۱۶٬۹۱۶
ویرایش
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
اين سوره مشركين را مخاطب قرار داده ، اصول دين و انذار و تخويف را به ايشان خاطر نشان مى سازد، همچنانكه در سوره هاى نازل شده قبل از هجرت مشركين مورد خطابند. اين سوره سياقى دارد كه از آن بر مى آيد مشركين هنوز شوكت و نيرويى داشته اند. | اين سوره مشركين را مخاطب قرار داده ، اصول دين و انذار و تخويف را به ايشان خاطر نشان مى سازد، همچنانكه در سوره هاى نازل شده قبل از هجرت مشركين مورد خطابند. اين سوره سياقى دارد كه از آن بر مى آيد مشركين هنوز شوكت و نيرويى داشته اند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۷ </center> | ||
و نيز | و نيز مؤمنين را به امثال نماز، حج ، عمل خير، اذن در قتال و جهاد مخاطب قرار داده ، و آيات آن داراى سياقى است كه مى فهماند مؤمنين جمعيتى بوده اند كه اجتماعشان تازه تشكيل شده ، و روى پاى خود ايستاده، و مختصرى عده و عده و شوكت به دست آورده اند. | ||
با اين بيان به طور قطع بايد گفت كه اين سوره در مدينه نازل شده ، چيزى كه هست نزول آن در اوايل هجرت و قبل از جنگ بدر بوده است . و غرض سوره بيان اصول دين است ، البته با بيانى تفصيلى كه مشرك و موحد هر دو از آن بهره مند شوند. و نيز فروع آن ، ولى بيانش در فروع به طور اجمال | با اين بيان به طور قطع بايد گفت كه اين سوره در مدينه نازل شده ، چيزى كه هست نزول آن در اوايل هجرت و قبل از جنگ بدر بوده است . و غرض سوره بيان اصول دين است ، البته با بيانى تفصيلى كه مشرك و موحد هر دو از آن بهره مند شوند. و نيز فروع آن ، ولى بيانش در فروع به طور اجمال است، و تنها مؤمنين موحد از آن استفاده مى كنند، چون تفاصيل احكام فرعى در روزگارى كه اين سوره نازل مى شده هنوز تشريع نشده بود، و به همين جهت در اين سوره كليات فروع دين از قبيل نماز و حج را بيان كرده است. | ||
و از آنجايى كه دعوت مشركين به اصول دين توحيد از طريق انذار صورت مى گرفته ، و نيز وادارى | و از آنجايى كه دعوت مشركين به اصول دين توحيد از طريق انذار صورت مى گرفته ، و نيز وادارى مؤمنين به اجمال فروع دين به لسان امر به تقوى بوده ، و قهرا سخن از روز قيامت به ميان آمده ، لذا گفتار را در آن فراز بسط داده ، و در آغاز سوره ، زلزله روز قيامت - كه از علامتهاى آن است و به وسيله آن زمين ويران شده ، و كوهها فرو مى ريزد - را خاطر نشان ساخته است . | ||
بيان آيات تهديد به قيامت كه زلزله اش «شئ عظيم» است | بيان آيات تهديد به قيامت كه زلزله اش «شئ عظيم» است | ||
«'''يَا أَيُّهَا النَّاس اتَّقُوا رَبَّكمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ الساعَةِ شىْءٌ عَظِيمٌ'''»: | |||
كلمه | كلمه «زلزله» و «زلزال»، به معناى شدت حركت است به حالتى كه هول انگيز باشد. و گويا از طريق اشتقاق كبير از ماده «زل» كه به معناى «زلق» است گرفته شده ، و به منظور مبالغه و اشاره به تكرار آن تكرار شده است، و اين در واژه هاى مشابه «زل» شايع و زياد است ، مثل «ذب» و «ذبذب»، «دم» و «دمدم»، «كب» و «كبكب»، «دك» و «دكدك»، «رف» و «رفرف» و... . | ||
خطاب در آيه شريفه كه فرمود ((يا ايها الناس (( شامل جميع مردم ، از كافر و مؤ من ، مرد و زن ، حاضر و غايب ، و موجودين در عصر نزول آيه ، و آنهايى كه بعدا به وجود مى آيند مى شود. و حاضرين در عصر خطاب و در مجلس خطاب وسيله پيوستگى با همه است ، چون همه در نوع انسانيت مشتركند. | خطاب در آيه شريفه كه فرمود ((يا ايها الناس (( شامل جميع مردم ، از كافر و مؤ من ، مرد و زن ، حاضر و غايب ، و موجودين در عصر نزول آيه ، و آنهايى كه بعدا به وجود مى آيند مى شود. و حاضرين در عصر خطاب و در مجلس خطاب وسيله پيوستگى با همه است ، چون همه در نوع انسانيت مشتركند. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
و اگر زلزله را اضافه به ساعت كرد، و فرموده : ((زلزله الساعه (( بدين جهت است كه زلزله از علامتهاى قيامت است . بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از زلزله ساعت ، شدت قيامت و هول آن است . و اين گفتار از جهت عبارت و لفظ آيه خيلى بعيد است . | و اگر زلزله را اضافه به ساعت كرد، و فرموده : ((زلزله الساعه (( بدين جهت است كه زلزله از علامتهاى قيامت است . بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از زلزله ساعت ، شدت قيامت و هول آن است . و اين گفتار از جهت عبارت و لفظ آيه خيلى بعيد است . | ||
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضعَت | «'''يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضعَت'''»: | ||
كلمه ((ذهول (( به معناى اين است كه با دهشت از چيزى بگذرى و بروى . و كلمه ((حمل (( - به فتح حاء - به معناى سنگينى و ثقلى است كه آدمى در باطن حمل كند، مانند فرزند در شكم . و ((حمل (( - به كسر حاء - به معناى سنگينى و ثقلى است كه در ظاهر بدن حمل شود، مانند بار شتر - اين سخن از راغب است . | كلمه ((ذهول (( به معناى اين است كه با دهشت از چيزى بگذرى و بروى. و كلمه ((حمل (( - به فتح حاء - به معناى سنگينى و ثقلى است كه آدمى در باطن حمل كند، مانند فرزند در شكم . و ((حمل (( - به كسر حاء - به معناى سنگينى و ثقلى است كه در ظاهر بدن حمل شود، مانند بار شتر - اين سخن از راغب است . | ||
و در مجمع البيان گفته : ((حمل (( - به فتح حاء - به معناى آن چيزى است كه در شكم يا بر سر درخت باشد، و ((حمل (( - به كسر حاء - به معناى آن چيزى است كه بر پشت و يا بر سر آدمى باشد. | و در مجمع البيان گفته : ((حمل (( - به فتح حاء - به معناى آن چيزى است كه در شكم يا بر سر درخت باشد، و ((حمل (( - به كسر حاء - به معناى آن چيزى است كه بر پشت و يا بر سر آدمى باشد. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
در جمله ((و ترى الناس سكارى و ما هم بسكارى (( مى فرمايد مست نيستند، در حالى | در جمله ((و ترى الناس سكارى و ما هم بسكارى (( مى فرمايد مست نيستند، در حالى | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۹ </center> | ||
كه خودش قبلا فرموده بود كه ((ايشان را مست مى بينى (( و اين بدان منظور است كه دلالت كند بر اينكه مستى ايشان و اينكه | كه خودش قبلا فرموده بود كه ((ايشان را مست مى بينى (( و اين بدان منظور است كه دلالت كند بر اينكه مستى ايشان و اينكه عقل هايشان را از دست داده و دچار دهشت و حيرت شده اند، از شراب نيست ، بلكه از شدت عذاب خدا است كه ايشان را به آن حالت افكنده همچنانكه خداى عز و جل فرموده : ((ان اخذه اليم شديد(( | ||
و ظاهر آيه اين است كه اين زلزله قبل از نفخه اولى صور كه خدا از آن در آيه ((و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الارض الا من شاء اللّه ثم نفخ فيه اخرى فاذا هم قيام ينظرون (( خبر داده ، واقع مى شود، چون آيه مورد بحث مردم را در حال عادى فرض كرده كه ناگهانى و بى مقدمه زلزله ساعت رخ مى دهد، و حال ايشان از مشاهده آن دگرگون گشته ، به آن صورت كه آيه شريفه شرح داده ، در مى آيند. و اين قبل از نفخه اولى است ، كه مردم با آن مى ميرند، نه نفخه دوم ، چون قبل از نفخه دوم ، مردم زنده اى در روى زمين وجود ندارد. | و ظاهر آيه اين است كه اين زلزله قبل از نفخه اولى صور كه خدا از آن در آيه ((و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الارض الا من شاء اللّه ثم نفخ فيه اخرى فاذا هم قيام ينظرون (( خبر داده ، واقع مى شود، چون آيه مورد بحث مردم را در حال عادى فرض كرده كه ناگهانى و بى مقدمه زلزله ساعت رخ مى دهد، و حال ايشان از مشاهده آن دگرگون گشته ، به آن صورت كه آيه شريفه شرح داده ، در مى آيند. و اين قبل از نفخه اولى است ، كه مردم با آن مى ميرند، نه نفخه دوم ، چون قبل از نفخه دوم ، مردم زنده اى در روى زمين وجود ندارد. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
و ليكن اين حرف صحيح نيست ، براى اينكه با سياق آيه كه سياق انذار به عذاب ناگهانى و بى سابقه است نمى سازد، و شنونده از انذار به عذابى كه از آن آگاهى ندارد، و تنها به او بگويند: اگر كسى آنجا باشد چنين و چنان مى شود، آن طور كه بايد نمى ترسد. | و ليكن اين حرف صحيح نيست ، براى اينكه با سياق آيه كه سياق انذار به عذاب ناگهانى و بى سابقه است نمى سازد، و شنونده از انذار به عذابى كه از آن آگاهى ندارد، و تنها به او بگويند: اگر كسى آنجا باشد چنين و چنان مى شود، آن طور كه بايد نمى ترسد. | ||
بحث روايتى | ==بحث روايتى== | ||
در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور، احمد، عبد بن حميد، و ترمذى (وى حديث را صحيح دانسته ) و نسائى ، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، و حاكم (وى نيز حديث را صحيح دانسته ) و ابن مردويه ، از طرقى از حسن و غير او، از عمران بن حصين ، روايت كرده اند كه گفت : وقتى آيه ((يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزله الساعه شى ء عظيم ... و لكن عذاب اللّه شديد(( | در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور، احمد، عبد بن حميد، و ترمذى (وى حديث را صحيح دانسته ) و نسائى ، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، و حاكم (وى نيز حديث را صحيح دانسته ) و ابن مردويه ، از طرقى از حسن و غير او، از عمران بن حصين ، روايت كرده اند كه گفت : وقتى آيه ((يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزله الساعه شى ء عظيم ... و لكن عذاب اللّه شديد(( | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۶: | ||
مسلمانان شروع كردند به گريه ، حضرت فرمود: به هم نزديك شويد و به سوى رشد برويد چون هيچ نبوتى نبود مگر آنكه قبل از آن جاهليتى بوده ، آتش هر چه از جاهليت گرفت كه گرفته ، و اگر كامل نشد از منافقين مى گيرد، و مثل شما نيست مگر مثل رنگ مخالفى كه در بازوى حيوان و يا مثل خالى است كه در پهلوى شتر باشيد. | مسلمانان شروع كردند به گريه ، حضرت فرمود: به هم نزديك شويد و به سوى رشد برويد چون هيچ نبوتى نبود مگر آنكه قبل از آن جاهليتى بوده ، آتش هر چه از جاهليت گرفت كه گرفته ، و اگر كامل نشد از منافقين مى گيرد، و مثل شما نيست مگر مثل رنگ مخالفى كه در بازوى حيوان و يا مثل خالى است كه در پهلوى شتر باشيد. | ||
آنگاه فرمود: من اميدوارم كه شما يك چهارم اهل بهشت باشيد. پس ياران تكبير گفتند. آن گاه فرمود: من اميدوارم كه شما يك سوم اهل بهشت باشيد. باز تكبير گفتند. آنگاه فرمود: من خيلى اميدوارم كه شما نصف اهل بهشت باشد. باز تكبير گفتند، راوى مى گويد نفهميدم دو ثلث را هم فرمود يا نه . | آنگاه فرمود: من اميدوارم كه شما يك چهارم اهل بهشت باشيد. پس ياران تكبير گفتند. آن گاه فرمود: من اميدوارم كه شما يك سوم اهل بهشت باشيد. باز تكبير گفتند. آنگاه فرمود: من خيلى اميدوارم كه شما نصف اهل بهشت باشد. باز تكبير گفتند، راوى مى گويد نفهميدم دو ثلث را هم فرمود يا نه . | ||
ویرایش