گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
«'''قَالُوا يَا مُوسى إِمَّا أَن تُلْقِىَ وَ إِمَّا أَن نَّكُونَ نحْنُ الْمُلْقِينَ'''»:
«'''قَالُوا يَا مُوسى إِمَّا أَن تُلْقِىَ وَ إِمَّا أَن نَّكُونَ نحْنُ الْمُلْقِينَ'''»:


ساحران اختيار اين را كه او نخست عصاى خود را بيندازد و يا ايشان سحرهاى خود را بكار برند به موسى واگذار نمودند، چون به خيال خود آمادگى مقابله با او را داشتند، لذا گفتند: اختيار با تو، اگر خواهى تو اول عصايت را بينداز، و اگر خواهى ما طنابها و چوبدستى هاى خود رابه كار بريم ، و اين خود يك نوع زرنگى است كه انسان در برابر خصم خود را قوى و آماده ، و خصم را ضعيف و خوار جلوه دهد.  
ساحران، اختيار اين را كه او نخست عصاى خود را بيندازد و يا ايشان سحرهاى خود را به كار برند، به موسى واگذار نمودند. چون به خيال خود آمادگى مقابله با او را داشتند. لذا گفتند: اختيار با تو، اگر خواهى تو اول عصايت را بينداز، و اگر خواهى ما طناب ها و چوبدستى هاى خود رابه كار بريم. و اين، خود يك نوع زرنگى است كه انسان در برابر خصم، خود را قوى و آماده، و خصم را ضعيف و خوار جلوه دهد.  


فرعونيان نيز با اين كلام خود به موسى (عليه السلام ) فهماندند كه نسبت به غلبه خود اطمينان دارند، علاوه بر اينكه رعايت ادب را هم كردند.
فرعونيان نيز، با اين كلام خود، به موسى «عليه السلام» فهماندند كه نسبت به غلبه خود اطمينان دارند، علاوه بر اين كه رعايت ادب را هم كردند.


«'''قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سحَرُوا أَعْينَ النَّاسِ ...'''»:
«'''قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سحَرُوا أَعْينَ النَّاسِ ...'''»:


(( سحر(( در اينجا بطورى كه در تفسير آيه (( و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان (( در جلد دوم اين كتاب گذشت يك نوع تصرف در حاسه انسان است ، بطورى كه حاسه بيننده چيزهايى را ببيند و يا بشنود كه حقيقت نداشته باشد.
«سحر» در اين جا، به طورى كه در تفسير آيه «و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان»، در جلد دوم اين كتاب گذشت، يك نوع تصرف در حاسه انسان است، به طورى كه حاسه بيننده، چيزهايى را ببيند و يا بشنود كه حقيقت نداشته باشد.


(( استرهاب (( به معناى - ترساندن است ، در اين آيه خداوند سحر فرعونيان را امر عظيمى خوانده .
«استرهاب»، به معناى - ترساندن است. در اين آيه، خداوند سحر فرعونيان را امر عظيمى خوانده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۵ </center>
«'''وَ أَوْحَيْنَا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ ...'''»:
«'''وَ أَوْحَيْنَا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ ...'''»:


كلمه (( ان (( در (( ان الق (( تفسيريه است . و كلمه (( تلقف (( از ماده (( لقف (( و (( لقفان (( و به معناى چيزى را به سرعت گرفتن است . و (( افك (( به معناى گرداندن هر چيزى است از صورت اصليش ، و لذا به دروغ هم (( افك (( اطلاق مى شود، در اين آيه از چند جهت ايجاز و اختصار كه خود يكى از نكات ادبى است به كار رفته ، و تقدير آن اين است كه : ما بعد از آنكه ساحران سحر خود را انداختند به موسى وحى فرستاديم كه تو نيز عصاى خود را بينداز، وقتى انداخت آنا به صورت مار بزرگى در آمده و شروع به بلعيدن سحرهاى ساحران كرد.
كلمه «أن» در «أن ألق»، تفسيريه است. و كلمه «تلقف»، از ماده «لقف» و «لقفان»، و به معناى چيزى را به سرعت گرفتن است. و «إفك»، به معناى گرداندن هر چيزى است از صورت اصلی اش، و لذا به دروغ هم، «إفك» اطلاق مى شود.  


جمله (( فوقع الحق (( در اين آيه استعاره به كنايه است ، زيرا حق را به چيزى تشبيه كرده كه قبلا پا در هوا و معلق بود،و معلوم نبود بالاخره در زمين قرار مى گيرد يا نه ؟ لذا فرموده : حق واقع شد، و باطل شد آن سحرى كه كرده بودند.
در اين آيه، از چند جهت، ايجاز و اختصار - كه خود يكى از نكات ادبى است - به كار رفته، و تقدير آن اين است كه: ما بعد از آن كه ساحران سحر خود را انداختند، به موسى وحى فرستاديم كه تو نيز عصاى خود را بينداز. وقتى انداخت، آنا به صورت مار بزرگى در آمده، و شروع به بلعيدن سحرهاى ساحران كرد.
 
جمله «فوقع الحق»، در اين آيه استعاره به كنايه است. زيرا حق را به چيزى تشبيه كرده، كه قبلا پا در هوا و معلق بود، و معلوم نبود بالاخره در زمين قرار مى گيرد يا نه؟ لذا فرموده: حق واقع شد، و باطل شد آن سحرى كه كرده بودند.


«'''فَغُلِبُوا هُنَالِك وَ انقَلَبُوا صاغِرِينَ'''»:
«'''فَغُلِبُوا هُنَالِك وَ انقَلَبُوا صاغِرِينَ'''»:


يعنى فرعون و اصحابش در آن مجمع عظيمى كه همه مردم از هر طرف هجوم آورده بودند مغلوب شدند، و لفظ (( هنالك (( كه براى اشاره بدور است اشاره به همين مجمع است . و جمله (( و انقلبوا صاغرين (( به اين معنا است كه فرعون و اصحابش بعد از آن عزتى كه در اجتماع داشتند به حالت ذلت و خوارى برگشت نمودند.
يعنى فرعون و اصحابش، در آن مجمع عظيمى كه همه مردم از هر طرف هجوم آورده بودند، مغلوب شدند. و لفظ «هنالك» - كه براى اشاره به دور است - اشاره به همين مجمع است. و جمله «و انقلبوا صاغرين»، به اين معنا است كه فرعون و اصحابش، بعد از آن عزتى كه در اجتماع داشتند، به حالت ذلت و خوارى برگشت نمودند.


«'''وَ أُلْقِىَ السحَرَةُ ساجِدِينَ قَالُوا ءَامَنَّا بِرَب الْعَالَمِينَ رَب مُوسى وَ هَارُونَ'''»:
«'''وَ أُلْقِىَ السحَرَةُ ساجِدِينَ قَالُوا آمَنَّا بِرَب الْعَالَمِينَ * رَب مُوسى وَ هَارُونَ'''»:


نفرمود: ساحران خود را به سجده انداختند، بلكه فرمود: ساحران به سجده افتاده شدند تا كمال تاءثير معجزه موسى و خيره شدن ساحران را برساند، تو گوئى فرموده است : وقتى عظمت معجزه را ديدند آنقدر دهشت كردند كه بى اختيار به سجده در آمدند، بطورى كه نفهميدند چه كسى آنان را به حالت سجده در آورد، لذا خود را ناگزير از ايمان به رب العالمين ديدند.  
نفرمود: ساحران خود را به سجده انداختند، بلكه فرمود: ساحران به سجده افتاده شدند، تا كمال تأثير معجزه موسى و خيره شدن ساحران را برساند. تو گوئى فرموده است: وقتى عظمت معجزه را ديدند، آن قدر دهشت كردند كه بى اختيار به سجده در آمدند، به طورى كه نفهميدند چه كسى آنان را به حالت سجده در آورد. لذا خود را ناگزير از ايمان به ربّ العالمين ديدند.  


و اينكه فرمود: (( رب موسى و هارون (( براى اين است كه دلالت كند بر اينكه ايمان به خدا تواءم با ايمان به موسى و هارون است .
و اين كه فرمود: «ربّ موسى و هارون»، براى اين است كه دلالت كند بر اين كه ايمان به خدا توأم با ايمان به موسى و هارون است.


بعضى گفته و يا شايد بگويند: اينكه (( رب العالمين (( را به (( رب موسى و هارون (( توضيح داد براى رفع توهمى بوده كه در اينجا به ذهن مى رسد، توضيح اينكه فرعون داشت ادعاى ربوبيت مى كرد، و مى گفت رب العالمين منم ، و با چنين وضعى اگر فقط مى گفتند: ما ايمان آورديم به رب العالمين ، ممكن بود كسى توهم كند كه مقصودشان ايمان به فرعون است.  
بعضى گفته و يا شايد بگويند: اين كه «ربّ العالمين» را به «ربّ موسى و هارون» توضيح داد، براى رفع توهمى بوده كه در اين جا به ذهن مى رسد.  


لذا براى رفع اين توهم مقصود خود را با جمله (( رب موسى و هارون (( توضيح دادند. ليكن اين وجه خيلى روشن نيست ، براى اينكه بت پرستان اصلا قائل به رب العالمين يعنى كسى كه به حقيقت معناى اين كلمه مالك و مدبر بلا واسطه جميع اجزاى عالم باشد نبودند،
توضيح اين كه: فرعون داشت ادعاى ربوبيت مى كرد، و مى گفت: ربّ العالمين، منم. و با چنين وضعى اگر فقط مى گفتند: ما ايمان آورديم به ربّ العالمين، ممكن بود كسى توهم كند كه مقصودشان، ايمان به فرعون است.
 
لذا براى رفع اين توهم، مقصود خود را با جمله «ربّ موسى و هارون» توضيح دادند. ليكن اين وجه خيلى روشن نيست. براى اين كه بت پرستان، اصلا قائل به ربّ العالمين، يعنى كسى كه به حقيقت معناى اين كلمه مالك و مدبر بلاواسطه جميع اجزاى عالَم باشد، نبودند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۶ </center>
بلكه اجزاى عالم و امور آن را در بين ارباب هاى مختلفى تقسيم نموده ، و براى خداى تعالى تنها مقام (( اله الالهه (( و (( رب الارباب (( قائل بودند، نه اينكه هم رب ارباب باشد و هم رب مربوبهاى آن ارباب.
بلكه اجزاى عالَم و امور آن را در بين ارباب هاى مختلفى تقسيم نموده، و براى خداى تعالى، تنها مقام «اله الالهه» و «ربّ الأرباب» قائل بودند. نه اين كه هم ربّ ارباب باشد و هم ربّ مربوب هاى آن ارباب.


و ادعاى فرعون بنا بر حكايت قرآن كه مى فرمايد: (( انا ربكم الاعلى (( اين بود كه وى از جهت اينكه حوائج مردم آنهم تنها مردم مصر را برآورده مى ساخت داراى مقام بلندترى است از ساير ارباب ، نه اينكه ربوبيت تمامى عالم قائم به ذات او باشد، البته اين را هم از نفهمى مردم بت پرست بعيد نمى دانيم كه مثل فرعون انسانى را پروردگار عالميان بدانند، و ليكن مى گوييم كه اصول مذهب و ثنيت اين نيست كه شخصى را رب العالمين بدانند.
و ادعاى فرعون، بنابر حكايت قرآن كه مى فرمايد: «أنا ربكم الأعلى»، اين بود كه وى از جهت اين كه حوائج مردم، آن هم تنها مردم مصر را برآورده مى ساخت، داراى مقام بلندترى است از ساير ارباب. نه اين كه ربوبيت تمامى عالَم قائم به ذات او باشد. البته اين را هم از نفهمى مردم بت پرست بعيد نمى دانيم كه مثل فرعون، انسانى را پروردگار عالميان بدانند، وليكن مى گوييم كه اصول مذهب وثنيت اين نيست كه شخصى را ربّ العالمين بدانند.
<span id='link167'><span>
<span id='link167'><span>
==فرعون بعد از ايمان آوردن ساحران، آنان را به توطئه قبلى با موسى «ع» متهم کرد ==
==فرعون بعد از ايمان آوردن ساحران، آنان را به توطئه قبلى با موسى «ع» متهم کرد ==
«'''قَالَ فِرْعَوْنُ ءَامَنتُم بِهِ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكمْ ...'''»:
«'''قَالَ فِرْعَوْنُ ءَامَنتُم بِهِ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكمْ ...'''»:
۱۶٬۳۳۸

ویرایش