گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:




مؤ لف : روايات وارده در اين معانى از طريق شيعه و سنى بسيار است ، و ما به منظور اختصار از نقل همه آنها خوددارى كرديم .
مؤلف: روايات وارده در اين معانى از طريق شيعه و سنى بسيار است، و ما به منظور اختصار از نقل همه آن ها خوددارى كرديم .


و در قرب الاسناد حميرى از عبد الله بن ميمون از امام صادق از پدرش (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: وقتى براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پولى آوردند، حضرت به عمويش عباس فرمود: اى عباس ردائى پهن كن و قسمتى از اين پول را در آن بريز و ببر. عباس قسمتى از آن مال را گرفت.
و در قرب الاسناد حميرى از عبدالله بن ميمون از امام صادق از پدرش (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: وقتى براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پولى آوردند. حضرت به عمويش عباس فرمود: اى عباس! ردائى پهن كن و قسمتى از اين پول را در آن بريز و ببر. عباس قسمتى از آن مال را گرفت.


آنگاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى عباس اين آن وعده اى بود كه خدا در آيه «''' يا ايها النبى قل لمن فى ايديكم من الاسرى ان يعلم الله فى قلوبكم خيرا يوتكم خيرا مما اخذ منكم '''» داده بود. آنگاه امام باقر (عليه السلام ) اضافه كردند كه اين آيه در حق عباس و نوفل و عقيل نازل شد.
آنگاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: اى عباس اين آن وعده اى بود كه خدا در آيه «يا ايها النبى قل لمن فى ايديكم من الاسرى ان يعلم الله فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما اخذ منكم» داده بود. آنگاه امام باقر (عليه السلام) اضافه كردند كه اين آيه در حق عباس و نوفل و عقيل نازل شد.


امام (عليه السلام ) سپس اضافه فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در روز بدر نهى كرد از اينكه ابو البخترى واحدى از بنى هاشم را بقتل برسانند، لذا اين گروه اسير شدند، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) على (عليه السلام ) را فرستاد كه ببيند در ميان اسراء چه كسانى از بنى هاشم هستند. على (عليه السلام ) همچنان كه اسراء را مى ديد به عقيل برخورد، و از روى قصد راه خود را كج كرد. عقيل صدا زد: آى پسر مادرم على ! تو مرا در اين حال ديدى و روى گرداندى .
امام (عليه السلام) سپس اضافه فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در روز بدر نهى كرد از اين كه ابوالبخترى و احدى از بنى هاشم را به قتل برسانند. لذا اين گروه اسير شدند، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، على (عليه السلام) را فرستاد كه ببيند در ميان اسراء چه كسانى از بنى هاشم هستند.  


مى گويد: على (عليه السلام ) نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) برگشت و عرض كرد: ابو الفضل را در دست فلانى و عقيل را در دست فلانى و نوفل (يعنى نوفل بن حارث ) را در دست فلانى اسير ديدم . حضرت برخاست و نزد عقيل آمد، و فرمود: اى ابا يزيد ابو جهل كشته شد. عقيل عرض كرد: بنا بر اين ديگر در استان مكه مدعى و منازعى نداريد. حضرت فرمود: «''' ان كنتم اثخنتم القوم و الا فاركبوا اكتافهم '''» (ظاهرا كنايه از اين است كه بكشيد و گر نه فديه بگيريد).
على (عليه السلام) همچنان كه اسراء را مى ديد، به عقيل برخورد، و از روى قصد راه خود را كج كرد. عقيل صدا زد: آى پسر مادرم على! تو مرا در اين حال ديدى و روى گرداندى.
 
مى گويد: على (عليه السلام) نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) برگشت و عرض كرد: ابوالفضل را در دست فلانى و عقيل را در دست فلانى و نوفل (يعنى نوفل بن حارث) را در دست فلانى اسير ديدم.
 
حضرت برخاست و نزد عقيل آمد، و فرمود: اى ابايزيد! ابوجهل كشته شد. عقيل عرض كرد: بنابراين ديگر در استان مكه مدعى و منازعى نداريد.  
 
حضرت فرمود: «ان كنتم اثخنتم القوم و الا فاركبوا اكتافهم». (ظاهرا كنايه از اين است كه بكشيد و گرنه فديه بگيريد).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۶ </center>
و نيز فرمود: سپس عباس را آورده و به او گفتند بايد براى نجات خودت و برادر [در نسخه اى ديگر: دو برادر] زاده ات فديه دهى . عباس گفت : اى محمد آيا رضايت مى دهى به اينكه براى تهيه كردن اين پول دست گدائى به سوى قريش دراز كنم؟  
و نيز فرمود: سپس عباس را آورده و به او گفتند بايد براى نجات خودت و برادر [در نسخه اى ديگر: دو برادر] زاده ات فديه دهى. عباس گفت: اى محمد! آيا رضايت مى دهى به اين كه براى تهيه كردن اين پول دست گدائى به سوى قريش دراز كنم؟  
 
حضرت فرمود: از آن پولى كه نزد ام الفضل گذاشتى و به او گفتى اگر پيشامدى برايم كرد اين پول را خرج خودت و بچه هايت كن، فديه ات را بده.


حضرت فرمود: از آن پولى كه نزد ام الفضل گذاشتى و به او گفتى اگر پيش آمدى برايم كرد اين پول را خرج خودت و بچه هايت كن فديه ات را بده . عباس عرض كرد: برادر زاده چه كسى شما را از اين ماجرا خبر داد؟ فرمود: جبرئيل اين خبر را برايم آورد. عباس گفت : به خدا سوگند غير از من و ام الفضل كسى از اين ماجرا خبر نداشت ، شهادت مى دهم به اينكه تو رسول اللهى.  
عباس عرض كرد: برادر زاده! چه كسى شما را از اين ماجرا خبر داد؟ فرمود: جبرئيل اين خبر را برايم آورد. عباس گفت: به خدا سوگند، غير از من و ام الفضل كسى از اين ماجرا خبر نداشت. شهادت مى دهم به اين كه تو رسول اللهى.  


امام (عليه السلام ) فرمود: اسيران همه فديه دادند و با شرك برگشتند غير از عباس و عقيل و نوفل بن حارث كه مسلمان شدند، و در حقشان اين آيه نازل شد: «''' قل لمن فى ايديكم من الاسرى ...'''» .
امام (عليه السلام) فرمود: اسيران همه فديه دادند و با شرك برگشتند، غير از عباس و عقيل و نوفل بن حارث كه مسلمان شدند، و در حقشان اين آيه نازل شد: «قل لمن فى ايديكم من الاسرى...».


مؤ لف : در الدرالمنثور هم اين معانى به طرق مختلفى از صحابه روايت شده ، و نيز مساله نازل شدن اين آيه در حق عباس و دو برادرزاده اش از ابن سعد و ابن عساكر از ابن عباس روايت شده ، و همچنين در اينكه مقدار فديه اى كه هر يك از اسراى كفار دادند و آزاد شدند چقدر بوده و نيز داستان فديه دادن عباس از طرف خودش و از طرف دو برادرزاده اش را طبرسى در مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام ) مطابق روايت حميرى نقل كرده است .
مؤلف: در الدرالمنثور هم اين معانى به طرق مختلفى از صحابه روايت شده، و نيز مساله نازل شدن اين آيه در حق عباس و دو برادرزاده اش از ابن سعد و ابن عساكر از ابن عباس روايت شده. و همچنين در اين كه مقدار فديه اى كه هر يك از اسراى كفار دادند و آزاد شدند چقدر بوده و نيز داستان فديه دادن عباس از طرف خودش و از طرف دو برادرزاده اش را طبرسى در مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام) مطابق روايت حميرى نقل كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۷ </center>
<span id='link94'><span>
<span id='link94'><span>
۱۶٬۲۶۹

ویرایش