گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
<span id='link50'><span>
<span id='link50'><span>


==سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود (مشركين ) ==
==بیزاری پيشوايان شرك در روز قيامت، از پيروان خود ==
«'''قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَهُمْ كَمَا غَوَيْنَا'''»:
«'''قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا'''»:


الهه اى كه مشركين آنها را شركاى خداى سبحان مى پنداشتند دو صنف بودند، يك صنف بندگان گرامى خدا بودند، از قبيل ملائكه مقرب ، و عيسى بن مريم (عليهماالسلام ) و صنف ديگر ياغيان جن ، و گردنكشان انس ، كه ادعاى الوهيت كردند، مانند فرعون و نمرود و غير آن دو، و خداى سبحان هر كسى هم كه در باطل اطاعت شود، ملحق به آنان كرده مانند ابليس ، و شيطانهايى كه قرين انسانها مى شوند، و پيشوايان ضلالت ، همچنان كه درباره ابليس و شيطانها فرموده : ((الم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين (( تا آنجا كه مى فرمايد: ((و لقد اضل منكم جبلا كثيرا(( و نيز درباره اطاعت هوى فرموده : ((افرايت من اتخذ الهه هويه و نيز درباره پيشوايان ضلالت فرموده : ((اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله ((
الهه اى كه مشركان آن ها را شركاى خداى سبحان مى پنداشتند، دو صنف بودند:
 
يك صنف بندگان گرامى خدا بودند، از قبيل ملائكه مقرب، و عيسى بن مريم «عليهما السلام». و صنف ديگر، ياغيان جنّ، و گردنكشان انس، كه ادعاى الوهيت كردند. مانند فرعون و نمرود و غير آن دو. و خداى سبحان، هر كسى هم كه در باطل اطاعت شود، به آنان ملحق كرده، مانند ابليس، و شيطان هايى كه قرين انسان ها مى شوند، و پيشوايان ضلالت.
 
همچنان كه درباره ابليس و شيطان ها فرموده: «ألَم أعهَد إلَيكُم يَا بَنِى آدَمَ أن لَا تَعبُدُوا الشَّيطَانَ إنّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِين»، تا آن جا كه مى فرمايد: «وَ لَقَد أضَلّ مِنكُم جِبِلّا كَثِيراً».
 
و نيز درباره اطاعت هوا فرموده: «أفَرَأيتَ مَنِ اتّخَذَ إلَهَهُ هَوَيهُ». و نيز درباره پيشوايان ضلالت فرموده: «إتّخَذُوا أحبَارَهُم وَ رُهبَانَهُم أربَاباً مِن دُونِ الله».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۱ </center>
و آنهايى كه مورد نظر آيه مورد بحث هستند از صنف دوم مى باشند، چون صنف اول كه ملائكه و عيسى بن مريم (عليهماالسلام ) هستند، كسى را اغواء نكرده اند، و آيه مورد بحث سخن از ((اغواء(( به ميان آورده و فرموده كه : پيشوايان شرك گفتند كه ما آنان را اغواء كرديم و از عبادت آنان بيزاريم . پس مراد از ((الذين حق عليهم القول ((، كه از مشركين بيزارى ميجويند، پيشوايان شركند، هر چند كه مشركين هم مصداق ((الذين حق عليهم القول (( هستند، و عذابشان حتمى است ، به شهادت آيه ((حق القول منى لاملئن جهنم من الجنه و الناس ‍ اجمعين (( كه همه كفار را مصداق ((الذين حق عليهم القول (( مى داند، و ليكن مراد در آيه مورد بحث پيشوايانى است كه شرك و ضلالت به ايشان منتهى مى شود
و آن هايى كه مورد نظر آيه مورد بحث هستند، از صنف دوم مى باشند. چون صنف اول - كه ملائكه و عيسى بن مريم «عليهما السلام» هستند - كسى را اغواء نكرده اند، و آيه مورد بحث، سخن از «إغواء» به ميان آورده و فرموده كه: پيشوايان شرك گفتند كه ما آنان را اغواء كرديم و از عبادت آنان بيزاريم.  
 
پس مراد از «الّذِينَ حَقَّ عَلَيهِمُ القَولُ»، كه از مشركان بيزارى می جويند، پيشوايان شرك اند، هر چند كه مشركان هم مصداق «الّذِينَ حَقَّ عَلَيهِمُ القَولُ» هستند، و عذابشان حتمى است. به شهادت آيه «حَقَّ القَولُ مِنّى لَأملَئَنّ جَهَنّمَ مِنَ الجِنّةِ وَ النَّاسِ أجمَعِين»، كه همۀ كفار را مصداق «الّذِينَ حَقَّ عَلَيهِمُ القَولُ» مى داند، وليكن مراد در آيه مورد بحث، پيشوايانى است كه شرك و ضلالت به ايشان منتهى مى شود.


در اينجا سوالى پيش مى آيد، و آن اين است كه : حق سخن اين بود كه اول خداوند از مشركين بپرسد كه چرا شرك ورزيديد، و چه كسى شما را بر آن واداشت ؟ و سپس از زبان آنان جواب بدهد كه فلان و فلان ما را مشرك كردند، آنگاه آيه مورد بحث را از زبان پيشوايان شرك در دفاع از خود بياورد، ولى اين طور نكرده ، از همان آغاز دفاع پيشوايان كفر را ذكر فرموده ، چرا؟
در اين جا سؤالى پيش مى آيد و آن، اين است كه: حق سخن اين بود كه اول خداوند از مشركان بپرسد كه چرا شرك ورزيديد، و چه كسى شما را بر آن واداشت؟ و سپس از زبان آنان جواب بدهد كه فلان و فلان ما را مشرك كردند. آنگاه آيه مورد بحث را از زبان پيشوايان شرك در دفاع از خود بياورد، ولى اين طور نكرده، از همان آغاز دفاع پيشوايان كفر را ذكر فرموده، چرا؟


در پاسخ مى گوييم : شايد نكته آن اين باشد كه خواسته است اشاره كند به اينكه مشركين در اين موقف پيشوايان شرك و خدايان دروغين را نمى يابند، تا به آنان اشاره كنند، كه اينان ما را چنين كردند، همچنان كه آيه شريفه ((و يوم يناديهم اين شركاءى قالوا آذناك ما منا من شهيد و ضل عنهم ما كانوا يدعون من قبل (( نيز به اين معنا اشاره مى كند
در پاسخ مى گوييم: شايد نكته آن اين باشد كه خواسته است اشاره كند به اين كه مشركان در اين موقف پيشوايان شرك و خدايان دروغين را نمى يابند، تا به آنان اشاره كنند، كه اينان ما را چنين كردند. همچنان كه آيه شريفه «وَ يَومَ يُنَادِيهِم أينَ شُرَكَائِى قَالُوا آذَنَّاكَ مَا مِنّا مِن شَهِيدٍ وَ ضَلَّ عَنهُم مَا كَانُوا يَدعُونَ مِن قَبلُ» نيز به اين معنا اشاره مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۲ </center>
«'''ربنا هولاء الذين اغوينا'''» - يعنى پروردگار اينان - اشاره به مشركين مى كنند - همان كسانند كه ما گمراهشان كرديم . و اين جمله توطئه و زمينه چينى براى جمله بعدى است
«'''رَبّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أغوَينَا'''» - يعنى: پروردگار اينان - اشاره به مشركان مى كنند - همان كسان اند كه ما گمراهشان كرديم. و اين جمله توطئه و زمينه چينى براى جمله بعدى است.
 
معناى و مراد از جمله ((اءغوينا هم كما غوينا((


==معنا و مراد از جملۀ «أغوَينَاهُم كَمَا غَوَينَا»==
«'''اغويناهم كما غوينا'''» - گمراهشان كرديم ، همان طور كه خود گمراه شديم ، يعنى درست است كه گمراهى آنان به اغواى ما بود، چون كه ما خود گمراه بوديم ، و ليكن آن طور نبود كه ما مجبورشان كنيم به گمراهى ، بلكه عين گمراه كردن خودمان بود، همچنان كه خود ما به اختيار خود گمراه شديم ، ايشان نيز به اختيار خود گمراه شدند، و به هيچ وجه پاى اجبار و زور در بين نبود
«'''اغويناهم كما غوينا'''» - گمراهشان كرديم ، همان طور كه خود گمراه شديم ، يعنى درست است كه گمراهى آنان به اغواى ما بود، چون كه ما خود گمراه بوديم ، و ليكن آن طور نبود كه ما مجبورشان كنيم به گمراهى ، بلكه عين گمراه كردن خودمان بود، همچنان كه خود ما به اختيار خود گمراه شديم ، ايشان نيز به اختيار خود گمراه شدند، و به هيچ وجه پاى اجبار و زور در بين نبود


خط ۸۶: خط ۹۳:
و كلمه : ((عسى (( به طورى كه گفته شده در اينجا به معناى لغوى كلمه (اميد) نيست ، بلكه معناى تحقيق و حتميت را مى رساند، و خداى تعالى خواسته است ، طبق رسم و عادت بزرگان بشر سخن بگويد، چون عادت مردان بزرگ اين است كه كارى را كه مى خواهند انجام دهند مى گويند، اميد است انجام دهم ، ممكن هم هست همان معناى لغوى يعنى اميدوارى منظور باشد، و خداى تعالى از طرف خود توبه كاران اظهار اميد كرده باشد، كه در اين صورت معناى جمله اين مى شود كه : آنهايى كه توبه كرده و ايمان آورده ، و عمل صالح كردند، در انتظار رستگارى باشند
و كلمه : ((عسى (( به طورى كه گفته شده در اينجا به معناى لغوى كلمه (اميد) نيست ، بلكه معناى تحقيق و حتميت را مى رساند، و خداى تعالى خواسته است ، طبق رسم و عادت بزرگان بشر سخن بگويد، چون عادت مردان بزرگ اين است كه كارى را كه مى خواهند انجام دهند مى گويند، اميد است انجام دهم ، ممكن هم هست همان معناى لغوى يعنى اميدوارى منظور باشد، و خداى تعالى از طرف خود توبه كاران اظهار اميد كرده باشد، كه در اين صورت معناى جمله اين مى شود كه : آنهايى كه توبه كرده و ايمان آورده ، و عمل صالح كردند، در انتظار رستگارى باشند
<span id='link53'><span>
<span id='link53'><span>
==پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين ==
==پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين ==
«'''وَ رَبُّك يخْلُقُ مَا يَشاءُ وَ يخْتَارُ مَا كانَ لهَُمُ الخِْيرَةُ سبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَلى عَمَّا يُشرِكونَ'''»:
«'''وَ رَبُّك يخْلُقُ مَا يَشاءُ وَ يخْتَارُ مَا كانَ لهَُمُ الخِْيرَةُ سبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَلى عَمَّا يُشرِكونَ'''»:
۱۶٬۳۴۰

ویرایش