۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
* سوره «مجادله»، مدنى است و بيست و دو آيه دارد. | * سوره «مجادله»، مدنى است و بيست و دو آيه دارد. | ||
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قَدْ سمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتى تُجَادِلُك فى زَوْجِهَا وَ تَشتَكِى إِلى اللَّهِ وَ اللَّهُ يَسمَعُ تحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سمِيعُ بَصِيرٌ(۱) | ||
قَدْ سمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتى تُجَادِلُك فى زَوْجِهَا وَ تَشتَكِى إِلى اللَّهِ وَ اللَّهُ يَسمَعُ تحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سمِيعُ بَصِيرٌ(۱) | |||
الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنكُم مِن نِّسائهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلا الَّئِى وَلَدْنَهُمْ وَ إِنهُمْ لَيَقُولُونَ مُنكراً مِّنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوُّ غَفُورٌ(۲) | الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنكُم مِن نِّسائهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلا الَّئِى وَلَدْنَهُمْ وَ إِنهُمْ لَيَقُولُونَ مُنكراً مِّنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوُّ غَفُورٌ(۲) | ||
وَ الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِن نِّسائهِمْ ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسا ذَلِكُمْ تُوعَظونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۳) | وَ الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِن نِّسائهِمْ ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسا ذَلِكُمْ تُوعَظونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۳) | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۴: | ||
به نام خداى رحمان و رحيم. | به نام خداى رحمان و رحيم. | ||
خداى | خداى تعالى، سخن آن كس را كه با تو در مورد همسرش مجادله مى كرد و به خدا شكايت مى برد، شنيد و خدا گفتگوى شما را مى شنود، كه خدا شنواى دانا است (۱). | ||
كسانى از شما كه زنان خود را ظهار مى كنند (و به ايشان مى گويند: تو نسبت هستى ) به صرف اين | |||
و كسانى كه بعضى از زنان خود را ظهار مى كنند و سپس از آنچه گفته | كسانى از شما كه زنان خود را ظهار مى كنند (و به ايشان مى گويند: تو نسبت به من به منزلۀ مادرم هستى)، به صرف اين گفتار، همسرانشان، مادر ايشان نمى شوند. مادران، تنها همان هايند كه ايشان را زاييده اند و اين مردان، سخنى ناپسند و خلاف حقيقت مى گويند و خدا داراى عفو و مغفرت است (۲). | ||
حال اگر كسى نتوانست برده آزاد | |||
و كسانى كه بعضى از زنان خود را ظهار مى كنند و سپس از آنچه گفته اند، پشيمان مى شوند، كفّارۀ عملشان، آزاد كردن يك برده قبل از تماس با زنان است. اين اندرزى است كه با آن موعظه مى شويد و خدا بدانچه مى كنيد با خبر است (۳). | |||
و اين عذاب در روزى است كه خدا همه آنان را مبعوث مى كند و بدانچه كرده | |||
حال اگر كسى نتوانست برده آزاد كند، كفّاره اش، دو ماه روزه پشت سر هم و قبل از تماس با آن همسر است. پس اگر كسى توانايى اين را هم نداشت، كفّاره اش، اطعام شصت مسكين است و اين، بدان جهت است كه به خدا و رسولش ايمان آوريد. و آنچه گفته شد، حدود خدا است و كافران عذابى دردناك دارند (۴). | |||
به طور يقين، كسانى كه با خدا و رسولش مخالفت مى كنند، خوار و ذليل مى شوند، همچنان كه پيشينيان آنان ذليل شدند. چون با اين كه ما آياتى روشن نازل كرديم، هيچ بهانه اى براى مخالفت ندارند و كافران عذابى خوار كننده دارند (۵). | |||
و اين عذاب در روزى است كه خدا همه آنان را مبعوث مى كند و بدانچه كرده اند، خبر مى دهد، چون خدا اعمال آنان را شمرده و خود آنان فراموش كرده اند و خدا بر هر چيزى ناظر و گواه است (۶). | |||
<center> «'''بيان آيات'''» </center> | <center> «'''بيان آيات'''» </center> | ||
اين | اين سوره، متعرض مطالب گوناگون از احكام و آداب و صفات است. قسمتى از آن مربوط به حكم «ظِهار» است. قسمتى هم مربوط به نجوا و بيخ گوشى سخن گفتن است. قسمتى هم مربوط به آداب نشستن در مجلس. و قسمتى راجع به اوصاف كسانى است كه با خدا و رسولش مخالفت مى كنند، و يا با دشمنان دين دوستى مى ورزند، و كسانى را كه از دوستى با آنان احتراز مى كنند، معرفى نموده، به وعده اى جميل در دنيا و آخرت دلخوش مى سازد. | ||
اين سوره به شهادت سياق | |||
قَدْ | اين سوره به شهادت سياق آياتش، در مدينه نازل شده. | ||
در مجمع البيان مى گويد: كلمه | |||
«'''قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتى تُجَادِلُك فى زَوْجِهَا وَ تَشتَكِى إِلى اللَّهِ وَ اللَّهُ يَسمَعُ تحَاوُرَكُمَا ...'''»: | |||
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «اشتكاء» - كه مصدر فعل «تَشتَكى» است - به معناى اظهار ناراحتى است، و فرقش با كلمه «شكايت»، این است كه شكايت به معناى ناملايماتى است كه ديگرى براى آدمى فراهم ساخته، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۲ </center> | ||
و | و «اشتكاء»، اظهار ناراحتى هايى است كه خودش پيش آمده. و كلمه «تَحَاوُر»، به معناى مراجعه به يكديگر در سخن گفتن است، كه آن را «مُحاوره» نيز مى گويند. وقتى گفته مى شود: «حَاوَرَهُ، مُحَاوَرَةً»، معنايش اين است كه فلانى با فلان كس، گفتگو كرد. | ||
آيات | آيات چهارگانه و يا شش گانه اول سوره درباره «ظِهار» نازل شده، كه در عرب جاهليت يكى از اقسام طلاق بوده. به اين صورت كه وقتى مى خواسته زنش را بر خود حرام كند، مى گفته: «أنت مِنّى كَظَهر أُمّى - تو نسبت به من مانند پشت مادرم هستى». با گفتن اين كلام، زنش از او جدا و تا ابد بر او حرام مى شده. | ||
و مراد از | |||
و معناى آيه اين است كه : خداى | بعد از ظهور اسلام، يكى از مسلمانان مدينه (انصار) همسر خود را ظِهار كرد، و بعدا از كار خود پشيمان شد. همسرش نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» رفته، جريان را عرضه داشت، و راه چاره اى خواست تا دوباره شوهرش به او برگردد و با آن جناب مجادله مى كرد و به درگاه خدا شِكوه مى نمود. در اين جا بود كه آيات شريفه مورد بحث نازل گرديد. | ||
الَّذِينَ | |||
در اين آيه مى فرمايد: كسانى همسران خود را | و مراد از «سَمِعَ» در جملۀ «قَد سَمِعَ اللّه»، استجابت دعا و برآوردن حاجت است. و كنايه آوردن از برآوردن حاجت و استجابت دعا به كلمۀ «سَمِعَ» در گفتگوها شايع است. دليل اين معنا، جملۀ «تُجَادِلُكَ فِى زَوجِهَا وَ تَشتَكِى إلَى اللّه» است كه ظهورش در اين است كه زن نامبرده، در تلاش پيدا كردن راهى بوده كه از شوهرش جدا نشود. اين ها كه گفته شد، راجع به جملۀ «قَد سَمِعَ اللّه» بود. اما «سَمِعَ» در جملۀ «وَ اللّهُ يَسمَعُ تَحَاوُرَكُما»، به همان معناى معروفش (شنيدن) است. | ||
و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى، درخواست آن زن را كه با تو در مورد شوهرش مجادله مى كرد، مستجاب كرد. زنى كه شوهرش او را ظِهار كرده بود، و او از اندوه و بدبختى خود شكايت مى كرد و خدا گفتگوى تو را با او و او را با تو شنيد، كه خدا شنواى صوت ها و بيناى ديدنى ها است. | |||
«'''الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنكُم مِن نِّسائهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلا الَّئِى وَلَدْنَهُمْ ...'''»: | |||
در اين آيه مى فرمايد: كسانى همسران خود را ظِهار مى كنند، با اين عمل، همسرشان مانند مادرشان نمى شود. مادرشان تنها آن كسى است كه ايشان را زاييده. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۳ </center> | ||
و با اين | و با اين بيان، حكم «ظِهار» - كه در جاهليت بين مردم عرب معروف بود - لغو و اثرش را كه حرمت ابدى بود، نفى نموده، اثر ديگرش را كه مادر شدن همسر براى شوهر باشد، انكار مى نمايد. | ||
پس معناى جمله | |||
سپس براى بار دوم مطلب را با | پس معناى جمله «مَا هُنَّ أمَّهَاتِهِم» اين است كه: از نظر اعتبار شرع، همسران به مادران ملحق نگشته، و ظِهار، آنان را براى ابد حرام نمى سازد. آنگاه براى تأكيد اين معنا فرموده: «إن أمَّهاتُهُم إلّا اللّائِى وَلَدنَهُم». يعنى همسرانشان مادران ايشان نمى شوند، بلكه مادران، تنها همان زنانى هستند كه ايشان را زاييده اند. | ||
جمله | |||
سپس براى بار دوم مطلب را با جملۀ «وَ إنّهُم لَيَقُولُونَ مُنكَراً مِنَ القَولِ وَ زُوراً» تأكيد فرموده. چون سياق اين جمله، سياق تأكيد است. مى فرمايد: اينان كه زنان خود را ظِهار مى كنند، با گفتار خود (كه پشت تو، مثل پشت مادرم است)، هم سخن ناپسندى مى گويند و هم دروغى آشكار. اما سخنشان ناپسند است، براى اين كه شرع (كه ملاك هر پسند و ناپسندى است)، آن را منكر مى داند، و بدين جهت تشريعش نكرد، و تشريع جاهلانه مردم جاهليت را صحه نگذاشت. و اما دروغ است، براى اين كه با آنچه در خارج و واقع است، مخالفت دارد، (زيرا در خارج، مادر، مادر است و همسر، همسر). پس آيه شريفه مى فهماند كه عمل ظِهار، افادۀ طلاق نمى كند، و این با وجوبِ دادن كفاره منافات ندارد. زيرا ممكن است چنين زنى مانند قبل از ظِهار، زن ظهار كننده و محرم او باشد، ولى نزديكى با وى قبل از دادن كفاره حرام باشد. | |||
جمله «وَ إنّ اللّه لَعَفُوٌّ غَفُورٌ»، اگر دلالتى روشن بر گناه بودن عمل ظِهار نداشته باشد، خالى از دلالت هم نيست، الا اين كه ذكر كفاره در آيه بعد و سپس آوردن جملۀ «وَ تِلكَ حُدُودُ اللّه» و جملۀ «وَ لِلكَافِرِينَ عَذَابٌ ألِيمٌ» بعد از آن، چه بسا دلالت كند بر اين كه آمرزش گناه ظِهار، مشروط به دادن كفار است. | |||
ویرایش