گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
بعضى از مفسّران گفته اند: كلمه «خَير» - كه در آيه استعمال شده - معناى افعل التفضيل را ندارد. (يعنى كلمه «خَير» به معناى «بهتر» نيست، بلكه به معناى «خوب» است)، همچنان كه در آيه «ءَأربَابٌ مُتِفَرّقُون خَيرٌ أم اللّه الوَاحِد القَهّار» اين چنين است، و اين گونه استعمال ها در مورد كلمه مذكور شايع است.
بعضى از مفسّران گفته اند: كلمه «خَير» - كه در آيه استعمال شده - معناى افعل التفضيل را ندارد. (يعنى كلمه «خَير» به معناى «بهتر» نيست، بلكه به معناى «خوب» است)، همچنان كه در آيه «ءَأربَابٌ مُتِفَرّقُون خَيرٌ أم اللّه الوَاحِد القَهّار» اين چنين است، و اين گونه استعمال ها در مورد كلمه مذكور شايع است.


و در آيه شريفه كه مى فرمايد: «وَ إذَا رَأوا...»، التفاتى از خطاب «فَانتَشِرُوا - متفرق شويد» به غيبت «وَ إذَا رَأوا - و چون لهو و تجارتى مى بينند» به كار رفته، و نكتۀ آن، تأكيد مفاد سياق - يعنى آن عتاب و استهجانى كه در عمل آنان بود - است، و مى خواهد بفهماند اين مردم كه از شرافت و افتخار گوش دادن به سخنان شخصى چون خاتم انبياء اعراض مى كنند، قابليت آن را ندارند كه پروردگارشان روى سخن به ايشان بكند.
و در آيه شريفه كه مى فرمايد: «وَ إذَا رَأوا...»، التفاتى از خطاب «فَانتَشِرُوا - متفرق شويد» به غيبت «وَ إذَا رَأوا - و چون لهو و تجارتى مى بينند» به كار رفته، و نكتۀ آن، تأكيد مفاد سياق - يعنى آن عتاب و استهجانى كه در عمل آنان بود - است، و مى خواهد بفهماند اين مردم كه از شرافت و افتخار گوش دادن به سخنان شخصى چون خاتم انبيا اعراض مى كنند، قابليت آن را ندارند كه پروردگارشان روى سخن به ايشان بكند.


در جمله «قُل مَا عِندَ اللّه خَيرٌ» هم، اشاره اى به اين اعراض خدا هست. چون مى توانست خداى تعالى را گوينده قرار دهد و بفرمايد: «آنچه نزد ماست، بهتر است»؛ ولى به پيامبرش فرمود از قول او به ايشان بگويد: «آنچه نزد خداست، بهتر است» و در همين مقدار هم به پيامبرش نفرمود: «قُل - به ايشان بگو»، تنها فرمود: «قُل»، همچنان كه اول آيه هم كه فرمود «وَ إذَا رَأوا»، ضمير آن را بدون داشتن مرجع آورد. چون قبلا نامى از ايشان نبرده بود، تا ضمير به ايشان برگرداند، بلكه به دلالت سياق اكتفاء نمود، و همۀ اين ها شدت خشم و اعراض خداى تعالى را از ايشان مى رساند. و كلمۀ «خَيرُ الرّازِقِين» يكى از اسماى حُسناى خداست، نظير رازق، كه آن نيز نام اوست. و ما در سابق، درباره معناى رازقيت خداى تعالى بحث كرديم.
در جمله «قُل مَا عِندَ اللّه خَيرٌ» هم، اشاره اى به اين اعراض خدا هست. چون مى توانست خداى تعالى را گوينده قرار دهد و بفرمايد: «آنچه نزد ماست، بهتر است»؛ ولى به پيامبرش فرمود از قول او، به ايشان بگويد: «آنچه نزد خداست، بهتر است» و در همين مقدار هم به پيامبرش نفرمود: «قُل - به ايشان بگو»، تنها فرمود: «قُل»، همچنان كه اول آيه هم كه فرمود «وَ إذَا رَأوا»، ضمير آن را بدون داشتن مرجع آورد. چون قبلا نامى از ايشان نبرده بود، تا ضمير به ايشان برگرداند، بلكه به دلالت سياق اكتفا نمود، و همۀ اين ها شدت خشم و اعراض خداى تعالى را از ايشان مى رساند. و كلمۀ «خَيرُ الرّازِقِين» يكى از اسماى حُسناى خداست، نظير رازق، كه آن نيز نام اوست. و ما در سابق، درباره معناى رازقيت خداى تعالى بحث كرديم.
<span id='link313'><span>
<span id='link313'><span>


۱۶٬۳۵۶

ویرایش