گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۳۲: خط ۲۳۲:


==مقام و منزلت نوح «ع»، و اجابت دعاى او ==
==مقام و منزلت نوح «ع»، و اجابت دعاى او ==
«'''و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون'''»:
«'''وَ لَقَد نَادَينَا نُوحٌ فَلَنِعمَ المُجِيبُون'''»:


لام در كلمه ((لقد(( و در كلمه ((لنعم (( هر دو لام قسم است . و اين دو سوگند دلالت بر كمال عنايت به نداى نوح و اجابت خداى تعالى مى كند. و خداى سبحان خود را در اجابت كردن نداى نوح مدح كرده . و اگر خود را با اينكه يكى است ((مجيبون : اجابت كنندگان (( خوانده ، به منظور تعظيم است.
«لام» در كلمه «لَقَد»، و در كلمۀ «لَنِعمَ»، هر دو «لام» قسم است. و اين دو سوگند، دلالت بر كمال عنايت به نداى نوح و اجابت خداى تعالى مى كند. و خداى سبحان، خود را در اجابت كردن نداى نوح مدح كرده. و اگر خود را با اين كه يكى است، «مُجِيبُون: اجابت كنندگان» خوانده، به منظور تعظيم است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۰ </center>
و - به طورى كه از سياق استفاده مى شود - منظور از نداى نوح همان نفرينى است كه به قوم خود كرد و به درگاه پروردگار خويش براى هلاكت آنان استغاثه نمود، همان نفرينى كه در آيه ((و قال نوح رب لا تذر على الاءرض من الكافرين ديارا و نيز آيه ((فدعا ربّه انى مغلوب فانتصر(( حكايت شده است .
و - به طورى كه از سياق استفاده مى شود - منظور از نداى نوح، همان نفرينى است كه به قوم خود كرد و به درگاه پروردگار خويش، براى هلاكت آنان استغاثه نمود. همان نفرينى كه در آيه «وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَر عَلَى الأرضِ مِنَ الكَافِرِينَ دَيّاراً»، و نيز آيه «فَدَعَا رَبَّهُ أنّى مَغلُوبٌ فَانتَصِر»، حكايت شده است.


«'''و نجَّيْنَهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ'''»:
«'''و نجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ'''»:


كلمه ((كرب (( - به طورى كه راغب گفته - به معناى اندوه شديد است . و مراد از آن در اينجا همان طوفان و يا آزار قوم نوح است . و مراد از ((اهل (( نوح ، اهل بيت او و گروندگان به او از قوم خودش است ، همچنان كه درباره آنان در سوره هود فرموده : ((قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين و اهلك الا من سبق عليه القول و من آمن ((. و كلمه ((اهل (( همان طور كه بر همسر مرد و فرزندانش اطلاق مى شود، بر همه خواص آدمى نيز اطلاق مى شود.
كلمۀ «كَرب» - به طورى كه راغب گفته - به معناى اندوه شديد است. و مراد از آن در اين جا، همان طوفان و يا آزار قوم نوح است. و مراد از «اهل» نوح، اهل بيت او و گروندگان به او، از قوم خودش است. همچنان كه درباره آنان، در سوره «هود» فرموده: «قُلنَا احمِل فِيهَا مِن كُلّ زَوجَينِ اثنَينِ وَ أهلَكَ إلّا مَن سَبَقَ عَلَيهِ القَولُ وَ مَن آمَنَ». و كلمه «اهل»، همان طور كه بر همسر مرد و فرزندانش اطلاق مى شود، بر همۀ خواص آدمى نيز اطلاق مى شود.


«'''وَ جَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ'''»:
«'''وَ جَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ'''»:
يعنى ذريه او را از بين همه مردم جزو باقى ماندگان قرار داديم ، كه بعد از قرن نوح (عليه السلام ) در زمين باقى بمانند - و ما در داستان نوح (عليه السلام ) در سوره هود راجع به اين معنا بحث كرديم .


«'''وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فى الاَخِرِينَ'''»:
يعنى: ذرّيه او را از بين همه مردم، جزو باقى ماندگان قرار داديم، كه بعد از قرن نوح «عليه السلام»، در زمين باقى بمانند - و ما در داستان نوح «عليه السلام»، در سوره «هود»، راجع به اين معنا بحث كرديم.


مراد از كلمه ((ترك (( باقى گذاشتن است و مراد از كلمه ((آخرين (( امم بعد از نوح (عليه السلام ) و قبل از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، نه فقط امت هاى گذشته . و اين جمله را بعد از ذكر ابراهيم (عليه السلام ) نيز در همين سوره آورده ، و در همين قصه در سوره شعراء به جاى اين عبارت فرموده : ((و اجعل لى لسان صدق فى الاخرين (( و ما در آن سوره از اين عبارت چنين استفاده كرديم كه مراد از ((لسان صدق (( اين است كه خداوند بعد از ابراهيم كسى را مبعوث كند كه دعوت ابراهيم (عليه السلام ) را در بشر دنبال نموده و مردم را به سوى كيش او كه همان دين توحيداست بخواند.
«'''وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِى الاَخِرِينَ'''»:
 
مراد از كلمه «ترك»، باقى گذاشتن است، و مراد از كلمه «آخَرِين»، امم بعد از نوح «عليه السلام» و قبل از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است، نه فقط امت هاى گذشته. و اين جمله را بعد از ذكر ابراهيم «عليه السلام» نيز، در همين سوره آورده، و در همين قصه، در سوره «شعراء»، به جاى اين عبارت فرموده: «وَ اجعَل لِى لِسَانَ صِدقٍ فِى الآخَرِين».
 
و ما، در آن سوره، از اين عبارت چنين استفاده كرديم كه مراد از «لسان صدق»، اين است كه خداوند بعد از ابراهيم، كسى را مبعوث كند كه دعوت ابراهيم «عليه السلام» را در بشر دنبال نموده، و مردم را به سوى كيش او، كه همان دين توحيد است، بخواند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۱ </center>
از اينجا اين معنا تاءييد مى شود كه : مراد از ((باقى گذاشتن (( نيز همين است كه خداى تعالى دعوت نوح را به سوى توحيد بعد از او هم در بشر زنده نگه داشته و در هر عصرى بعد از عصر ديگر تا روز قيامت اثر مجاهدتهاى آن جناب را در راه خدا باقى و محفوظ داشته است .
از اين جا، اين معنا تأييد مى شود كه: مراد از «باقى گذاشتن» نيز، همين است كه خداى تعالى، دعوت نوح را به سوى توحيد، بعد از او هم، در بشر زنده نگه داشته و در هر عصرى بعد از عصر ديگر، تا روز قيامت، اثر مجاهدت هاى آن جناب را در راه خدا باقى و محفوظ داشته است.
<span id='link139'><span>
<span id='link139'><span>


«'''سلَمٌ عَلى نُوحٍ فى الْعَلَمِينَ'''»:
«'''سلَامٌ عَلى نُوحٍ فى الْعَالَمِينَ'''»:


مراد از ((عالمين (( همه عالم است ؛ براى اينكه كلمه ((عالمين (( در آيه با الف و لام آمده ، و از نظر ادبيات كلمه جمع اگر با الف و لام بيايد عموميت را افاده مى كند و ظاهرا مراد از ((عالمين (( همه عوالم بشرى و امت ها و جماعت هاى بشرى تا روز قيامت باشد. و اين سلامى كه خداى تعالى به نوح داده تا روز قيامت ، خود تهيتى است مبارك و طيب كه خداى تعالى از ناحيه تمامى امت هاى بشرى كه در اثر مجاهدتها و دعوت نوح ، از اعتقادات صحيح و اعمال صالح برخوردار شده اند، به نوح داده است .  
مراد از «عَالَمِين»، همۀ عالَم است. براى اين كه كلمۀ «عَالَمين» در آيه، با الف و لام آمده، و از نظر ادبيات، كلمه جمع، اگر با الف و لام بيايد، عموميت را افاده مى كند. و ظاهرا مراد از «عَالَمِين»، همه عوالم بشرى و امت ها و جماعت هاى بشرى، تا روز قيامت باشد.  


آرى آن جناب اولين كسى است كه در بين بشر به دعوت توحيد و مبارزه عليه شرك و آثار شرك كه همان اعمال زشت است قيام نمود، و در اين راه شديدترين رنج ها و محنت ها را تحمل كرد، آنهم نه يك سال و دو سال بلكه نزديك به هزار سال ، آنهم نه با كمك كسى ، بلكه خودش به تنهايى . پس آن جناب به تنهايى در هر خير و صلاحى كه در بشريت تا روز قيامت رخ بدهد سهيم و شريك است . و در كلام خداى تعالى چنين سلامى به احدى داده نشده كه اين قدر وسيع باشد.
و اين سلامى كه خداى تعالى به نوح داده تا روز قيامت، خود تهيتى است مبارك و طيّب، كه خداى تعالى از ناحيه تمامى امت هاى بشرى كه در اثر مجاهدت ها و دعوت نوح، از اعتقادات صحيح و اعمال صالح برخوردار شده اند، به نوح داده است.  


بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((عالمين (( عوالم ملائكه و جن و انس است .
آرى، آن جناب اولين كسى است كه در بين بشر، به دعوت توحيد و مبارزه عليه شرك و آثار شرك، كه همان اعمال زشت است، قيام نمود، و در اين راه، شديدترين رنج ها و محنت ها را تحمل كرد. آن هم نه يك سال و دو سال، بلكه نزديك به هزار سال. آن هم نه با كمك كسى، بلكه خودش به تنهايى.
 
پس آن جناب، به تنهايى، در هر خير و صلاحى كه در بشريت تا روز قيامت رُخ بدهد، سهيم و شريك است. و در كلام خداى تعالى، چنين سلامى به احدى داده نشده، كه اين قدر وسيع باشد.
 
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از «عَالَمِين»، عوالم ملائكه و جنّ و انس است.


«'''إِنَّا كَذَلِك نجْزِى الْمُحْسِنِينَ'''»:
«'''إِنَّا كَذَلِك نجْزِى الْمُحْسِنِينَ'''»:


اين جمله منتى را كه خدا بر نوح (عليه السلام ) نهاده و كرامتى كه به وى كرده - از آن جمله اينكه ندايش را اجابت نمود و او و اهلش را از كرب عظيم نجات داد و ذريه اش را در قرون بعد باقى نگهداشت و آثارش را در قرون بعد از خودش حفظ كرد و درودى كه تا روز قيامت از ناحيه فرد فرد بشر صالح به وى فرستاده تعليل مى كند.
اين جمله، منتى را كه خدا بر نوح «عليه السلام» نهاده و كرامتى كه به وى كرده - از آن جمله اين كه ندايش را اجابت نمود و او و اهلش را از كرب عظيم نجات داد، و ذريه اش را در قرون بعد، باقى نگه داشت و آثارش را در قرون بعد از خودش حفظ كرد، و درودى كه تا روز قيامت از ناحيه فرد فرد بشر صالح به وى فرستاده، تعليل مى كند.


و اگر پاداش او را به پاداش محسنين و نيكوكاران تشبيه كرده اين تشبيه تنها در اصل پاداش است نه در خصوصيات مى خواهد بفرمايد: همانطور كه به همه نيكوكاران پاداش مى دهيم به نوح نيز پاداش داديم و نمى خواهد بفرمايد: به همه نيكوكاران همين پاداش را كه به نوح داديم مى دهيم ؛ و اين خود واضح است .
و اگر پاداش او را به پاداش محسنين و نيكوكاران تشبيه كرده، اين تشبيه تنها در اصل پاداش است، نه در خصوصيات. مى خواهد بفرمايد: همان طور كه به همه نيكوكاران پاداش مى دهيم، به نوح نيز پاداش داديم، و نمى خواهد بفرمايد: به همه نيكوكاران همين پاداش را كه به نوح داديم، مى دهيم؛ و اين، خود واضح است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۲ </center>
«'''إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ'''»:
«'''إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ'''»:


اين جمله نيكوكارى نوح (عليه السلام ) را كه از جمله قبلى استفاده مى شد تعليل مى كند كه چگونه نوح او نيكوكاران بود، مى فرمايد: براى اينكه از بندگان مومن ما بود. آرى نوح (عليه السلام ) خداى عزّو جلّ را به حقيقت بندگى ، بندگى كرد. او غير از آنچه خدا مى خواست نمى خواست ، و غير از آنچه خدا دستو ر داده بود نمى كرد. و نيز براى اينكه آن جناب از مؤ منين حقيقى بود. از اعتقادات ، غير از آنچه كه حق بود معتقد نبود، و اين اعتقاد به حق در تمامى اركان وجودش جريان داشت ، و كسى كه چنين باشد غير از حسن و نيكويى از او عملى سرنمى زند. پس او از نيكوكاران است .
اين جمله، نيكوكارى نوح «عليه السلام» را كه از جمله قبلى استفاده مى شد، تعليل مى كند كه چگونه نوح از نيكوكاران بود. مى فرمايد: براى اين كه از بندگان مؤمن ما بود.  
 
آرى، نوح «عليه السلام»، خداى عزّوجلّ را به حقيقت بندگى، بندگى كرد. او، غير از آنچه خدا مى خواست، نمى خواست، و غير از آنچه خدا دستور داده بود، نمى كرد. و نيز براى اين كه آن جناب، از مؤمنان حقيقى بود. از اعتقادات، غير از آنچه كه حق بود، معتقد نبود، و اين اعتقاد به حق، در تمامى اركان وجودش جريان داشت. و كسى كه چنين باشد، غير از حُسن و نيكويى از او، عملى سر نمى زند. پس او از نيكوكاران است.


«'''ثمَّ أَغْرَقْنَا الاَخَرِينَ'''»:
«'''ثمَّ أَغْرَقْنَا الاَخَرِينَ'''»:


كلمه ((ثم (( بعديت در كلام را مى رساند، نه بعديت در زمان را، و مراد از كلمه ((آخرين : ديگران (( همان قوم مشرك اويند.
كلمۀ «ثُمّ»، بعديت در كلام را مى رساند، نه بعديت در زمان را. و مراد از كلمۀ «آخَرِين: ديگران»، همان قوم مشرك اويند.
<span id='link140'><span>
<span id='link140'><span>


۱۶٬۹۴۶

ویرایش