۱۶٬۸۸۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
الر تِلْك ءَايَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ(۱) | الر تِلْك ءَايَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ(۱) | ||
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(۲) | إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(۲) | ||
نحْنُ نَقُص عَلَيْك أَحْسنَ الْقَصصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك هَذَا | نحْنُ نَقُص عَلَيْك أَحْسنَ الْقَصصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِن كنت مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ(۳) | ||
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آيات'''» </center> | ||
به نام خداوند رحمان و رحيم | به نام خداوند رحمان و رحيم. | ||
الر - اين ، آيه هاى كتاب روشن است. (۱) | الر - اين ، آيه هاى كتاب روشن است. (۱) | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
و اين سوره بطوريكه از سياق آيات آن برمى آيد در مكه نازل شده ، و اينكه در بعضى از روايات منقوله از ابن عباس آمده كه «'''چهار آيه آن ، يعنى سه آيه اول و آيه ((لقد كان فى يوسف و اخوته آيات للسائلين '''» در مدينه نازل شده صحيح نيست ، زيرا با وحدت سياقى كه در آيات اين سوره است منافات دارد. | و اين سوره بطوريكه از سياق آيات آن برمى آيد در مكه نازل شده ، و اينكه در بعضى از روايات منقوله از ابن عباس آمده كه «'''چهار آيه آن ، يعنى سه آيه اول و آيه ((لقد كان فى يوسف و اخوته آيات للسائلين '''» در مدينه نازل شده صحيح نيست ، زيرا با وحدت سياقى كه در آيات اين سوره است منافات دارد. | ||
الر تِلْك | «'''الر تِلْك آيَات الْكِتَابِ الْمُبِينِ'''»: | ||
اشاره با «'''تلك '''» كه مخصوص اشاره به دور است به منظور تضضضم ضضضر اليه (آيات ) | اشاره با «'''تلك '''» كه مخصوص اشاره به دور است به منظور تضضضم ضضضر اليه (آيات ) آمده، و ظاهرا مقصود از كتاب مبين همين قرآنى است كه مى خوانيم چون اين قرآن هم خودش واضح و روشن است و هم روشن كننده معارفى الهى و حقايقى است كه متضمن مبداء و معاد است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۰۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۰۱ </center> | ||
و اگر در اين آيه ، كتاب را به وصف «'''مبين '''» و در اول سوره يونس به وصف «'''حكيم'''» توصيف كرده ، و در آنجا فرموده : «'''تلك آيات الكتاب الحكيم '''» براى اين است كه اين سوره درباره داستان آل يعقوب و بيان آن نازل شده ، و كلمه «'''مبين '''» به معناى بيان كننده است ، احتمال هم دارد كه مقصود از آن قرآن نباشد، بلكه لوح محفوظ بوده باشد. | و اگر در اين آيه ، كتاب را به وصف «'''مبين '''» و در اول سوره يونس به وصف «'''حكيم'''» توصيف كرده ، و در آنجا فرموده : «'''تلك آيات الكتاب الحكيم '''» براى اين است كه اين سوره درباره داستان آل يعقوب و بيان آن نازل شده ، و كلمه «'''مبين '''» به معناى بيان كننده است ، احتمال هم دارد كه مقصود از آن قرآن نباشد، بلكه لوح محفوظ بوده باشد. | ||
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ | «'''إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ'''»: | ||
ضمير «'''انزلناه '''» به كتاب برمى گردد، چون كتاب مشتمل است بر ضضضت الهى و معارف حقيقى. و انزال كتاب به صورت قرآن و عربى بدين معنا است كه آن را در مرحله انزال به لباس قرائت عربى درآورديم ، و آن را الفاظى خواندنى مطابق با الفاظ معموله نزد عرب قرار داديم ، همچنانكه در آيه ديگرى در اين باره فرموده : «'''انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم '''». | ضمير «'''انزلناه '''» به كتاب برمى گردد، چون كتاب مشتمل است بر ضضضت الهى و معارف حقيقى. و انزال كتاب به صورت قرآن و عربى بدين معنا است كه آن را در مرحله انزال به لباس قرائت عربى درآورديم ، و آن را الفاظى خواندنى مطابق با الفاظ معموله نزد عرب قرار داديم ، همچنانكه در آيه ديگرى در اين باره فرموده : «'''انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم '''». | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
==احسن القصص بودن داستان يوسف «ع» == | ==احسن القصص بودن داستان يوسف «ع» == | ||
نحْنُ نَقُص عَلَيْك أَحْسنَ الْقَصصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِن كنت مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ | «'''نحْنُ نَقُص عَلَيْك أَحْسنَ الْقَصصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِن كنت مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ'''»: | ||
راغب در مفردات مى گويد: كلمه | راغب در مفردات مى گويد: كلمه «قص» به معناى دنباله جاى پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله «قصصت اثره» به معناى «رد پاى او را دنبال كردم» است و اين كلمه به معناى خود اثر هم هست ، مانند آيه «فارتد على آثارهما قصصا» و آيه «و قالت لاخته قصيه» و «قصص» به معناى اخبار تتبع شده نيز آمده مانند آيه «لهو القصص الحق» و آيه «فى قصصهم عبره» و جمله «قص عليه القصص» و جمله «نقص عليك احسن القصص». | ||
پس «'''قصص '''» به معناى قصه و «'''احسن القصص '''» بهترين قصه و حديث است ، و چه بسا بعضى گفته باشند كه كلمه مذكور مصدر و به معناى اقتصاص (قصه سرائى ) است ، و هر كدام باشد صحيح است ، چه اگر به معناى اسم مصدر (خود داستان ) باشد، داستان يوسف بهترين داستان است ، زيرا اخلاص توحيد او را حكايت نموده و ولايت خداى سبحان را نسبت به بنده اش مجسم مى سازد، كه چگونه او را در راه محبت و سلوك راهش تربيت نموده ، از حضيض ذلت به اوج عزت كشانيد، و دست او را گرفته از ته چاه اسارت و طناب بردگى و رقيت و زندان عذاب و شكنجه به بالاى تخت سلطنت بياورد. و اگر به معناى مصدر (قصه سرائى ) باشد باز هم سرائيدن قصه يوسف به آن طريق كه قرآن سروده بهترين سرائيدن است ، زيرا با اينكه قصه اى عاشقانه است طورى بيان كرده كه ممكن نيست كسى چنين داستانى را عفيف تر و پوشيده تر از آن بسرايد. | پس «'''قصص '''» به معناى قصه و «'''احسن القصص '''» بهترين قصه و حديث است ، و چه بسا بعضى گفته باشند كه كلمه مذكور مصدر و به معناى اقتصاص (قصه سرائى ) است ، و هر كدام باشد صحيح است ، چه اگر به معناى اسم مصدر (خود داستان ) باشد، داستان يوسف بهترين داستان است ، زيرا اخلاص توحيد او را حكايت نموده و ولايت خداى سبحان را نسبت به بنده اش مجسم مى سازد، كه چگونه او را در راه محبت و سلوك راهش تربيت نموده ، از حضيض ذلت به اوج عزت كشانيد، و دست او را گرفته از ته چاه اسارت و طناب بردگى و رقيت و زندان عذاب و شكنجه به بالاى تخت سلطنت بياورد. و اگر به معناى مصدر (قصه سرائى ) باشد باز هم سرائيدن قصه يوسف به آن طريق كه قرآن سروده بهترين سرائيدن است ، زيرا با اينكه قصه اى عاشقانه است طورى بيان كرده كه ممكن نيست كسى چنين داستانى را عفيف تر و پوشيده تر از آن بسرايد. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
==رؤياى يوسف «ع»، و تعبير آن به وسيله پدرش يعقوب «ع» == | ==رؤياى يوسف «ع»، و تعبير آن به وسيله پدرش يعقوب «ع» == | ||
إِذْ قَالَ يُوسف لاَبِيهِ | «'''إِذْ قَالَ يُوسف لاَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنى رَأَيْت أَحَدَ عَشرَ كَوْكَباً وَ الشمْس وَ الْقَمَرَ رَأَيْتهُمْ لى ساجِدِينَ'''»: | ||
در اين آيه يعقوب (پدر يوسف ) را اسم نبرده ، بلكه كنايتا از آن به «'''اءب '''» (پدر) تعبير نموده تا به آن صفت رحمت و مهر و شفقتى كه ميان پدر نسبت به فرزند است اشاره كرده باشد، و جمله «'''قال يا بنى لا تقصص '''» كه در آيه بعدى است كاملا اين معنا را مى رساند. | در اين آيه يعقوب (پدر يوسف ) را اسم نبرده ، بلكه كنايتا از آن به «'''اءب '''» (پدر) تعبير نموده تا به آن صفت رحمت و مهر و شفقتى كه ميان پدر نسبت به فرزند است اشاره كرده باشد، و جمله «'''قال يا بنى لا تقصص '''» كه در آيه بعدى است كاملا اين معنا را مى رساند. | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
نكته ديگرى كه در اين آيه است و بايد خاطرنشان ساخت اين است كه خداوند در ابتداء و شروع به تربيت يوسف ، رويايى به او نشان داد و در داستانش هم ابتدا از آن رويا خبر مى دهد، و اين بدان جهت بوده كه از همان آغاز تربيت دورنماى آينده درخشان او و ولايت الهى كه خداوند او را بدان مخصوص مى كند به وى نشان داده باشد، تا براى او بشارتى باشد كه همواره در طول زندگى و تحوّلاتى كه مى بيند در مد نظرش بوده باشد، و در نتيجه مصيبت هايى كه مى بيند و شدائدى كه با آنها روبرو مى گردد به ياد آن دورنما بيفتد، و نفس را به خويشتن دارى و تحمّل آن مشقات راضى كند. | نكته ديگرى كه در اين آيه است و بايد خاطرنشان ساخت اين است كه خداوند در ابتداء و شروع به تربيت يوسف ، رويايى به او نشان داد و در داستانش هم ابتدا از آن رويا خبر مى دهد، و اين بدان جهت بوده كه از همان آغاز تربيت دورنماى آينده درخشان او و ولايت الهى كه خداوند او را بدان مخصوص مى كند به وى نشان داده باشد، تا براى او بشارتى باشد كه همواره در طول زندگى و تحوّلاتى كه مى بيند در مد نظرش بوده باشد، و در نتيجه مصيبت هايى كه مى بيند و شدائدى كه با آنها روبرو مى گردد به ياد آن دورنما بيفتد، و نفس را به خويشتن دارى و تحمّل آن مشقات راضى كند. | ||
اين بود حكمت اينكه خداوند خصوص اولياء خود را به | اين بود حكمت اينكه خداوند خصوص اولياء خود را به آينده درخشانشان و مقام قربى كه براى آنان در نظر داشته بشارت داده است ، و از آن جمله فرموده : «الا ان اولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون - تا آن جا كه مى فرمايد: لهم البشرى فى الحيوه الدنيا و فى الاخرة». | ||
ویرایش