گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۶: خط ۶۶:
==غرض كلى سوره مريم : بشارت وانذار مردم ، داستان زكريا و... ==
==غرض كلى سوره مريم : بشارت وانذار مردم ، داستان زكريا و... ==
غرض اين سوره به طورى كه در آخرش بدان اشاره نموده مى فرمايد:
غرض اين سوره به طورى كه در آخرش بدان اشاره نموده مى فرمايد:
فانما يسرناه بلسانك لتبشر به المتقين و تنذر به قوما لدا...
«فانما يسرناه بلسانك لتبشر به المتقين و تنذر به قوما لدا...»، بشارت و انذار است ؛ چيزى كه هست همين غرض را در سياقى بديع و بسيار جالب ريخته نخست به داستان زكريا و يحيى و قصه مريم و عيسى و سرگذشت ابراهيم و اسحاق و يعقوب و ماجراى موسى و هارون و داستان اسماعيل و حكايت ادريس و سهمى كه به هر يك از ايشان از نعمت ولايت داده - كه يا نبوت بوده و يا صدق و اخلاص - اشاره كرده ،
بشارت و انذار است ؛ چيزى كه هست همين غرض را در سياقى بديع و بسيار جالب ريخته نخست به داستان زكريا و يحيى و قصه مريم و عيسى و سرگذشت ابراهيم و اسحاق و يعقوب و ماجراى موسى و هارون و داستان اسماعيل و حكايت ادريس و سهمى كه به هر يك از ايشان از نعمت ولايت داده - كه يا نبوت بوده و يا صدق و اخلاص - اشاره كرده ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵ </center>
آنگاه علت اين عنايت را چنين بيان فرموده كه اين بزرگواران خصلتهاى برجسته اى داشته اند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و ليكن اخلاف ايشان از ياد خدا اعراض نموده به مساءله توجيه به پروردگار به كلى بى اعتناء شدند، و به جاى آن دنبال شهوت را گرفتند به همين جهت به زودى حالت ((غىّ(( را كه همان از دست دادن رشد است ديدار مى كنند، مگر آنكه كسى از ايشان توبه كند و به پروردگار خود بازگشت نمايد كه او سرانجام به اهل نعمت مى پيوندد.
آنگاه علت اين عنايت را چنين بيان فرموده كه اين بزرگواران خصلتهاى برجسته اى داشته اند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و ليكن اخلاف ايشان از ياد خدا اعراض نموده به مساءله توجيه به پروردگار به كلى بى اعتناء شدند، و به جاى آن دنبال شهوت را گرفتند به همين جهت به زودى حالت ((غىّ(( را كه همان از دست دادن رشد است ديدار مى كنند، مگر آنكه كسى از ايشان توبه كند و به پروردگار خود بازگشت نمايد كه او سرانجام به اهل نعمت مى پيوندد.
سپس نمونه هايى از لغزشهاى اهل غىّ و زورگوييهاى آنان و آراى خارج از منطقشان از قبيل نفى معاد، و به خدا نسبت پسر دارى دادن ، و بت پرستيدن و آنچه كه از لوازم اين لغزشها است از نكبت و عذاب را خاطر نشان مى سازد.
سپس نمونه هايى از لغزشهاى اهل غىّ و زورگوييهاى آنان و آراى خارج از منطقشان از قبيل نفى معاد، و به خدا نسبت پسر دارى دادن ، و بت پرستيدن و آنچه كه از لوازم اين لغزشها است از نكبت و عذاب را خاطر نشان مى سازد.
بنابراين ، مى توان گفت بيان اين سوره شبيه به بيان مدعيى است كه براى اثبات دعوى خود مثال هايى مى آورد. كانه گفته شده فلانى را و فلانى و فلانى كه از اهل رشد و داراى موهبتى الهى بودند در زندگى اين روش را داشتند كه دل از شهوات نفس كنده و به سوى پروردگار خود متوجه شدند، و طريقه خضوع و خشوع را پيش گرفتند كه هر وقت آيات پروردگارشان را متذكر مى شدند از صميم دل خاضع مى گشتند. و طريقه آدمى به سوى رشد و موهبت همين است ، ليكن اخلاف همين نامبردگان اين طريقه را كنار گذاشتند، يعنى از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و اين رويه ، ايشان را جز به سوى ((غىّ(( كه خلاف رشد است نكشانيده ، جز بر باطل استوارترشان نمى كند، و سرانجامشان اين مى شود كه رجوع به خدا را انكار، و شركايى براى خدا اثبات نموده ، سد راه دعوت هم مى شوند و اين جز به سوى نكبت و عذاب رهنمونشان نمى كند.
بنابراين ، مى توان گفت بيان اين سوره شبيه به بيان مدعيى است كه براى اثبات دعوى خود مثال هايى مى آورد. كانه گفته شده فلانى را و فلانى و فلانى كه از اهل رشد و داراى موهبتى الهى بودند در زندگى اين روش را داشتند كه دل از شهوات نفس كنده و به سوى پروردگار خود متوجه شدند، و طريقه خضوع و خشوع را پيش گرفتند كه هر وقت آيات پروردگارشان را متذكر مى شدند از صميم دل خاضع مى گشتند. و طريقه آدمى به سوى رشد و موهبت همين است ، ليكن اخلاف همين نامبردگان اين طريقه را كنار گذاشتند، يعنى از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و اين رويه ، ايشان را جز به سوى ((غىّ(( كه خلاف رشد است نكشانيده ، جز بر باطل استوارترشان نمى كند، و سرانجامشان اين مى شود كه رجوع به خدا را انكار، و شركايى براى خدا اثبات نموده ، سد راه دعوت هم مى شوند و اين جز به سوى نكبت و عذاب رهنمونشان نمى كند.
پس اين سوره - همانطور كه ملاحظه مى فرماييد - با ذكر چند مثال آغاز و با گرفتن نتيجه اى كلى از آن مثلها، كه مورد نظر بوده ، خاتمه يافته است . و اين نتيجه گيرى از جمله ((اولئك الذين انعم اللّه عليهم (( شروع شده و تا چند آيه بعد ادامه مى يابد.
پس اين سوره - همانطور كه ملاحظه مى فرماييد - با ذكر چند مثال آغاز و با گرفتن نتيجه اى كلى از آن مثلها، كه مورد نظر بوده ، خاتمه يافته است . و اين نتيجه گيرى از جمله ((اولئك الذين انعم اللّه عليهم (( شروع شده و تا چند آيه بعد ادامه مى يابد.
پس اين سوره مردم را به سه طائفه تقسيم مى كند: ۱ - آنهائى كه خدا انعامشان كرد كه يا انبياء بودند و يا اهل اجتباء و هدايت ۲ - اهل غىّ، يعنى آنهائى كه مايه و استعداد رشد خود را از دست دادند ۳ - آن كسانى كه توبه نموده ايمان آوردند، و عمل صالح كردند كه به زودى به اهل نعمت و رشد مى پيوندند. و آنگاه ثواب توبه تائبين و مستر شدين و عذاب غاويان
پس اين سوره مردم را به سه طائفه تقسيم مى كند: ۱ - آنهائى كه خدا انعامشان كرد كه يا انبياء بودند و يا اهل اجتباء و هدايت ۲ - اهل غىّ، يعنى آنهائى كه مايه و استعداد رشد خود را از دست دادند ۳ - آن كسانى كه توبه نموده ايمان آوردند، و عمل صالح كردند كه به زودى به اهل نعمت و رشد مى پيوندند. و آنگاه ثواب توبه تائبين و مستر شدين و عذاب غاويان
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۶ </center>
كه همنشينان شيطان و از اولياى اويند - را تذكر مى دهد.
كه همنشينان شيطان و از اولياى اويند - را تذكر مى دهد.
اين سوره بدون هيچ شكى در مكه نازل شده ، زيرا هم عده اى از مفسرين مكى بودن آن را مورد اتفاق دانسته و هم مضامين آياتش بر اين معنا دلالت دارد.
اين سوره بدون هيچ شكى در مكه نازل شده ، زيرا هم عده اى از مفسرين مكى بودن آن را مورد اتفاق دانسته و هم مضامين آياتش بر اين معنا دلالت دارد.
كهيعص
كهيعص
<span id='link3'><span>
<span id='link3'><span>
==اشاره اى درباره حروف مقطعه ==
==اشاره اى درباره حروف مقطعه ==
در سابق در تفسير آيه اول سوره اعراف گفتيم كه : اين سوره ها از قرآن كريم كه حروف مقطعه بر سر آنها آمده خالى از ارتباطى در ميان مضامين آنها با آن حروف نيست ، پس حروفى كه مشترك ميان چند سوره است كشف مى كند از اين كه مضامين آنها نيز مشترك است .
در سابق در تفسير آيه اول سوره اعراف گفتيم كه : اين سوره ها از قرآن كريم كه حروف مقطعه بر سر آنها آمده خالى از ارتباطى در ميان مضامين آنها با آن حروف نيست ، پس حروفى كه مشترك ميان چند سوره است كشف مى كند از اين كه مضامين آنها نيز مشترك است .
۱۶٬۸۸۹

ویرایش