۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
«'''أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ'''»: | «'''أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ'''»: | ||
كلمۀ «جَميع»، به معناى مجموع است و مراد از آن، يكى شدن مجتمع آنان از حيث اراده و عمل است. و كلمۀ «انتصار»، به معناى انتقام، و يا به معناى يارى كردن يكديگر است، همچنان كه در قرآن، آن جا كه گفتگوى مردم در قيامت را حكايت مى كند، فرموده: «مَا لَكُم لَا تَنَاصَرُونَ». | |||
و معناى آيه اين است كه : | و معناى آيه اين است كه: نه، بلكه مى پرسيم: آيا كفار مى گويند ما مردمى هستيم مجتمع و متحد، كه از هر كسى كه بخواهد به ما صدمه اى وارد آورد، انتقام مى گيريم؟ و يا اين است كه ما يكديگر را يارى مى كنيم و شكست نمى خوريم؟ | ||
سيهْزَمُ الجَْمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ | |||
الف و لام در | «'''سيهْزَمُ الجَْمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ'''»: | ||
الف و لام در كلمۀ «الجمع»، الف و لام عهد ذكرى است، مى فهماند گفتار درباره همان جمعى است كه قبلا ذكر شده بود، و الف و لام در كلمۀ «الدُّبُر»، الف و لام جنس است، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۳۹ </center> | ||
و معناى | و معناى «تَوَلّى دُبُر»، پشت به جنگ كردن و عقبگرد كردن است. و معناى آيه اين است كه: همين جمعيتى كه به آن مى بالند، به زودى شكست خورده و عقبگرد مى كنند و پا به فرار مى گذارند. | ||
و در اين | |||
بَلِ | و در اين آيه، از شكست كفار و تفرق جمعيت آنان پيشگويى مى كند، و دلالت دارد بر اين كه اين شكست و مغلوبيت ايشان در جنگى واقع خواهد شد كه خودشان به راه مى اندازند، و همين طور هم شد، يعنى جنگ بدر پيش آمده و كفار شكست خوردند و اين، خود يكى از پيشگويی هاى قرآن كريم است. | ||
و معناى آيه اين است كه : تمامى عقوبت آنان در شكست و عذاب دنيوى خلاصه نمى شود، بلكه عقوبتى كه در قيامت دارند و قبلا هم بدان اشاره كرده بوديم كه موعد ايشان | «'''بَلِ السّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السّاعَةُ أَدْهَى وَ أَمَرُّ'''»: | ||
كلمۀ «أدهى»، اسم تفضيل از دهاء است، و «دهاء»، عبارت است از بلاى عظيم و سختى كه راهى براى نجات از آن نباشد. پس «ادهى»، به معناى بلايى است عظيم تر. و همچنين كلمۀ «أمر»، اسم تفضيل از مرارت (تلخى) است، كه ضد حلاوت (شيرينى) است، و در آيه شريفه از تهديد به شكست و عذاب دنيوى اعراض شده، تهديدشان مى كند به اين كه به زودى در قيامت، بلايى عظيم تر و تلخ تر از شكست به سرشان خواهد آمد. و قبلا هم در آغاز خبرهاى تهديد آميز، مسأله قيامت ذكر شده بود، و گفتار در اين جمله ترقى او را مى رساند. | |||
يَوْمَ يُسحَبُونَ فى النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا | |||
و معناى آيه اين است كه: تمامى عقوبت آنان در شكست و عذاب دنيوى خلاصه نمى شود، بلكه عقوبتى كه در قيامت دارند و قبلا هم بدان اشاره كرده بوديم كه موعد ايشان است، عظيم تر از هر داهيه و عذاب، و تلخ تر از هر تلخى ديگر است. | |||
و معناى آيه اين است كه : اين كه گفتيم | |||
«'''إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ'''»: | |||
كلمۀ «سُعُر»، جمع سعير است، و «سعير»، به معناى آتش شعله ور است. و در اين آيه، مطلب آيه قبل تعليل شده، و در نتيجه معناى مجموع دو آيه چنين مى شود: علت اين كه گفتيم قيامت بلايى عظيم تر و تلخ تر است، اين است كه ايشان مجرمند، و مجرمان از نظر موطن سعادت، يعنى بهشت در ضلالت اند، و در عوض، در آتشى شعله ور قرار دارند. | |||
«'''يَوْمَ يُسحَبُونَ فى النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسّ سَقَرَ'''»: | |||
كلمۀ «سحب» - كه مصدر فعل مجهول «يُسحَبُون» است - به معناى اين است که انسانى را با صورت روى زمين بكشند. و كلمۀ «يَوم»، ظرفى براى جملۀ «فِى ضَلالٍ وَ سُعُر»، و كلمۀ «سَقَر»، يكى از اسامى جهنم است. و «مس كردن سقر»، به اين است كه: سقر با حرارت و عذابش به ايشان برسد. | |||
و معناى آيه اين است كه: اين كه گفتيم مجرمان از نظر رسيدن به منزلگاه سعادت در ضلالت اند، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۰ </center> | ||
و در عوض راه آتش را در پيش دارند، اين جريان در روزى صورت مى گيرد كه با صورت در آتش كشيده مى شوند، و آن وقت به ايشان گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه جهنم با حرارت و عذابش به شما مى دهد. | و در عوض راه آتش را در پيش دارند، اين جريان در روزى صورت مى گيرد كه با صورت در آتش كشيده مى شوند، و آن وقت به ايشان گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه جهنم با حرارت و عذابش به شما مى دهد. | ||
«'''إِنَّا كُلَّ شَئٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ'''»: | |||
و معناى آيه اين است كه : ما هر چيزى را با مصاحبت قدر | |||
كلمۀ «كُلَّ شَئ» - با فتحه لام - منصوب به فعل مقدر است. فعلى كه جملۀ «خَلَقنَاهُ» بر آن دلالت مى كند، و تقدير كلام «إنّا خَلَقنَا كُلّ شَئ خَلَقنَاهُ» است. و جملۀ «بِقَدَر»، متعلق است به جملۀ «خَلَقنَاهُ»، و باء آن مصاحبت را مى رساند. | |||
و معناى آيه اين است كه: ما هر چيزى را با مصاحبت قدر «توأم با اندازه گيرى» خلق كرديم. | |||
<span id='link98'><span> | <span id='link98'><span> | ||
ویرایش