گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۴۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
«'''وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشاتٍ وَ غَيرَ مَعْرُوشاتٍ ...وَ غَيرَ مُتَشابِهٍ'''»:
«'''وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشاتٍ وَ غَيرَ مَعْرُوشاتٍ ...وَ غَيرَ مُتَشابِهٍ'''»:


«''' شجره معروشه '''» آن درختى را گويند كه شاخه هايش به وسيله داربست بالا رفته و يكى بر بالاى ديگرى قرار گرفته باشد، مانند درخت انگور. و «''' عرش '''» در اصل لغت به معناى رفع و بلندى است . بنابراين ، جنات معروشات عبارت خواهد بود از تاكستانها و باغهاى انگور و مانند آنها، و «''' جنات غير معروشات '''» باغهايى كه درختهاى آن بر تنه خود استوار باشد نه بر داربست.
«شجره معروشه»، آن درختى را گويند كه شاخه هايش به وسيله داربست بالا رفته و يكى بر بالاى ديگرى قرار گرفته باشد. مانند درخت انگور. و «عرش»، در اصل لغت، به معناى رفع و بلندى است.  


و اينكه فرمود: «''' و الزرع مختلفا اكله '''» معنايش اين است كه خوردنيها و دانه هاى آن زرع مختلف است ، يكى گندم است و يكى جو، يكى عدس است و آن ديگرى نخود.
بنابراين، «جنات معروشات»، عبارت خواهد بود از تاكستان ها و باغ هاى انگور و مانند آن ها. و «جنات غير معروشات»، باغ هايى كه درخت هاى آن بر تنه خود استوار باشد، نه بر داربست.
 
و اين كه فرمود: «و الزرع مختلفا اكله»، معنايش اين است كه خوردنی ها و دانه هاى آن زرع، مختلف است. يكى گندم است و يكى جو، يكى عدس است و آن ديگرى نخود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۵۰۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۵۰۰ </center>
مقصود از «''' متشابه '''» و «''' غير متشابه '''» در جمله «''' و الزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه '''» بطورى كه از سياق برمى آيد اين است كه هر يك از آن ميوه ها از نظر طعم و شكل و رنگ و امثال آن هم متشابه دارد و هم غير متشابه .
مقصود از «متشابه» و «غير متشابه»، در جمله: «و الزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه»، به طورى كه از سياق بر مى آيد، اين است كه هر يك از آن ميوه ها، از نظر طعم و شكل و رنگ و امثال آن، هم متشابه دارد و هم غير متشابه.
 
كلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ
كلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ
امرى كه در اينجا است امر وجوبى نيست ، بلكه تنها اباحه را مى رساند، چون از اينكه قبلا مساءله خلقت جنات معروشات و نخل و زرع و غير آن را خاطر نشان ساخته بود به دست مى آيد كه امر به خوردن از ميوه هاى آنها امر در مورد توهم منع است و معلوم است در چنين موردى صيغه امر تنها اباحه را مى رساند نه وجوب را. در حقيقت تقدير كلام اين است كه : «''' خداوند آن كسى است كه جنات و نخل و زرع را آفريد و به شما دستور داد تا از ميوه هاى آنها بخوريد و امر فرمود كه در موقع چيدن آن حق واجبش را بپردازيد، و شما را از اسراف در آن منع و نهى كرد '''» و اين سياق بهترين دليل است بر اينكه معناى «''' دستور داد '''» اين است كه به شما اجازه داد.
امرى كه در اينجا است امر وجوبى نيست ، بلكه تنها اباحه را مى رساند، چون از اينكه قبلا مساءله خلقت جنات معروشات و نخل و زرع و غير آن را خاطر نشان ساخته بود به دست مى آيد كه امر به خوردن از ميوه هاى آنها امر در مورد توهم منع است و معلوم است در چنين موردى صيغه امر تنها اباحه را مى رساند نه وجوب را. در حقيقت تقدير كلام اين است كه : «''' خداوند آن كسى است كه جنات و نخل و زرع را آفريد و به شما دستور داد تا از ميوه هاى آنها بخوريد و امر فرمود كه در موقع چيدن آن حق واجبش را بپردازيد، و شما را از اسراف در آن منع و نهى كرد '''» و اين سياق بهترين دليل است بر اينكه معناى «''' دستور داد '''» اين است كه به شما اجازه داد.
۱۶٬۹۰۷

ویرایش