گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۶: خط ۴۶:


==معنا و مراد از جملۀ «أغوَينَاهُم كَمَا غَوَينَا»==
==معنا و مراد از جملۀ «أغوَينَاهُم كَمَا غَوَينَا»==
«'''اغويناهم كما غوينا'''» - گمراهشان كرديم ، همان طور كه خود گمراه شديم ، يعنى درست است كه گمراهى آنان به اغواى ما بود، چون كه ما خود گمراه بوديم ، و ليكن آن طور نبود كه ما مجبورشان كنيم به گمراهى ، بلكه عين گمراه كردن خودمان بود، همچنان كه خود ما به اختيار خود گمراه شديم ، ايشان نيز به اختيار خود گمراه شدند، و به هيچ وجه پاى اجبار و زور در بين نبود
«'''أغوَينَاهُم كَمَا غَوَينَا'''» - گمراهشان كرديم، همان طور كه خود گمراه شديم. يعنى درست است كه گمراهى آنان به اغواى ما بود، چون كه ما خود گمراه بوديم، وليكن آن طور نبود كه ما مجبورشان كنيم به گمراهى، بلكه عين گمراه كردن خودمان بود. همچنان كه خود ما به اختيار خود گمراه شديم، ايشان نيز به اختيار خود گمراه شدند، و به هيچ وجه، پاى اجبار و زور در بين نبود.


دليل بر اين كه معناى آيه اين است ، حكايتى است كه خداى تعالى از زبان ابليس نقل كرده ، كه در آن روز يعنى روز قيامت مى گويد: ((و ما كان لى عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لى ، فلا تلومونى و لوموا انفسكم ((
دليل بر اين كه معناى آيه اين است، حكايتى است كه خداى تعالى، از زبان ابليس نقل كرده، كه در آن روز، يعنى روز قيامت مى گويد: «وَ مَا كَانَ لِى عَلَيكُم مِن سُلطَانٍ إلّا أن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لِى فَلَا تَلُومُونِى وَ لُومُوا أنفُسَكُم».


و نيز سوال و جواب ستمگران و اقران آنان را حكايت كرده و فرموده : ((و اقبل بعضهم على بعض يتساءلون قالوا انكم كنتم تاتوننا عن اليمين قالوا بل لم تكونوا مؤ منين و ما كان لنا عليكم من سلطان بل كنتم قوما طاغين فحق علينا قول ربنا انا لذائقون فاغويناكم انا كنا غاوين ((. يعنى از ما كه گمراه بوديم به شما غير از گمراهى چيزى نرسيد
و نيز سؤال و جواب ستمگران و اقران آنان را حكايت كرده و فرموده: «وَ أقبَلَ بَعضُهُم عَلَى بَعضٍ يَتَسَائَلُونَ * قَالُوا إنّكُم كُنتُم تَأتُونَنَا عَنِ اليَمِين * قَالُوا بَل لَم تَكُونُوا مُؤمِنِين * وَ مَا كَانَ لَنَا عَلَيكُم مِن سُلطَانٍ بَل كُنتُم قَوماً طَاغِينَ * فَحَقَّ عَلَينَا قَولُ رَبّنَا إنَا لَذَائِقُونَ * فَأغوَينَاكُم إنّا كُنّا غَاوِين». يعنى: از ما كه گمراه بوديم، به شما غير از گمراهى چيزى نرسيد.


از اين بيان روشن مى شود اينكه گفتند: ((اغويناهم كما غوينا((، معناى ديگرى هم دارد، و آن اين است كه : مشركين از ما نظير همان وصفى را كسب كردند كه در خود ما بود، چيزى كه هست اگر ما از آنان بيزارى مى جوييم براى اين است كه : ما ايشان را مجبور به گمراهى نكرديم ، و اگر ما را خداى خود گرفتند، و ما را پرستيدند به زور و اجبار نبود
از اين بيان روشن مى شود اين كه گفتند: «أغوَينَاهُم كَمَا غَوَينَا»، معناى ديگرى هم دارد و آن، اين است كه: مشركان از ما، نظير همان وصفى را كسب كردند كه در خود ما بود. چيزى كه هست، اگر ما از آنان بيزارى مى جوييم، براى اين است كه: ما ايشان را مجبور به گمراهى نكرديم، و اگر ما را خداى خود گرفتند، و ما را پرستيدند، به زور و اجبار نبود.


«'''تبرانا اليك'''» - اين جمله بيزارى بى قيد و شرط پيشوايان است ، مى گويند ما اصلا و به تمام معنا از مشركين بيزاريم ، چون ما نمى توانستيم ايشان را مجبور نموده و اختيار از ايشان سلب كنيم
«'''تَبَرّأنَا إلَيكَ'''» - اين جمله، بيزارى بى قيد و شرط پيشوايان است. مى گويند: ما اصلا و به تمام معنا از مشركان بيزاريم. چون ما نمى توانستيم ايشان را مجبور نموده و اختيار از ايشان سلب كنيم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۳ </center>
«'''ما كانوا ايانا يعبدون'''» - يعنى با اجبار ما، ما را نپرستيدند، و يا معنايش اين است كه : ما را نپرستيدند، چون كه ما از اعمال آنان تبرى داريم ، و كسى كه از عملى تبرى دارد، آن عمل را به وى نسب ت نمى دهند، آيات ديگرى هم كه مى فرمايد روز قيامت اثرى از خدايان خود نمى يابند، برگشتش به همين معنا است ، كه خدايان نامبرده ، خود را از پرستش آنان بيزار و برى مى دانند، مانند آيه ((و ضل عنهم ما كانوا يفترون (( و آيه ((و ضل عنهم ما كانوا يدعون من قبل (( و ((و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين اشركوا مكانكم انتم و شركاوكم فزيلنا بينهم و قال شركاوهم ما كنتم ايانا تعبدون (( و آياتى ديگر - دقت فرماييد  
«'''مَا كَانُوا إيّانَا يَعبُدُون'''» - يعنى با اجبار ما، ما را نپرستيدند. و يا معنايش اين است كه: ما را نپرستيدند، چون كه ما از اعمال آنان تبرى داريم، و كسى كه از عملى تبرى دارد، آن عمل را به وى نسبت نمى دهند. آيات ديگرى هم كه مى فرمايد روز قيامت اثرى از خدايان خود نمى يابند، برگشتش به همين معنا است، كه خدايان نامبرده، خود را از پرستش آنان بيزار و برى مى دانند.
 
مانند آيه: «وَ ضَلّ عَنهُم مَا كَانُوا يَفتَرُونَ». و آيه: «وَ ضَلّ عَنهُم مَا كَانُوا يَدعُونَ مِن قَبلُ». و «وَ يَومَ نُحشُرُهُم جَمِيعاً ثُمّ نَقُولُ لِلّذِينَ أشرَكوُا مَكَانَكُم أنتُم وَ شُرَكَاؤُكُم فَزَيّلنَا بَينَهُم وَ قَالَ شُرَكَاؤُهُم مَا كُنتُم إيّانَا تَعبُدُونَ»، و آياتى ديگر - دقت فرماييد.


بعضى از مفسرين گفته اند: ((معناى آيه اين است كه : خدايان دروغى كه در دنيا پرستش مى شدند در قيامت به خداى تعالى مى گويند: ما از اعمال مشركين به درگاهت بيزارى مى جوييم ، چون كه آنان ما را نمى پرستيدند، بلكه هواهاى خود را، و يا شياطين را مى پرستيدند((، و ليكن اين تفسير از سخافت و زشتى خالى نيست (براى اينكه قبل از جمله مورد بحث اقرار كردند كه ما آنان را گمراه كرديم )
بعضى از مفسرين گفته اند: ((معناى آيه اين است كه : خدايان دروغى كه در دنيا پرستش مى شدند در قيامت به خداى تعالى مى گويند: ما از اعمال مشركين به درگاهت بيزارى مى جوييم ، چون كه آنان ما را نمى پرستيدند، بلكه هواهاى خود را، و يا شياطين را مى پرستيدند((، و ليكن اين تفسير از سخافت و زشتى خالى نيست (براى اينكه قبل از جمله مورد بحث اقرار كردند كه ما آنان را گمراه كرديم )
۱۶٬۳۴۰

ویرایش