۱۶٬۲۹۹
ویرایش
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
<span id='link364'><span> | <span id='link364'><span> | ||
== | ==گفتاری در تكميل مطالب گذشته== | ||
اول اينكه : آنچه از ظاهر آيات - البته فراموش نشود كه مى گوييم ظاهر نه صريح - استفاده مى شود اين است كه آسمان دنيا از بين آسمانهاى هفتگانه عبارت است از آن فضايى كه اين ستارگان بالاى سر ما در آن قرار دارند. | اول اينكه : آنچه از ظاهر آيات - البته فراموش نشود كه مى گوييم ظاهر نه صريح - استفاده مى شود اين است كه آسمان دنيا از بين آسمانهاى هفتگانه عبارت است از آن فضايى كه اين ستارگان بالاى سر ما در آن قرار دارند. | ||
دوم اينكه : اين آسمانهاى هفتگانه نامبرده ، همه جزو خلقت جسمانى اند و خلاصه همه در داخل طبيعت و ماده هستند، نه ماوراى طبيعت چيزى كه هست اين عالم طبيعت هفت طبقه است كه هر يك روى ديگرى قرار گرفته و از همه آنها نزديكتر به ما، آسمانى است كه ستارگان و كواكب در آنجا قرار دارند و اما آن شش آسمان ديگر، قرآن كريم هيچ حرفى درباره شان نزده ، جز اينكه فرموده روى هم قرار دارند. | دوم اينكه : اين آسمانهاى هفتگانه نامبرده ، همه جزو خلقت جسمانى اند و خلاصه همه در داخل طبيعت و ماده هستند، نه ماوراى طبيعت چيزى كه هست اين عالم طبيعت هفت طبقه است كه هر يك روى ديگرى قرار گرفته و از همه آنها نزديكتر به ما، آسمانى است كه ستارگان و كواكب در آنجا قرار دارند و اما آن شش آسمان ديگر، قرآن كريم هيچ حرفى درباره شان نزده ، جز اينكه فرموده روى هم قرار دارند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۶۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۶۱ </center> | ||
سوم اينكه : منظور از آسمانهاى هفتگانه ، سيارات آسمان و يا خصوص بعضى از آنها از قبيل خورشيد و ماه و غير آن دو نيست . | سوم اينكه : منظور از آسمانهاى هفتگانه ، سيارات آسمان و يا خصوص بعضى از آنها از قبيل خورشيد و ماه و غير آن دو نيست . | ||
چهارم اينكه : اگر در آيات و روايات آمده كه آسمانها منزلگاه ملائكه است ، و يا ملائكه از آسمان نازل مى شوند، و امر خداى تعالى را با خود به زمين مى آورند، و يا ملائكه با نامه اعمال بندگان به آسمان بالا مى روند، و يا اينكه آسمان درهايى دارد، كه براى كفار باز نمى شود و يا اينكه ارزاق از آسمان نازل مى شود، و يا مطالبى ديگر غير اينها، كه آيات و روايات متفرق بدانها اشاره دارد، بيش از اين دلالت ندارد كه امور مزبور نوعى تعلق و ارتباط با آسمانها دارند. اما اينكه اين تعلق و ارتباط نظير ارتباطى كه مابين هر جسمى با مكان آن جسم مى بينيم ، بوده باشد، آيات و روايات هيچ دلالتى بر آن ندارد، و نمى تواند هم داشته باشد، چون جسمانيت مستلزم آن است كه محكوم به نظام مادى جارى در آنها باشد، همان طور كه عالم جسمانى محكوم به دگرگونى ، تبدل و فنا و سستى است ، آن امور هم محكوم به اين احكام بشود. | چهارم اينكه : اگر در آيات و روايات آمده كه آسمانها منزلگاه ملائكه است ، و يا ملائكه از آسمان نازل مى شوند، و امر خداى تعالى را با خود به زمين مى آورند، و يا ملائكه با نامه اعمال بندگان به آسمان بالا مى روند، و يا اينكه آسمان درهايى دارد، كه براى كفار باز نمى شود و يا اينكه ارزاق از آسمان نازل مى شود، و يا مطالبى ديگر غير اينها، كه آيات و روايات متفرق بدانها اشاره دارد، بيش از اين دلالت ندارد كه امور مزبور نوعى تعلق و ارتباط با آسمانها دارند. اما اينكه اين تعلق و ارتباط نظير ارتباطى كه مابين هر جسمى با مكان آن جسم مى بينيم ، بوده باشد، آيات و روايات هيچ دلالتى بر آن ندارد، و نمى تواند هم داشته باشد، چون جسمانيت مستلزم آن است كه محكوم به نظام مادى جارى در آنها باشد، همان طور كه عالم جسمانى محكوم به دگرگونى ، تبدل و فنا و سستى است ، آن امور هم محكوم به اين احكام بشود. | ||
آرى امروز اين مساءله واضح و ضرورى شده كه كرات و اجرام آسمانى هر چه و هر جا كه باشند، موجودى مادى و عنصرى جسمانى هستند كه آنچه از احكام و آثار كه در عالم زمينى ما جريان دارد، نظيرش در آنها جريان دارد. و آن نظامى كه در آيات شريفه قرآن براى آسمان و اهل آسمان ثابت شده و آن امورى كه در آنها جريان مى يابد، و در تفسير آيات مورد بحث بدانها اشاره شد، هيچ شباهتى به اين نظام عنصرى و محسوس در عالم زمينى ما ندارد، بلكه به كلى منافى با آن است . | آرى امروز اين مساءله واضح و ضرورى شده كه كرات و اجرام آسمانى هر چه و هر جا كه باشند، موجودى مادى و عنصرى جسمانى هستند كه آنچه از احكام و آثار كه در عالم زمينى ما جريان دارد، نظيرش در آنها جريان دارد. و آن نظامى كه در آيات شريفه قرآن براى آسمان و اهل آسمان ثابت شده و آن امورى كه در آنها جريان مى يابد، و در تفسير آيات مورد بحث بدانها اشاره شد، هيچ شباهتى به اين نظام عنصرى و محسوس در عالم زمينى ما ندارد، بلكه به كلى منافى با آن است . | ||
علاوه بر اين ، اصلا در روايات آمده : ملائكه از نور خلق شده اند و غذايشان تسبيح خدا است . | علاوه بر اين ، اصلا در روايات آمده : ملائكه از نور خلق شده اند و غذايشان تسبيح خدا است . | ||
و اينكه خلقتشان چگونه است ، و اينكه خلقت آسمانها و آسمانيان چطور است هيچ شباهت و ربطى با نظام جارى در زمين ندارد. | و اينكه خلقتشان چگونه است ، و اينكه خلقت آسمانها و آسمانيان چطور است هيچ شباهت و ربطى با نظام جارى در زمين ندارد. | ||
پس ملائكه براى خود عالمى ديگر دارند، عالمى است ملكوتى كه (نظير عالم مادى ما) هفت مرتبه دارد، كه هر مرتبه اش را آسمانى خوانده اند و آثار و خواص آن مراتب را آثار و خواص آن آسمانها خوانده اند، چون از نظر علو مرتبه و احاطه اى كه به زمين دارند، شبيه به آسمانند كه آن نيز نسبت به زمين بلند است و از هر سو زمين را احاطه كرده و اين تشبيه را بدان جهت كرده اند كه دركش تا حدى براى ساده دلان آسان شود. | پس ملائكه براى خود عالمى ديگر دارند، عالمى است ملكوتى كه (نظير عالم مادى ما) هفت مرتبه دارد، كه هر مرتبه اش را آسمانى خوانده اند و آثار و خواص آن مراتب را آثار و خواص آن آسمانها خوانده اند، چون از نظر علو مرتبه و احاطه اى كه به زمين دارند، شبيه به آسمانند كه آن نيز نسبت به زمين بلند است و از هر سو زمين را احاطه كرده و اين تشبيه را بدان جهت كرده اند كه دركش تا حدى براى ساده دلان آسان شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۶۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۶۲ </center> | ||
بحث روايتى | بحث روايتى | ||
<span id='link365'><span> | <span id='link365'><span> | ||
==روايتى درباره قرائت آيات اول سوره فصلت حم سجده توسط پيامبر صلى الله عليه وآله در جواب فرستاده قريش == | ==روايتى درباره قرائت آيات اول سوره فصلت حم سجده توسط پيامبر صلى الله عليه وآله در جواب فرستاده قريش == | ||
در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه ، عبد بن حميد، ابو يعلى و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته -، ابن مردويه ، ابو نعيم ، و بيهقى - هر دو در كتاب خود به نام دلايل -، و ابن عساكر از جابر بن عبداللّه روايت آورده اند كه گفت : روزى قريش دور هم جمع شده و گفتند: تحقيق كنيد ببينيد از همه شما داناتر به سحر و كهانت و شعر كيست ، برود نزد اين مرد كه بين جمع ما تفرقه افكنده و نظام ما را درهم و برهم كرده و به دين ما بدگويى مى كند، تا با او حرف بزند ببيند چه جواب مى شنود. همگى گفتند: ما به جز عتبة بن ربيعه كسى را داناتر از خود سراغ نداريم ، رو به عتبه كردند و گفتند: اى ابو وليد، برخيز و نزد اين مرد برو. | در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه ، عبد بن حميد، ابو يعلى و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته -، ابن مردويه ، ابو نعيم ، و بيهقى - هر دو در كتاب خود به نام دلايل -، و ابن عساكر از جابر بن عبداللّه روايت آورده اند كه گفت : روزى قريش دور هم جمع شده و گفتند: تحقيق كنيد ببينيد از همه شما داناتر به سحر و كهانت و شعر كيست ، برود نزد اين مرد كه بين جمع ما تفرقه افكنده و نظام ما را درهم و برهم كرده و به دين ما بدگويى مى كند، تا با او حرف بزند ببيند چه جواب مى شنود. همگى گفتند: ما به جز عتبة بن ربيعه كسى را داناتر از خود سراغ نداريم ، رو به عتبه كردند و گفتند: اى ابو وليد، برخيز و نزد اين مرد برو. |
ویرایش