گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۳ </center>
<span id='link86'><span>
<span id='link86'><span>
==معناى اين كه مكر ظالمان نزد خدا است، هرچند مكرشان از جا كَنَندۀ كوه ها باشد ==
==معناى اين كه مكر ظالمان نزد خداست، هرچند مكرشان از جا كَنَندۀ كوه ها باشد ==
و مقصود از اينكه فرمود:«'''و نزد خداست مكر ايشان '''» اين است كه خداى تعالى به علم و قدرت بر مكر ايشان احاطه دارد.و معلوم است كه مكر وقتى مكر است كه از اطلاع طرف پنهان باشد و از آن خبر نداشته باشد، و اما اگر زير نظر او انجام بگيرد و او هم بتواند در يك چشم بهم زدن نقشه وى را به راحتى خنثى نمايد ديگر مكر عليه او نيست ، بلكه مكر عليه خود مكر كننده است ، (زيرا تنها كارى كه كرده مقدار دشمنى خود را به او فهمانده است ) همچنانكه در قرآن كريم فرموده :«'''و ما يمكرون الا بانفسهم و ما يشعرون '''».
و مقصود از اين كه فرمود: «و نزد خداست مكر ايشان»، اين است كه خداى تعالى به علم و قدرت، بر مكر ايشان احاطه دارد. و معلوم است كه مكر، وقتى مكر است كه از اطلاع طرف پنهان باشد و از آن خبر نداشته باشد. و اما اگر زير نظر او انجام بگيرد و او هم بتواند در يك چشم به هم زدن، نقشه وى را به راحتى خنثى نمايد، ديگر مكر عليه او نيست، بلكه مكر عليه خود مكر كننده است. (زيرا تنها كارى كه كرده، مقدار دشمنى خود را به او فهمانده است)، همچنان كه در قرآن كريم فرموده: «و ما يمكرون إلّا بأنفسهم و ما يشعرون».


حرف «'''ان '''» در جمله «'''و ان كان مكرهم ...'''» بطورى كه گفته اند وصليه و به معناى «'''هر چند'''» است .و لام در «'''لتزول '''» متعلق مقدرى از قبيل «'''يقتضى '''» و يا «'''يوجب '''» و امثال آن مى باشد كه كلمه مكر بر آن دلالت مى كند پس تقد ير آيه چنين است :«'''خداوند به مكر ايشان محيط است ، هم از آن خبر دارد و هم قادر به دفع آنست ، چه مكر آنان اندك باشد و چه به اين حد از قدرت برسد كه باعث از ميان رفتن كوهها شود'''».
حرف «إن» در جمله «وة إن كَانَ مَكرُهُم...» - به طورى كه گفته اند - وُصليّه و به معناى «هرچند» است. و لام در «لِتَزُولَ»، متعلق مقدّرى از قبيل «يقتضى» و يا «يوجب» و امثال آن مى باشد، كه كلمه مكر بر آن دلالت مى كند. پس تقدير آيه چنين است: «خداوند به مكر ايشان محيط است، هم از آن خبر دارد و هم قادر به دفع آن است، چه مكر آنان اندك باشد و چه به اين حد از قدرت برسد كه باعث از ميان رفتن كوه ها شود».


و با در نظر گرفتن آيه قبلى معنا چنين مى شود:برايتان معلوم شد كه ما چه معامله اى با آنها كرديم و حال آنكه آنان آنچه در طاقتشان بود در نقشه چينى و مكر بكار بردند، غافل از اينكه خدا به مكرشان احاطه دارد، هر چند هم كه مكرشان عظيم تر از آنچه كردند مى بود و كوهها را از ميان مى برد.
و با در نظر گرفتن آيه قبلى، معنا چنين مى شود: برايتان معلوم شد كه ما چه معامله اى با آن ها كرديم و حال آن كه آنان آنچه در طاقتشان بود، در نقشه چينى و مكر به كار بردند، غافل از اين كه خدا به مكرشان احاطه دارد، هرچند هم كه مكرشان عظيم تر از آنچه كردند، مى بود و كوه ها را از ميان مى برد.


و چه بسا كه گفته اند:كلمه «'''ان '''» در جمله مورد بحث وصليه نيست ، بلكه نافيه است و لام در «'''لتزول '''» لامى است كه بر سر منفى در مى آيد.و «'''جبال '''» كنايه از آيات و معجزات است . و معناى جمله اين است كه :«'''مكر ايشان هرگز نخواهد توانست آيات و معجزات خدايى را كه مانند كوههاى پا بر جا و غير قابل زوالند از بين ببرد و باطل سازد'''» آنگاه اين تفسير خود را به قرائت ابن مسعود كه آيه را به صورت «'''و ما كان مكرهم ...'''» خوانده است تاييد نموده اند.و ليكن معنايى است بعيد.
و چه بسا كه گفته اند: كلمه «إن» در جمله مورد بحث، وُصليه نيست، بلكه نافيه است و لام در «لِتَزُولَ»، لامى است كه بر سر منفى در مى آيد. و «جِبَال» كنايه از آيات و معجزات است. و معناى جمله اين است كه: «مكر ايشان هرگز نخواهد توانست آيات و معجزات خدايى را كه مانند كوه هاى پا برجا و غير قابل زوال اند، از بين ببرد و باطل سازد». آنگاه اين تفسير خود را به قرائت ابن مسعود - كه آيه را به صورت «وَ مَا كَان مَكرُهُم...» خوانده است، تأييد نموده اند، وليكن معنايى است بعيد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۴ </center>
البته كلمه «'''لتزول '''» به فتح اول و ضمه آخر هم قرائت شده ، و بنابر اين قرائت كلمه «'''ان '''» مخففه و معنا چنين خواهد بود:«'''و به تحقيق كه مكر ايشان از عظمت به حدى بود كه كوهها را از جاى مى كند'''».
البته كلمه «لتَزول» به فتح اول و ضمه آخر هم قرائت شده، و بنابر اين قرائت، كلمه «إن» مخفّفه، و معنا چنين خواهد بود: «و به تحقيق كه مكر ايشان از عظمت به حدى بود كه كوه ها را از جاى مى كَنَد».


فَلا تحْسبنَّ اللَّهَ مخْلِف وَعْدِهِ رُسلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ
«'''فَلا تحْسَبنَّ اللَّهَ مُخْلِف وَعْدِهِ رُسلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ'''»:


اين جمله تفريع بر مطالب قبل است كه مى فرمود:عذاب نكردن ستمكاران به خاطر تاخير تا قيامت است ، و وقتى چنين است ديگر خيال نكن كه خدا از وعده اى كه بر نصرت فرستادگان خود داده خلف مى كند، اگر وعده نصرت داده وفا مى كند و اگر وعده عذاب به متخلفين داده نيز وفا مى كند.و چطور ممكن است وفا نكند و حال آنكه او عزيز و داراى انتقام شديد است . و لازمه عزت مطلقه او نيز همين است كه خلف وعده نكند، چون خلف وعده يا بدين جهت است كه نمى توانند وعده خود را وفا كند و يا بدين سبب است كه رايش برگشته و وضعى برايش پيش آمده كه او را مجبور كرده بر خلاف حال قبليش رفتار كند.
اين جمله تفريع بر مطالب قبل است كه مى فرمود: عذاب نكردن ستمكاران به خاطر أاخير تا قيامت است، و وقتى چنين است، ديگر خيال نكن كه خدا از وعده اى كه بر نصرت فرستادگان خود داده، خُلف مى كند. اگر وعده نصرت داده، وفا مى كند و اگر وعده عذاب به متخلفين داده، نيز وفا مى كند. و چطور ممكن است وفا نكند و حال آن كه او عزيز و داراى انتقام شديد است. و لازمه عزت مطلقه او نيز، همين است كه خُلف وعده نكند. چون خُلف وعده، يا بدين جهت است كه نمى توانند وعده خود را وفا كند و يا بدين سبب است كه رأيش برگشته و وضعى برايش پيش آمده كه او را مجبور كرده بر خلاف حال قبلی اش رفتار كند.
و خداوند، عزيز على الاطلاق است و عجز و ناتوانى در او تصور ندارد، و هيچ حالتى او را مقهور و مجبور به عمل بر خلاف حالت قبلى نمى كند چون واحد و قهار است .


و كلمه «'''ذو انتقام '''» يكى از اسماى حسناى خداى تعالى است و در چند جاى قرآن خود را به آن اسم ناميده است ، و در همه جا آن را در كنار اسم عزيز آورده ، از آن جمله فرموده :«'''و الله عزيز ذو انتقام '''». و نيز فرموده :«'''اليس الله بعزيز ذى انتقام '''» و نيز در آيه مورد بحث فرموده :«'''ان الله عزيز ذو انتقام '''».و از اينجا فهميده مى شود كه اسم «'''ذو انتقام '''» از فروعات اسم «'''عزيز'''» است .
و خداوند، عزيز على الاطلاق است و عجز و ناتوانى در او تصور ندارد، و هيچ حالتى او را مقهور و مجبور به عمل بر خلاف حالت قبلى نمى كند، چون واحد و قهار است.
 
و كلمه «ذُو انتقام»، يكى از اسماى حُسناى خداى تعالى است، و در چند جاى قرآن، خود را به آن اسم ناميده است، و در همه جا آن را در كنار اسم عزيز آورده. از آن جمله فرموده: «وَ اللهُ عَزِيزٌ ذُو انتقام». و نيز فرموده: «ألَيسَ اللهُ بِعَزِيزٍ ذِى انتقام». و نيز در آيه مورد بحث فرموده: «إنّ الله عَزِيزٌ ذُو انتقام». و از اين جا فهميده مى شود كه اسم «ذُو انتقام»، از فروعات اسم «عَزيز» است.
<span id='link87'><span>
<span id='link87'><span>
==گفتارى در معناى انتقام خدا و انگيزه و غايت آن (ان الله عزيز ذو انتقام ) ==
==گفتارى در معناى انتقام خدا و انگيزه و غايت آن (ان الله عزيز ذو انتقام ) ==
«'''انتقام '''» به معناى عقوبت است ، ليكن نه هر عقوبت بلكه عقوبت مخصوصى .
«'''انتقام '''» به معناى عقوبت است ، ليكن نه هر عقوبت بلكه عقوبت مخصوصى .
۱۷٬۰۰۸

ویرایش