۱۷٬۰۵۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
و در الدرّ المنثور است كه ابوعبيد، در كتاب «فضائل» خود، از ابراهيم تيمى روايت كرده كه گفت: شخصى از ابوبكر صدّيق پرسيد: «وَ أبّاً» يعنى چه؟ در پاسخ گفت: به زير كدام آسمان و روى كدام زمين پناهنده شوم، وقتى درباره كتاب خدا چيزى بگويم كه نمى دانم. | و در الدرّ المنثور است كه ابوعبيد، در كتاب «فضائل» خود، از ابراهيم تيمى روايت كرده كه گفت: شخصى از ابوبكر صدّيق پرسيد: «وَ أبّاً» يعنى چه؟ در پاسخ گفت: به زير كدام آسمان و روى كدام زمين پناهنده شوم، وقتى درباره كتاب خدا چيزى بگويم كه نمى دانم. | ||
و نيز، در همان كتاب آمده كه سعيد بن منصور، ابن جرير، ابن سعد، عبد بن حميد، ابن منذر، ابن مردويه، بيهقى (در كتاب شعب الايمان)، خطيب و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، از انس روايت كرده اند كه: روزى عُمَر، آيات | و نيز، در همان كتاب آمده كه سعيد بن منصور، ابن جرير، ابن سعد، عبد بن حميد، ابن منذر، ابن مردويه، بيهقى (در كتاب شعب الايمان)، خطيب و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، از انس روايت كرده اند كه: روزى عُمَر، آيات «فَأنبَتنَا فِيهَا حَبّاً وَ عِنَباً وَ َقضبَاً» را، تا كلمۀ «وَ أبّاً» قرائت كرد. آنگاه گفت : همه اين ها را مى شناسيم، اما بايد ديد كلمۀ «أبّ»، به چه معنا است. آنگاه چوب دستياى كه در دست داشت، از دست انداخت و گفت: عُمَر! بيهوده خودت را به اين در و آن در نزن، اگر تو معناى كلمۀ «أب» را ندانى چه گناهى دارى، اى مردم! برويد به دنبال كسى كه از خود قرآن، شما را به معناى آن هدايت كند، آنگاه عمل كنيد، و وقتى چيزى از كتاب خدا را نفهميديد، آن را به پروردگار كتاب واگذاريد! | ||
و | و نيز، در آن كتاب آمده كه عبد بن حميد، از عبد الرحمان بن يزيد روايت كرده كه گفت: مردى از عُمَر پرسيد: معناى كلمۀ «وَ أبّاً» چيست؟ همين كه ديد حضار مجلس به دادن جواب پرداختند، شلاق خود را گرفته، به آنان حمله ور شد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴۶ </center> | ||
مؤ لف : اين حديث مى خواهد بگويد عمر مردم را از بحث پيرامون معارف قرآن و حتى تفسير الفاظ آن ، منع مى كرد. | مؤ لف : اين حديث مى خواهد بگويد عمر مردم را از بحث پيرامون معارف قرآن و حتى تفسير الفاظ آن ، منع مى كرد. |
ویرایش