گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۲: خط ۴۲:
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


كسانى كه ايمان آورده و در راه خدا مهاجرت نموده و با اموال و جانهاى خود جهاد كردند و كسانى كه (مهاجرين را) جاى دادند و يارى كردند آنان بعضيشان اولياى بعضى ديگر (اولياى يكديگرند) و كسانى كه ايمان آوردند (ولى ) مهاجرت نكردند ميان شما و ايشان ولايت ارث نيست تا آنكه مهاجرت كنند (ولى اين مقدار ولايت هست كه ) اگر از شما در راه دين نصرت بخواهند شما بايد ياريشان كنيد مگر اينكه بخواهند با قومى بجنگند كه ميان شما و آن قوم پيمانى باشد و خداوند به آنچه مى كنيد بيناست (۷۲)
كسانى كه ايمان آورده و در راه خدا مهاجرت نموده و با اموال و جانهاى خود جهاد كردند و كسانى كه (مهاجرين را) جاى دادند و يارى كردند آنان بعضيشان اولياى بعضى ديگر (اولياى يكديگرند) و كسانى كه ايمان آوردند (ولى) مهاجرت نكردند ميان شما و ايشان ولايت ارث نيست تا آن كه مهاجرت كنند (ولى اين مقدار ولايت هست كه) اگر از شما در راه دين نصرت بخواهند شما بايد ياريشان كنيد مگر اينكه بخواهند با قومى بجنگند كه ميان شما و آن قوم پيمانى باشد و خداوند به آنچه مى كنيد بيناست (۷۲)


و كسانى كه كفر ورزيدند بعضى شان اولياء بعضى ديگرند (اولياى همند) و اگر آنچه قبلا دستور داديم انجام ندهيد فتنه اى در زمين و فساد بزرگى را ببار مى آورد(۷۳)
و كسانى كه كفر ورزيدند بعضى شان اولياء بعضى ديگرند (اولياى همند) و اگر آنچه قبلا دستور داديم انجام ندهيد فتنه اى در زمين و فساد بزرگى را به بار مى آورد(۷۳)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۸ </center>
كسانى كه ايمان آورده و مهاجرت كرده و در راه خدا جهاد نمودند و كسانى كه (از اهل مدينه به مهاجرين) منزل داده و يارى كردند آنها به حقيقت اهل ايمانند و هم آمرزش خدا و روزى نيكوى بهشتى مخصوص آنها است (۷۴)
كسانى كه ايمان آورده و مهاجرت كرده و در راه خدا جهاد نمودند و كسانى كه (از اهل مدينه به مهاجرين) منزل داده و يارى كردند آن ها به حقيقت اهل ايمانند و هم آمرزش خدا و روزى نيكوى بهشتى مخصوص آنها است. (۷۴)


و كسانى كه بعدا ايمان آورده و مهاجرت نموده و با شما به جهاد پرداختند ايشان هم از شمايند و در كتاب خدا خويشاوندان (در ارث بردن از يكديگر) بعضى اولى و نزديكترند به بعضى ديگر كه خدا به هر چيز داناست (۷۵)
و كسانى كه بعدا ايمان آورده و مهاجرت نموده و با شما به جهاد پرداختند ايشان هم از شمايند و در كتاب خدا خويشاوندان (در ارث بردن از يكديگر) بعضى اولى و نزديكترند به بعضى ديگر كه خدا به هر چيز داناست. (۷۵)


<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


اين آيات سوره مورد بحث را ختم مى كند، و به يك معنا برگشت معناى آن به آياتى است كه سوره به آن افتتاح مى شد. و در آن موالات ميان مؤ منين را واجب نموده ، مگر اينكه بعضى مهاجرت بكنند و بعضى تخلف كنند، و رشته موالات ميان آنان و كفار بكلى قطع گردد.
اين آيات سوره مورد بحث را ختم مى كند، و به يك معنا برگشت معناى آن به آياتى است كه سوره به آن افتتاح مى شد. و در آن موالات ميان مؤمنين را واجب نموده، مگر اين كه بعضى مهاجرت بكنند و بعضى تخلف كنند، و رشته موالات ميان آنان و كفار به كلى قطع گردد.


<span id='link95'><span>
==معناى برقرار بودن ولايت، بين مهاجران و انصار==
«'''إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا... أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا... أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ'''»:
<span id='link95'><span>


==معناى برقرار بودن ولايت بين مهاجرين و انصار (اولئك بعضهم اولياء بعض ) ==
مقصود از مهاجرين در اين آيه دسته اول از مهاجرين اند كه قبل از نزول اين سوره مهاجرت كرده بودند، به دليل اين كه در آخر آيات مورد بحث مى فرمايد: «و كسانى كه بعدا ايمان مى آورند و مهاجرت مى كنند».  
مقصود از مهاجرين در اين آيه دسته اول از مهاجرين اند كه قبل از نزول اين سوره مهاجرت كرده بودند، به دليل اينكه در آخر آيات مورد بحث مى فرمايد: «''' و كسانى كه بعدا ايمان مى آورند و مهاجرت مى كنند'''».  


و منظور از كسانى كه به مسلمانان منزل دادند و رسول الله (صلى الله عليه و آله ) را يارى كردند طائفه انصار است و مسلمانان در ايام نزول اين آيات منحصر به همين دو طائفه يعنى مهاجر و انصار بودند، مگر عده خيلى كمى كه در مكه ايمان آورده و هنوز مهاجرت نكرده بودند.
و منظور از كسانى كه به مسلمانان منزل دادند و رسول الله (صلى الله عليه و آله) را يارى كردند طائفه انصار است و مسلمانان در ايام نزول اين آيات منحصر به همين دو طائفه يعنى مهاجر و انصار بودند، مگر عده خيلى كمى كه در مكه ايمان آورده و هنوز مهاجرت نكرده بودند.


خداوند ميان اين دو طائفه ولايت برقرار كرده و فرموده : «''' اولئك بعضهم اولياء بعض '''» و اين ولايت معنائى است اعم از ولايت ميراث و ولايت نصرت و ولايت اءمن . به اين معنا كه حتى اگر يك فرد مسلمان كافرى را امان داده باشد امانش در ميان تمامى مسلمانان نافذ است.  
خداوند ميان اين دو طائفه ولايت برقرار كرده و فرموده: «اولئك بعضهم اولياء بعض،» و اين ولايت معنائى است اعم از ولايت ميراث و ولايت نصرت و ولايت أمن. به اين معنا كه حتى اگر يك فرد مسلمان كافرى را امان داده باشد امانش در ميان تمامى مسلمانان نافذ است.  


بنا بر اين همه مسلمانان نسبت به يكديگر ولايت دارند يك مهاجر ولى تمامى مهاجرين و انصار است ، و يك انصارى ولى همه انصار و مهاجرين است ، و دليل همه اينها اين است كه ولايت در آيه بطور مطلق ذكر شده.
بنابراين همه مسلمانان نسبت به يكديگر ولايت دارند. يك مهاجر ولى تمامى مهاجرين و انصار است، و يك انصارى ولى همه انصار و مهاجرين است، و دليل همه اين ها اين است كه ولايت در آيه به طور مطلق ذكر شده.


بعضيها گفته اند «''' مدرك ارث به مواخات همين آيه است '''» و ليكن در آيه هيچ قرينه اى كه دلالت كند بر انصراف اطلاق ولايت به ولايت ارث وجود ندارد و هيچ شاهدى نيست بر اينكه بگوييم اين آيه راجع است به ولايت ارثى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به وسيله عقد برادرى ميان مهاجرين و انصار اجرا مى كرد، و تا مدتى از يكديگر ارث مى بردند تا آنكه بعدها نسخ شد.
بعضی ها گفته اند: «مدرك ارث به مؤاخات همين آيه است»، وليكن در آيه هيچ قرينه اى كه دلالت كند بر انصراف اطلاق ولايت به ولايت ارث وجود ندارد و هيچ شاهدى نيست بر اين كه بگوييم اين آيه راجع است به ولايت ارثى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به وسيله عقد برادرى ميان مهاجرين و انصار اجرا مى كرد، و تا مدتى از يكديگر ارث مى بردند تا آن كه بعدها نسخ شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۸۹ </center>
«'''وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَمْ يهَاجِرُوا ...'''»:
«'''وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَمْ يهَاجِرُوا ...'''»:


معناى اين آيه روشن است . اين آيه ولايت را در ميان مؤ منين مهاجرين و انصار و ميان مومنينى كه مهاجرت نكردند نفى مى كند، و مى فرمايد: ميان دسته اول و دسته دوم هيچ قسم ولايتى نيست جز ولايت نصرت ، اگر دسته دوم از شما يارى طلبيدند ياريشان بكنيد، ولى بشرطى كه با قومى سر جنگ داشته باشند كه بين شما و آن قوم عهد و پيمانى نباشد.
معناى اين آيه روشن است. اين آيه ولايت را در ميان مؤمنين مهاجرين و انصار و ميان مؤمنانى كه مهاجرت نكردند نفى مى كند، و مى فرمايد: ميان دسته اول و دسته دوم هيچ قسم ولايتى نيست، جز ولايت نصرت. اگر دسته دوم از شما يارى طلبيدند ياريشان بكنيد، ولى به شرطى كه با قومى سر جنگ داشته باشند كه بين شما و آن قوم عهد و پيمانى نباشد.


«'''وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ'''»:
«'''وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ'''»:


يعنى كفار ولايتشان در ميان خودشان است و به اهل ايمان تجاوز نمى كند، پس مؤ منين نمى توانند آنان را دوست بدارند، و اين معنا از اينجا استفاده مى شود كه جمله «''' بعضهم اولياء بعض '''» مانند جمله «''' اولئك بعضهم اولياء بعض '''» كه در باره مؤ منين فرمود جمله ايست انشائى و امرى ، به صورت جمله اى خبرى.  
يعنى كفار ولايتشان در ميان خودشان است و به اهل ايمان تجاوز نمى كند، پس مؤمنين نمى توانند آنان را دوست بدارند، و اين معنا از اين جا استفاده مى شود كه جمله «بعضهم اولياء بعض» مانند جمله «اولئك بعضهم اولياء بعض» كه در باره مؤمنين فرمود جمله ای است انشائى و امرى، به صورت جمله اى خبرى.  


و در حقيقت در اين جمله ولايت كفار را در ميان خودشان ، جعل مى كند و در باره اين تعبير بحسب عقل هيچ احتمالى نمى رود جز همينكه گفتيم : مى خواهد سرايت و تجاوز ولايت كفار را بر مؤمنين نفى كند و بفرمايد اهل ايمان نبايد آنانرا دوست بدارند.
و در حقيقت در اين جمله ولايت كفار را در ميان خودشان، جعل مى كند و در باره اين تعبير به حسب عقل هيچ احتمالى نمى رود جز همين كه گفتيم: مى خواهد سرايت و تجاوز ولايت كفار را بر مؤمنين نفى كند و بفرمايد اهل ايمان نبايد آنان را دوست بدارند.
<span id='link96'><span>
<span id='link96'><span>
==دوستى با كفار، انتشار سيره و روش آنان در ميان مسلمين و در نتيجه فتنه و فساد در پى دارد ==
==دوستى با كفار، انتشار سيره و روش آنان در ميان مسلمين و در نتيجه فتنه و فساد در پى دارد ==
«'''إِلا تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فى الاَرْضِ وَ فَسادٌ كبِيرٌ'''»:
«'''إِلا تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فى الاَرْضِ وَ فَسادٌ كبِيرٌ'''»:


اين جمله اشاره است به مصلحت تشريع ولايت به آن نحوى كه تشريع فرمود؛ چون بطور كلى ولايت و دوست داشتن يكديگر از امورى است كه هيچ جامعه اى از جوامع بشرى و مخصوصا جوامع اسلامى كه بر اساس پيروى حق و گسترش عدالت الهى تاسيس مى شود از آن خالى نيست ، و معلوم است كه دوستى كفار كه دشمن چنين جامعه اى هستند موجب مى شود افراد اجتماع با آنان خلط و آميزش پيدا كنند. و اخلاق و عقايد كفار در بين ايشان رخنه يابد، و در نتيجه سيره و روش اسلامى كه مبنايش حق است بوسيله سيره و روش كفر كه اساسش باطل و پيروى هوى است و در حقيقت پرستش شيطان است از ميان آنان رخت بربندد، همچنانكه در روزگار خود ملاحظه كرديم كه چنين شد، و صدق ادعاى اين آيه را به چشم خود ديديم .
اين جمله اشاره است به مصلحت تشريع ولايت به آن نحوى كه تشريع فرمود؛ چون به طور كلى ولايت و دوست داشتن يكديگر از امورى است كه هيچ جامعه اى از جوامع بشرى و مخصوصا جوامع اسلامى كه بر اساس پيروى حق و گسترش عدالت الهى تاسيس مى شود از آن خالى نيست.
 
و معلوم است كه دوستى كفار كه دشمن چنين جامعه اى هستند موجب مى شود افراد اجتماع با آنان خلط و آميزش پيدا كنند. و اخلاق و عقايد كفار در بين ايشان رخنه يابد، و در نتيجه سيره و روش اسلامى كه مبنايش حق است، به وسيله سيره و روش كفر كه اساسش باطل و پيروى هوى است و در حقيقت پرستش شيطان است از ميان آنان رخت بربندد. همچنان كه در روزگار خود ملاحظه كرديم كه چنين شد، و صدق ادعاى اين آيه را به چشم خود ديديم.


«'''وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ هَاجَرُوا ...'''»:
«'''وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ هَاجَرُوا ...'''»:
خط ۸۷: خط ۹۰:
اين جمله حقيقت ايمان را براى كسى اثبات مى كند كه حقيقتا متصف به آثار آن باشد، و چنين كسى را وعده آمرزش و رزق كريم مى دهد.
اين جمله حقيقت ايمان را براى كسى اثبات مى كند كه حقيقتا متصف به آثار آن باشد، و چنين كسى را وعده آمرزش و رزق كريم مى دهد.


«''' وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِن بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئك مِنكمْ '''»
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه .۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه .۱۹ </center>
اين جمله خطاب است به مهاجرين طبقه اول و به انصار، و در اين خطاب مهاجرين بعدى و آنهائى را كه بعد از اين ايمان مى آورند و با طبقه اول به جهاد مى پردازند به آنان ملحق كرده و در مساله ولايت ، ايشان را نيز شركت داده است .
«''' وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِن بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئك مِنكمْ '''»
 
اين جمله خطاب است به مهاجرين طبقه اول و به انصار، و در اين خطاب مهاجرين بعدى و آن هائى را كه بعد از اين ايمان مى آورند و با طبقه اول به جهاد مى پردازند به آنان ملحق كرده و در مساله ولايت، ايشان را نيز شركت داده است.


«'''وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَابِ اللَّهِ ...'''»:
«'''وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَابِ اللَّهِ ...'''»:


اين جمله راجع به ولايت ارث است كه خداوند آنرا در ميان ارحام و خويشاوندان تشريع مى كند، و آنرا منحصر در ارحام مى نمايد و اما بقيه اقسام ولايت منحصر در ارحام نيست .
اين جمله راجع به ولايت ارث است كه خداوند آنرا در ميان ارحام و خويشاوندان تشريع مى كند، و آن را منحصر در ارحام مى نمايد و اما بقيه اقسام ولايت منحصر در ارحام نيست.


اين آيه حكم سابق را كه عبارت بود از ارث بردن بسبب عقد برادرى نسخ مى كند، چون قبل از اين آيه پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) در اوايل هجرت حكم ارث به مواخات را در ميان مسلمانان اجراء مى كرد و اين خود روشن است كه آيه شريفه ارث به قرابت را بطور مطلق اثبات مى كند چه اينكه وارث داراى سهم باشد و چه نباشد، چه اينكه عصبه باشد و يا نباشد.
اين آيه حكم سابق را كه عبارت بود از ارث بردن به سبب عقد برادرى نسخ مى كند، چون قبل از اين آيه پيغمبر (صلى الله عليه و آله) در اوايل هجرت حكم ارث به مؤاخات را در ميان مسلمانان اجراء مى كرد و اين خود روشن است كه آيه شريفه ارث به قرابت را به طور مطلق اثبات مى كند. چه اين كه وارث داراى سهم باشد و چه نباشد، چه اين كه عصبه باشد و يا نباشد.


بحث روايتى
<span id='link97'><span>
<span id='link97'><span>
==(منسوخ گشتن حكم ارث به مؤ اخات (برادر خواندگى )، بطلان قول به عصبه در ارث و...) ==
==بحث روایتی: (منسوخ گشتن حكم ارث به مؤاخات و برادر خواندگى)==
در مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام ) روايت مى كند كه فرمود: مسلمانان صدر اسلام به سبب مواخات (عقد اخوت ) از يكديگر ارث مى بردند.
در مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام) روايت مى كند كه فرمود: مسلمانان صدر اسلام به سبب مؤاخات (عقد اخوت) از يكديگر ارث مى بردند.


مؤ لف : اين روايت هم دليل نمى شود بر اينكه آيه «''' ان الذين آمنوا '''» درباره ولايت اخوت نازل شده .
مؤلف: اين روايت هم دليل نمى شود بر اين كه آيه «ان الذين آمنوا» درباره ولايت اخوت نازل شده.


و در كافى به سند خود از ابى بصير از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: دائى و خاله وقتى ارث مى برند كه كسى با ايشان نباشد، چون خداى تعالى مى فرمايد: «''' و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله '''» .
و در كافى به سند خود از ابى بصير از ابى جعفر (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: دائى و خاله وقتى ارث مى برند كه كسى با ايشان نباشد، چون خداى تعالى مى فرمايد: «و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله».


مؤ لف : اين روايت را عياشى نيز از ابى بصير از امام ابى جعفر (عليه السلام ) نقل كرده ولى سندش را ذكر نكرده است .
مؤلف: اين روايت را عياشى نيز از ابى بصير از امام ابى جعفر (عليه السلام) نقل كرده، ولى سندش را ذكر نكرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۱ </center>
و در تفسير عياشى از زراره از ابى جعفر (عليه السلام ) نقل كرده كه در تفسير آيه «''' وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَبِ اللَّهِ '''» فرموده : بعضى از خويشاوندان در ارث بردن اولاى از بعضى ديگرند، چون به ميت نزديكترند، و هر كه به ميت نزديكتر است در ارث بردن سزاوارتر است . آنگاه امام (عليه السلام ) فرمود: مادر ميت و برادر و خواهر مادريش و پسرش اولى و نزديكترند به او، آيا مادر به ميت نزديكتر از برادران و خواهرانش نيست .
و در تفسير عياشى از زراره از ابى جعفر (عليه السلام) نقل كرده كه در تفسير آيه «وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَبِ اللَّهِ» فرموده: بعضى از خويشاوندان در ارث بردن اولاى از بعضى ديگرند. چون به ميت نزديكترند، و هر كه به ميت نزديكتر است، در ارث بردن سزاوارتر است. آنگاه امام (عليه السلام) فرمود: مادر ميت و برادر و خواهر مادريش و پسرش اولى و نزديكترند به او، آيا مادر به ميت نزديكتر از برادران و خواهرانش نيست.


و نيز در همين كتاب از ابن سنان از ابى عبد الله (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: وقتى كه عثمان بن عفان با على بن ابى طالب (عليه السلام ) در ارث مردى كه مى ميرد و داراى عصبه نيست و ليكن خويشاوندى دارد كه از او ارث نمى برند اختلاف كردند، و عثمان گفت ميان خويشاوند فريضه اى نيست .  
و نيز در همين كتاب از ابن سنان از ابى عبدالله (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى كه عثمان بن عفان با على بن ابى طالب (عليه السلام) در ارث مردى كه مى ميرد و داراى عصبه نيست، وليكن خويشاوندى دارد كه از او ارث نمى برند اختلاف كردند، و عثمان گفت ميان خويشاوند فريضه اى نيست.  


حضرت در پاسخش فرمود: ارثش مال خويشاوندش است ، براى اينكه خداى تعالى مى فرمايد: «وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَابِ اللَّهِ» عثمان گفت : من ميراثش را به بيت المال مسلمين مى دهم ، و احدى از خويشاوندانش ارث نمى برند.
حضرت در پاسخش فرمود: ارثش مال خويشاوندش است. براى اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَابِ اللَّهِ». عثمان گفت: من ميراثش را به بيت المال مسلمين مى دهم، و احدى از خويشاوندانش ارث نمى برند.


مؤ لف : روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در اينكه قول به عصبه باطل است و استنادشان به آيه مزبور بسيار است .
مؤلف: روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) در اين كه قول به عصبه باطل است و استنادشان به آيه مزبور بسيار است.


و در الدر المنثور است كه طيالسى ، طبرانى ، ابو الشيخ و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) ميان اصحابش عقد اخوت برقرار نمود، و بعضى از ايشان از بعضى ديگر ارث بردند، تا آنكه آيه «وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَابِ اللَّهِ» نازل شد، و از آن ببعد اين نوع ارث بردن را ترك كردند، و تنها به ملاك نسب از يكديگر ارث مى بردند.
و در الدر المنثور است كه طيالسى، طبرانى، ابوالشيخ و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) ميان اصحابش عقد اخوت برقرار نمود، و بعضى از ايشان از بعضى ديگر ارث بردند، تا آن كه آيه «وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتَابِ اللَّهِ» نازل شد، و از آن ببعد اين نوع ارث بردن را ترك كردند، و تنها به ملاك نسب از يكديگر ارث مى بردند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۲ </center>
و در كتاب معانى الاخبار به سند خود بطور رفع از موسى بن جعفر (عليه السلام ) روايت مى كند كه در آن مناظره اى كه با هارون كردند.  
و در كتاب معانى الاخبار به سند خود، به طور رفع از موسى بن جعفر (عليه السلام) روايت مى كند كه در آن مناظره اى كه با هارون كردند.  


هارون عرض كرد: پس به چه مناسبت ادعا مى كنيد كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) ارث برده ايد، با اينكه با بودن عمو پسر عمو ارث نمى برد، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در موقعى كه از دنيا مى رفت ابو طالب قبلا از دنيا رفته بود، و عمويش عباس زنده بود و با زنده بودن عباس على (عليه السلام ) ارث نمى برد - تا آنجا كه امام مى فرمايد به او گفتم: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به كسى كه مهاجرت نكرده بود ارث نداد، و ميان او و مسلمانان ولايت (ارث) برقرار نكرده بود مگر آنكه مهاجرت مى كردند.  
هارون عرض كرد: پس به چه مناسبت ادعا مى كنيد كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) ارث برده ايد، با اين كه با بودن عمو، پسر عمو ارث نمى برد، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در موقعى كه از دنيا مى رفت، ابوطالب قبلا از دنيا رفته بود، و عمويش عباس زنده بود و با زنده بودن عباس، على (عليه السلام) ارث نمى برد - تا آن جا كه امام مى فرمايد به او گفتم: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به كسى كه مهاجرت نكرده بود ارث نداد، و ميان او و مسلمانان ولايت (ارث) برقرار نكرده بود مگر آن كه مهاجرت مى كردند.  


هارون گفت: دليلت بر اين مدعا چيست؟ گفتم كلام خداى تعالى كه مى فرمايد: «''' وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَمْ يهَاجِرُوا مَا لَكم مِّن وَلَيَتهِم مِّن شىْءٍ حَتى يهَاجِرُوا '''» و عموى من عباس از آنهائى بود كه مهاجرت نكرد.  
هارون گفت: دليلت بر اين مدعا چيست؟ گفتم كلام خداى تعالى كه مى فرمايد: «وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَمْ يهَاجِرُوا مَا لَكم مِّن وَلَيَتهِم مِّن شىْءٍ حَتى يهَاجِرُوا» و عموى من عباس از آن هائى بود كه مهاجرت نكرد.  


هارون گفت : من از تو اى موسى سوالى مى كنم ، و آن اينست كه آيا بر طبق اين ادعا هيچ به كسى از دشمنان ما فتوى داده اى ، و يا در اين مساله براى احدى از فقهاء به اين دليل استدلال كرده اى ؟ گفتم به خدا سوگند، نه، و هيچ كس جز امير المؤ منين از من در اين باره سوالى نكرده ...
هارون گفت: من از تو اى موسى سؤالى مى كنم، و آن اين است كه آيا بر طبق اين ادعا هيچ به كسى از دشمنان ما فتوى داده اى، و يا در اين مساله براى احدى از فقهاء به اين دليل استدلال كرده اى؟ گفتم به خدا سوگند، نه، و هيچ كس جز امير المؤمنين از من در اين باره سؤالى نكرده...


مؤ لف : اين روايت را شيخ مفيد نيز در كتاب اختصاص نقل كرده است .
مؤلف: اين روايت را شيخ مفيد نيز در كتاب اختصاص نقل كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۳ </center>
<span id='link98'><span>
<span id='link98'><span>
خط ۱۶۶: خط ۱۶۹:
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


(اين آيات ) بيزارى است از خدا و رسولش به سوى آنانكه (شما مسلمين ) پيمان بستيد با آنان از مشركين (۱)
(اين آيات) بيزارى است از خدا و رسولش به سوى آنان كه (شما مسلمين) پيمان بستيد با آنان از مشركين. (۱)


پس شما (اى مشركين ) تا چهار ماه (پيمانتان معتبر است و مى توانيد) آزادانه در زمين آمد و شد كنيد، و بدانيد كه شما ناتوان كننده خدا نيستيد و اينكه خدا خواركننده كافران است (۲)
پس شما (اى مشركين) تا چهار ماه (پيمانتان معتبر است و مى توانيد) آزادانه در زمين آمد و شد كنيد، و بدانيد كه شما ناتوان كننده خدا نيستيد و اينكه خدا خواركننده كافران است. (۲)


(و اين آيات ) اعلامى است از خدا و پيغمبرش به مردم در روز حج اكبر كه خداوند و رسولش بيزار است از مشركين ، حال اگر توبه كرديد كه توبه برايتان بهتر است ، و اما اگر سر پيچيديد، پس بدانيد كه شما ناتوان كننده خدا نيستيد، و تو (اى محمد) كسانى را كه كفر ورزند به عذاب دردناكى بشارت ده (۳)
(و اين آيات ) اعلامى است از خدا و پيغمبرش به مردم در روز حج اكبر كه خداوند و رسولش بيزار است از مشركين ، حال اگر توبه كرديد كه توبه برايتان بهتر است ، و اما اگر سر پيچيديد، پس بدانيد كه شما ناتوان كننده خدا نيستيد، و تو (اى محمد) كسانى را كه كفر ورزند به عذاب دردناكى بشارت ده. (۳)


مگر آن كسانى از مشركين كه شما با آنان عهد بسته ايد و ايشان بهيچ وجه عهد شما را نشكسته ، و احدى را عليه شما پشتيبانى و كمك نكردند، كه بايد عهدشان را تا سر آمد مدتشان استوار بداريد كه خدا پرهيزكاران را دوست مى دارد (۴)
مگر آن كسانى از مشركين كه شما با آنان عهد بسته ايد و ايشان به هيچ وجه عهد شما را نشكسته ، و احدى را عليه شما پشتيبانى و كمك نكردند، كه بايد عهدشان را تا سرآمد مدتشان استوار بداريد كه خدا پرهيزكاران را دوست مى دارد. (۴)


پس وقتى ماههاى حرام تمام شد مشركين را هر جا يافتيد به قتل برسانيد و دستگير نموده و برايشان تنگ بگيريد، و به هر كمين گاهى (براى گرفتن آنان ) بنشينيد، پس اگر توبه كردند و نماز بپا داشته و زكات دادن رهاشان سازيد كه خدا آمرزنده رحيم است (۵)
پس وقتى ماه هاى حرام تمام شد مشركين را هر جا يافتيد به قتل برسانيد و دستگير نموده و برايشان تنگ بگيريد، و به هر كمين گاهى (براى گرفتن آنان) بنشينيد، پس اگر توبه كردند و نماز به پا داشته و زكات دادن رهاشان سازيد كه خدا آمرزنده رحيم است. (۵)


و اگر يكى از مشركين از تو پناه خواست پس او را پناه ده تا كلام خدا را بشنود آنگاه او را به مامن خويش برسان و اين به خاطر آنست كه ايشان مردمى نادانند (۶)
و اگر يكى از مشركين از تو پناه خواست پس او را پناه ده تا كلام خدا را بشنود آنگاه او را به مامن خويش برسان و اين به خاطر آن است كه ايشان مردمى نادانند. (۶)


چگونه براى مشركين در نزد خدا و نزد رسولش عهدى باشد؟ مگر آن مشركينى كه شما با ايشان نزد مسجد الحرام عهد بستيد، پس مادام كه پايدار بر عهد شما بودند شما نيز پايدار بر تعهداتى كه به ايشان سپرده ايد باشيد كه خداوند پره يزكاران را دوست مى دارد (۷)
چگونه براى مشركين در نزد خدا و نزد رسولش عهدى باشد؟ مگر آن مشركينى كه شما با ايشان نزد مسجد الحرام عهد بستيد، پس مادام كه پايدار بر عهد شما بودند شما نيز پايدار بر تعهداتى كه به ايشان سپرده ايد باشيد كه خداوند پرهيزكاران را دوست مى دارد. (۷)


چگونه (غير اين باشد) و حال آنكه اگر ايشان بر شما دست يابند هيچ خويشاوندى و عهدى را رعايت نمى كنند، با زبانهاى خود شما را خشنود ساخته ولى دلهايشان (از اين معنا) اباء دارد و بيشترشان فاسقند (۸)
چگونه (غير اين باشد) و حال آنكه اگر ايشان بر شما دست يابند هيچ خويشاوندى و عهدى را رعايت نمى كنند، با زبان هاى خود شما را خشنود ساخته ولى دل هايشان (از اين معنا) اباء دارد و بيشترشان فاسق اند. (۸)


آيات خدا را به بهائى اندك فروختند، پس از راه خدا جلوگيرى نموده ، آرى زشت بود آنچه ايشان مى كردند (۹)
آيات خدا را به بهائى اندك فروختند، پس از راه خدا جلوگيرى نموده، آرى زشت بود آنچه ايشان مى كردند. (۹)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۹۵ </center>
در باره هيچ مومنى رعايت هيچ خويشاوندى و عهدى را نمى كنند، و ايشان آرى ، هم ايشانند تجاوزگران (۱۰)
در باره هيچ مؤمنى رعايت هيچ خويشاوندى و عهدى را نمى كنند، و ايشان آرى، هم ايشانند تجاوزگران. (۱۰)


پس اگر توبه كردند و نماز را بپا داشته و زكات دادند برادران شما در دين خواهند بود و ما آيتها را براى قومى كه بدانند تفصيل مى دهيم (۱۱)
پس اگر توبه كردند و نماز را به پا داشته و زكات دادند برادران شما در دين خواهند بود و ما آيتها را براى قومى كه بدانند تفصيل مى دهيم. (۱۱)


و اگر سوگندهاى خود را بعد از عهدشان شكستند و در دين شما طعنه زدند پس كارزار كنيد با پيشوايان كفر كه ايشان پاى بند سوگندهايشان نيستند، شايد بوسيله كارزار دست بردارند (۱۲)
و اگر سوگندهاى خود را بعد از عهدشان شكستند و در دين شما طعنه زدند پس كارزار كنيد با پيشوايان كفر كه ايشان پایبند سوگندهايشان نيستند، شايد به وسيله كارزار دست بردارند. (۱۲)


آيا پيكار نمى كنيد با مردمى كه سوگندهاى خود را شكستند و آهنگ آن كردند كه رسول را بيرون كنند و ايشان در نخستين بار، جنگ با شما را آغاز كردند. آيا از آنان مى ترسيد؟ پس خدا سزاوارتر است از اينكه از وى بترسيد اگر چنانچه مؤ من هستيد (۱۳)
آيا پيكار نمى كنيد با مردمى كه سوگندهاى خود را شكستند و آهنگ آن كردند كه رسول را بيرون كنند و ايشان در نخستين بار، جنگ با شما را آغاز كردند. آيا از آنان مى ترسيد؟ پس خدا سزاوارتر است از اين كه از وى بترسيد اگر چنانچه مؤمن هستيد. (۱۳)


پيكار كنيد با ايشان تا خداوند به دست شما عذابشان داده و خوارشان سازد و شما را عليه ايشان نصرت داده و دلهاى مردمى با ايمان را شفا دهد(۱۴)
پيكار كنيد با ايشان تا خداوند به دست شما عذابشان داده و خوارشان سازد و شما را عليه ايشان نصرت داده و دل هاى مردمى با ايمان را شفا دهد.(۱۴)


و خشم دلهايشان را بزدايد، و خدا از هر كه بخواهد مى گذرد و خدا داناى شايسته كار است (۱۵)
و خشم دلهايشان را بزدايد، و خدا از هر كه بخواهد مى گذرد و خدا داناى شايسته كار است. (۱۵)


آيا گمان كرديد كه رها مى شويد و هنوز خدا از شما كسانى را كه جهاد كردند و غير از خدا و رسولش و مؤمنان همرازى نگرفتند، نشناخته است و خدا با خبر است به آنچه مى كنيد (۱۶)
آيا گمان كرديد كه رها مى شويد و هنوز خدا از شما كسانى را كه جهاد كردند و غير از خدا و رسولش و مؤمنان همرازى نگرفتند، نشناخته است و خدا با خبر است به آنچه مى كنيد. (۱۶)
<span id='link99'><span>
<span id='link99'><span>


خط ۲۰۴: خط ۲۰۷:
اين آيات ، آغاز دسته ايست از آيات كه به نام سوره «توبه» و يا «برائت» ناميده شده است.
اين آيات ، آغاز دسته ايست از آيات كه به نام سوره «توبه» و يا «برائت» ناميده شده است.


مفسرين در اينكه اين آيات سوره ايست مستقل و يا جزء سوره انفال اختلاف كرده اند، و اختلافشان در اين باره منتهى مى شود به اختلافى كه صحابه و تابعين در اين باره داشته اند. روايت وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در اين باره نيز مختلف است ؛ چيزى كه هست از نظر صناعت آن دسته از روايات كه دلالت دارد بر اينكه اين آيات ملحقند به سوره انفال رجحان دارد و به نظر قوى مى رسد.
مفسرين در اين كه اين آيات سوره ايست مستقل و يا جزء سوره انفال اختلاف كرده اند، و اختلافشان در اين باره منتهى مى شود به اختلافى كه صحابه و تابعين در اين باره داشته اند. روايت وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) در اين باره نيز مختلف است ؛ چيزى كه هست از نظر صناعت آن دسته از روايات كه دلالت دارد بر اينكه اين آيات ملحقند به سوره انفال رجحان دارد و به نظر قوى مى رسد.


آيات اين سوره بر خلاف ساير سوره ها كه اواخرش همان منظورى را افاده مى كند كه اوائلش افاده مى كرد، داراى غرض واحدى نيست.
آيات اين سوره بر خلاف ساير سوره ها كه اواخرش همان منظورى را افاده مى كند كه اوائلش افاده مى كرد، داراى غرض واحدى نيست.
۱۶٬۲۶۹

ویرایش