: هرچه بخواهند از آن بيرون شوند، به سوى آن برگردانده مى شوند».


و اينكه فرمود: ((و قيل لهم ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذبون ((، دليل بر اين است كه مراد از فاسقان ، منكرين معادند، و اينكه منكرين معاد را در داخل آتش چنين خطابى مى كنند، براى شماتت ايشان است ، چون خود ايشان همواره در دنيا مؤ منين را شماتت مى كردند، كه چرا شما به قيامت نديده ايمان داريد
و اين كه فرمود: «وَ قِيلَ لَهُم ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُون»، دليل بر اين است كه مراد از «فاسقان»، منكران معادند. و اين كه منكران معاد را در داخل آتش چنين خطابى مى كنند، براى شماتت ايشان است. چون خود ايشان، همواره در دنيا، مؤمنان را شماتت مى كردند، كه چرا شما به قيامت نديده ايمان داريد.


«'''وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنى دُونَ الْعَذَابِ الاَكْبرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ'''»:
«'''وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنى دُونَ الْعَذَابِ الاَكْبرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ'''»:


در اين آيه شريفه نتيجه چشاندنشان عذاب دنيا را اميد بازگشت قرار داده ، و اين بازگشتى كه آرزويش كرده همان بازگشت به خدا، يعنى توبه و انابه است ، در نتيجه مراد از عذاب ((ادنى (( عذاب دنيا خواهد بود، كه خداوند برايشان نازل كرد، تا زهر چشمى بگيرد، و از عذاب بزرگ قيامت بترساند، و در نتيجه قبل از رسيدن عذاب استيصال توبه كنند، و بنابراين مراد از عذاب ((اكبر(( هم عذاب قيامت خواهد بود
در اين آيه شريفه، نتيجه چشاندنشان عذاب دنيا را، اميد بازگشت قرار داده، و اين بازگشتى كه آرزويش كرده، همان بازگشت به خدا، يعنى توبه و انابه است.
 
در نتيجه، مراد از عذاب «أدنَى»، عذاب دنيا خواهد بود، كه خداوند برايشان نازل كرد، تا زهر چشمى بگيرد، و از عذاب بزرگ قيامت بترساند. و در نتيجه، قبل از رسيدن عذاب استيصال توبه كنند. بنابراين، مراد از عذاب «أكبر» هم، عذاب قيامت خواهد بود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۹۷ </center>
و معناى آيه اين است كه سوگند مى خورم كه به زودى از عذاب ادنى يعنى عذاب نزديكتر، از عذاب قيامت چيزى از قبيل قحطى و مرض و جنگ و خونريزى و امثال آن به ايشان مى چشانيم ، باشد، كه قبل از عذاب روز قيامت به سوى ما برگردند، و از شرك و لجبازيشان توبه نمايند
و معناى آيه اين است كه: سوگند مى خورم كه به زودى از عذاب «أدنى»، يعنى عذاب نزديكتر، از عذاب قيامت چيزى از قبيل قحطى و مرض و جنگ و خونريزى و امثال آن به ايشان مى چشانيم. باشد كه قبل از عذاب روز قيامت، به سوى ما برگردند، و از شرك و لجبازی شان توبه نمايند.


بعضى از مفسرين گفته اند: اگر عذاب دنيا را عذاب نزديكتر خواند، و عذاب قيامت را عذاب بزرگتر، با اينكه جا داشت عذاب دنيا را در مقابل عذاب بزرگتر قيامت ، عذاب كوچكتر بخواند، براى اين است كه مقام ، مقام تهديد و تخويف بود، و در چنين مقامى مناسب نبود عذاب را كوچكتر بخواند، لذا آن را عذاب نزديك تر خواند، و به همين علت عذاب قيامت را هم در مقابل عذاب نزديكتر دنيا عذاب دورتر نخواند، چون با مقام تهديد مناسب نبود
بعضى از مفسران گفته اند: اگر عذاب دنيا را عذاب نزديكتر خواند، و عذاب قيامت را عذاب بزرگتر، با اين كه جا داشت عذاب دنيا را، در مقابل عذاب بزرگتر قيامت، عذاب كوچكتر بخواند، براى اين است كه مقام، مقام تهديد و تخويف بود، و در چنين مقامى، مناسب نبود عذاب را كوچكتر بخواند. لذا آن را عذاب نزديك تر خواند، و به همين علت، عذاب قيامت را هم، در مقابل عذاب نزديكتر دنيا، عذاب دورتر نخواند، چون با مقام تهديد مناسب نبود.


«'''وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِئَايَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَض عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ'''»:
«'''وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَض عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ'''»:


گويا اين آيه در مقام بيان علت مطالب قبل يعنى چشاندن عذاب ادنى قبل از عذاب اكبر است ، مى فرمايد به اين علت ايشان را عذاب مى كنيم كه مرتكب شديدترين ظلم شدند، و آن اين است كه از آيات ما بعد از تذكر اعراض مى كردند، پس اينان مجرمينند، و خدا از مجرمين انتقام خواهد گرفت
گويا اين آيه در مقام بيان علت مطالب قبل، يعنى چشاندن عذاب ادنى، قبل از عذاب اكبر است، مى فرمايد: به اين علت ايشان را عذاب مى كنيم كه مرتكب شديدترين ظلم شدند، و آن، اين است كه از آيات ما بعد از تذكر اعراض مى كردند. پس اينان مجرمان اند، و خدا از مجرمان انتقام خواهد گرفت.


پس جمله ((و من اظلم ...((، تعليل عذاب است به اينكه شديدترين ظلم را مرتكب شدند، آنگاه جمله ((انا من المجرمين منتقمون (( تعليل عذاب ظالمان است ، به اينكه چون مجرمند، و عذاب هم انتقام از مجرمين است ، و خدا هم انتقام گيرنده از مجرمين است
پس جملۀ «وَ مَن أظلَم...»، تعليل عذاب است به اين كه شديدترين ظلم را مرتكب شدند. آنگاه جملۀ «إنَّا مِنَ المُجرِمِينَ مُنتَقِمُون»، تعليل عذاب ظالمان است، به اين كه چون مجرم اند، و عذاب هم، انتقام از مجرمان است، و خدا هم انتقام گيرنده از مجرمان است.


«'''وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكتَاب فَلا تَكُن فى مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائهِ وَ جَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنى إِسرائيلَ'''»:
«'''وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكتَاب فَلا تَكُن فى مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائهِ وَ جَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنى إِسرائيلَ'''»:


مراد از ((الكتاب ((، تورات است . و كلمه ((مريه (( به معناى شك و بدگمانى است
مراد از «الكتاب»، تورات است. و كلمۀ «مريه»، به معناى شك و بدگمانى است.


وجوه مختلف درباره مراد از ((بلقائه (( در آيه ((و لقد آتينا موسى الكتاب فلا تمنفى مربة من لقائه ...((
==وجوه مختلف درباره مراد از «بِلِقَائِهِ»، در آيه شریفه==


مفسرين در مرجع ضمير در كلمه ((لقائه ((، و نيز در معناى كلمه مزبور اختلاف كرده اند، بعضى گفته اند: ضمير به موسى (عليه السلام ) برمى گردد. و مفعول كلمه ، لقاء است ، و تقدير كلام ((فلا تكن فى مريه من لقائك موسى (( است ، يعنى شك نكن در ديدارت با موسى ، چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) - به طورى كه در روايات هم آمده - شب معراج موسى را ديدار كرد، پس در نتيجه اگر سوره مورد بحث ، بعد از معراج نازل شده باشد، آيه شريفه يادآورى خاطرات شب معراج است ، و اگر قبل از شب معراج نازل شده باشد وعده اى از خدا به آن جناب است كه به زودى موسى را خواهى ديد
مفسرين در مرجع ضمير در كلمه ((لقائه ((، و نيز در معناى كلمه مزبور اختلاف كرده اند، بعضى گفته اند: ضمير به موسى (عليه السلام ) برمى گردد. و مفعول كلمه ، لقاء است ، و تقدير كلام ((فلا تكن فى مريه من لقائك موسى (( است ، يعنى شك نكن در ديدارت با موسى ، چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) - به طورى كه در روايات هم آمده - شب معراج موسى را ديدار كرد، پس در نتيجه اگر سوره مورد بحث ، بعد از معراج نازل شده باشد، آيه شريفه يادآورى خاطرات شب معراج است ، و اگر قبل از شب معراج نازل شده باشد وعده اى از خدا به آن جناب است كه به زودى موسى را خواهى ديد
۱۶٬۳۴۰

ویرایش