۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
<span id='link108'><span> | <span id='link108'><span> | ||
==مراد از «اتيان رجال»، «قطع سبيل» و «اتيان | ==مراد از «اتيان رجال»، «قطع سبيل» و «اتيان منكر»، در قوم لوط == | ||
و اين سياق خود شاهد است بر | و اين سياق خود شاهد است بر اين كه مراد از «آمدن رجال»، عمل لواط است. و مراد از «قطع سبيل»، اهمال گذاشتن طريق تناسل، و لغو كردن آن است. چون راه تناسل، عبارت است از نزديكى و جماع با زنان، و قوم لوط اين راه را قطع نمود، و آن را لغو كردند. | ||
پس تعبير به «قطع سبيل»، كنايه است از اعراض از نسوان و ترك مقاربت با آنان. و مراد از «إتيَانِهِمُ المُنكَرَ فِى نَادَيهُم» - با در نظر داشتن اين كه كلمۀ «نادى»، به معناى مجلسى است كه جمعى در آن گرد هم باشند، و وقتى گفته مى شود «نادى»، كه همه اهل مجلس حضور داشته باشند - اين است كه عمل لواط را و يا مقدمات شنيعه آن را در پيش روى همه انجام مى دادند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۸۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۸۳ </center> | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: «مراد از «قطع سبيل»، بستن راه هايى است كه به شهر و ديار ايشان منتهى مى شد. چون قوم لوط از شهر بيرون مى شدند، و سرِ راه را بر مسافرانى كه مى خواستند به شهر آنان درآيند، مى گرفتند، و آنگاه هر يك سنگى به طرف آن ها پرتاب مى كردند. سنگ هر كس، به هر كس مى خورد، او را مى گرفتند و اموالش را غارت مى كردند، و با او عمل لواط انجام مى دادند. و تازه سه درهم نيز غرامت مى ستاندند. و در شهر قاضى داشتند كه او هم، همين طور قضاوت مى كرد، و حق را به اهل شهر مى داد». | ||
بعضى ديگر گفته اند: | بعضى ديگر گفته اند: «مراد از «قطع سبيل»، اشاره به گناه ديگر آنان است، و آن، اين كه علاوه بر عمل زشت مزبور، راهزنى هم مى كردند»، ولى به طورى كه خواننده ملاحظه فرمود، سياق آيه خلاف اين را مى رساند. | ||
بعضى ديگر گفته اند: | بعضى ديگر گفته اند: «مراد از «إتيَان المُنكَر فِى النَّادى»، اين است كه: مجالسشان همه رقم منكرات و اعمال زشت داشت، به يكديگر ناسزا، و ناملايم مى گفتند، و قمار مى كردند، و به عابران سنگ مى انداختند، و دف و ناى مى نواختند، كشف عورت مى كردند، لواط مرتكب مى شدند». ولى خواننده عزيز، آنچه را كه از سياق استفاده مى شد، فهميد. | ||
و | و جملۀ «فَمَا كَانَ جَوَابَ قَومِهِ إلّا أن قَالُوا ائتِنَا بِعَذَابِ الله إن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِين»، استهزاء و سخريه اى بوده از ايشان، كه از آن بر مى آيد لوط «عليه السلام»، ايشان را به عذاب خدا تهديد مى كرده، و ايشان در پاسخش، از باب مسخره مى گفتند: چرا معطلى؟ اگر راست مى گويى، بياور آن عذاب را. و اين نكته در جاى ديگر به صراحت آمده كه: «وَ لَقَد أنذَرَهُم بَطشَتَنَا فَتَمَارَوا بِالنُّذُر». | ||
<span id='link109'><span> | <span id='link109'><span> | ||
ویرایش