گمنام

النحل ٢٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۲٬۲۷۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[الأنعام ٢٣ | ثُمَ‌ لَمْ‌ تَکُنْ‌ فِتْنَتُهُمْ‌...]] (۲) [[فاطر ٣٦ | وَ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا لَهُمْ‌ نَارُ...]] (۰) [[غافر ٤٦ | النَّارُ يُعْرَضُونَ‌ عَلَيْهَا غُدُوّاً...]] (۰) [[القيامة ١٥ | وَ لَوْ أَلْقَى‌ مَعَاذِيرَهُ‌]] (۱)   
[[الأنعام ٢٣ | ثُمَ‌ لَمْ‌ تَکُنْ‌ فِتْنَتُهُمْ‌...]] (۲) [[فاطر ٣٦ | وَ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا لَهُمْ‌ نَارُ...]] (۰) [[غافر ٤٦ | النَّارُ يُعْرَضُونَ‌ عَلَيْهَا غُدُوّاً...]] (۰) [[القيامة ١٥ | وَ لَوْ أَلْقَى‌ مَعَاذِيرَهُ‌]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
عکرمة گوید: این آیه درباره قومى نازل گردید که در مکه به زبان اداى شهادت نمودند و اقرار به وحدانیت خداى متعال کردند و مسلمان شدند ولى به مدینه هجرت نکردند و در جنگ بدر قریش آنان را به زور به جنگ با مسلمین وادار کردند و اینان جنگ نمودند تا همه در جنگ مزبور کشته شدند و خداوند درباره ایشان فرمود که اینان به خود ظلم و ستم نمودند که در مکه اقامت کرده و به مدینه هجرت نکردند در واقع چون هجرت ننمودند اسلام آن‌ها از براى آنان سودى و بهره اى دربرنداشت.<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است]]
خط ۵۵: خط ۶۰:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link247 | روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link247 | روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۴#link59 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۴#link59 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‌ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «28»
آن كسانى‌كه فرشتگان جانشان را مى‌گيرند (در حالى كه) به خود ستم‌كار بوده‌اند، پس (در آن موقع آنان) سر تسليم فرو آرند (وبه دروغ گويند:) ما هيچ‌گونه كار بدى انجام نداده‌ايم. چنين نيست، بلكه قطعاً خداوند به آنچه انجام داده‌ايد، آگاه است.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‌ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «28»
جلد 7 - صفحه 190
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ: كافران كسانيند كه ارواح ايشان را قبض كنند ملائكه كه اعوان ملك الموت‌اند. ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ‌: در حالتى كه ستمكارانند بر نفسهاى خود به سبب كفر و طرفيت با خدا و رسول. چون مرگ را ديدند، فَأَلْقَوُا السَّلَمَ‌: پس انداختند صلح را و گردن نهادند و اقرار نمودند به ربوبيت و وحدانيت حق و گفتند: ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ: نبوديم ما بجا آوريم هيچ بدى را از كفر و شرك، يعنى منكر شوند كفر و مخالفت. ملائكه جواب دهند ايشان را: بَلى‌: آرى، كافر بوديد و مخالفت نموديد. إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌:
بدرستى كه خداى تعالى دانا است بدانچه بوديد كه عمل مى‌كرديد، و شما را بر آن كارها جزا و پاداشى خواهد بود.
تبصره: يكى از معتقدات اماميه و شيعه اثنى عشريه، آن است كه مردن حق است، و خداوند سبحان عزرائيل را موكل به قبض ارواح گردانيده و ملك الموت مى‌باشد، و او را اعوانى است از ملائكه رحمت و نقمت، كه به امر او قبض نمايند و به او سپارند و همه را به حق تعالى عرضه دارند.
حق اليقين‌ «1»- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام كه: ذات اقدس الهى از آن عظيمتر باشد كه اين امور را خود متوجه شود، و آنچه رسولان و ملائكه او به امر او مى‌كنند فعل سبحانى است، زيرا به امر او مى‌كنند. پس برگزيده از ملائكه، رسولان و سفرا ميان خود و ميان خلق، چنانچه فرموده است كه خدا بر مى‌گزيند از ملائكه رسولان و از مردمان رسولان. پس هر كه از اهل طاعت است قبض روح او را ملائكه رحمت مى‌كنند، و هر كه از اهل معصيت است قبض روح او را ملائكه عذاب مى‌كنند. و ملك الموت را اعوانى چند از ملائكه رحمت و غضب هست كه به امر او عمل مى‌كنند و فعل ايشان فعل او
----
«1» بحار الانوار علامه مجلسى، جلد 6، صفحه 140، حديث اوّل (به نقل از احتجاج طبرسى)
جلد 7 - صفحه 191
است، و هرچه ايشان به عمل مى‌آورند منسوب به او است. پس صادق است كه خدا قبض مى‌كند و ملك الموت قبض مى‌كند و اعوان او قبض مى‌كنند.
پس بنابراين منافاتى بين آيات نيست كه در بعضى نسبت توفى را به خدا، و در برخى به ملك الموت، و در بعضى به ملائكه نسبت داده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «24» لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ «25» قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «26» ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرِينَ «27» الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‌ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «28»
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»
ترجمه‌
و چون گفته شود بآنها چه چيز نازل كرد پروردگار شما گويند افسانه‌هاى پيشينيان‌
تا بردارند بارهاى گناهشان را بتمامى روز قيامت و پاره‌اى از گناهان آنانكه گمراه ميكنند آنها را از بى‌دانشى آگاه باشيد بد است آنچه بدوش بر ميدارند
بتحقيق مكر كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آمد فرمان خدا بناى آنها را از پايه‌ها پس فرود آمد بر آنها سقف از بالاسرشان و آمد آنها را عذاب از آنجا كه نميدانستند
پس روز قيامت خوار ميكند آنها را و ميگويد كجايند انبازان من كه بوديد ستيزه ميكرديد در آنها گويند آنانكه داده شدند دانش را همانا خوارى امروز و بدى براى كافران است‌
آنانكه قبض روح ميكنند آنها را ملائكه با آنكه ستم كارانند بخودهاشان پس آورند پيش تسليم را كه نبوديم ما آنكه بجا آوريم هيچ بدى را آرى همانا خدا دانا است بآنچه بوديد كه بجا مى‌آورديد
پس در آئيد از درهاى جهنّم جاودانيان در آن پس هر آينه بد است آرامگاه تكبّر كنندگان..
----
جلد 3 صفحه 280
تفسير
- وقتى مردمان منصف آيات قرآن را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مسلمانان ميشنيدند و تعجّب ميكردند از طرز و اسلوب و فصاحت و بلاغت آن و بكفّار قريش ميگفتند اين چه كلامى است كه پروردگار شما نازل فرموده و از عهده بشر آوردن مانند آن خارج است آنها در جواب از روى تكبّر و عناد ميگفتند سخنان پريشان و افسانه‌هاى پيشينيان مانند اسكندر نامه و رستم نامه است و اين سخن براى آنها نتيجه‌اى نداشت جز آنكه علاوه بر بار گناهان خودشان كه بايد بدوش بكشند بدون نقص در روز قيامت قسمتى از گناهان كسانى را هم كه براى نادانيشان باين سخن آنها گمراه شدند بايد بدوش بكشند چون عقلا و شرعا كسانيكه سبب معصيت و گمراهى ديگران شوند با آنها در گناه شريكند به اين معنى كه بمقدار گناه عملى كه از معصيت كار صادر شده در نامه عمل كسانيكه سبب معصيت شده‌اند ثبت خواهد شد بدون آنكه از گناه صاحب معصيت كم شود و همچنين است حال كسانيكه موجب شدند كه عمل خيرى از كسانى صادر شود آنها هم شريكند با اينها بدون آنكه چيزى از ثواب آن عمل خير براى عاملش كم شود و به اين معنى رواياتى در مجمع و غيره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده است و اين در صورتى است كه گمراه شدگان تقصير نموده باشند در طلب علم و بدون دقت و نظر و تحقيق قول گمراه كنندگان را قبول كرده باشند به بى‌دانشى و الا معذورند ولى كسانيكه جد و جهد نمايند در طلب حقّ خداوند راه هدايت را بآنها ارائه خواهد داد پس اگر بضلالت باقى بمانند معلوم است كه در طلب كوتاهى نموده‌اند اين حال گناهانى است كه از گمراه شدگان باغواء گمراه كنندگان سر ميزند و اما گناهانى كه از آنها بدون اين سبب سر ميزند مربوط باينها نيست بلكه مخصوص بخودشان است و بلحاظ اين نكته كلمه من تبعيضيه ذكر شده است و البته گناهى را كه سايرين لذتش را برده‌اند شخص بدوش بكشد بد بارى است كه بدوش كشيده و در بعضى روايات حاملان بار گناه بكسانيكه غصب خلافت امير المؤمنين عليه السّلام را نمودند و گمراه شدگان باتباع آنها تفسير شده است و هر خون ناحقّ و فتنه و فساد و غضب فرج و مالى كه محقّق شود گناهش را براى آن دو نفر اثبات فرموده‌اند بدون آنكه از گناه اهل عالم چيزى كم شود و كسانيكه با خدا و پيغمبرانش مكر و حيله نمودند
----
جلد 3 صفحه 281
از اقوام سابقه خداوند همان نقشه‌اى را كه كشيده بودند بخدعه در مقابل دعوت انبياء مانند بنائى كه از پى و بن كنده شود بر سر آنها خراب فرمود و در نتيجه همان نقشه كشى و مكر و خدعه ذليل و خوار و هلاك شدند كه بهيچ وجه احتمال نميدادند و تصوّر نميكردند كه از اين راه معذّب شوند علاوه بر اين روز قيامت خوار و ذليل و رسوا فرمايد خداوند آنها را و ميفرمايد كجايند بتهائيكه شريك من قرار داده بوديد و با اهل ايمان و پيغمبران من بر سر آنها مخالفت و منازعت و مخاصمت مينموديد و انبياء و ائمه و علماء كه داعيان بتوحيد بودند براى شماتت و مزيد اهانت آنها ميگويند امروز روز رسوائى و ذلت و خوارى و عذاب اين كافران است كه بحال كفر و ظلم بنفس از دنيا رفتند و ملائكه عذاب از اعوان ملك الموت آنها را قبض روح نمودند به اين كه خودشان را بدست خودشان مستحق عذاب دائم نموده بودند پس آنها از در تسليم و انقياد بيرون آيند و از نهايت وحشت منكر شوند اعمال بد خودشان را ولى ديگر فائده ندارد جواب از طرف داعيان بتوحيد ميرسد بآنها بلى دروغ ميگوئيد خدا ميداند كه چه كارهاى بدى ميكرديد از بت پرستى و تكذيب انبياء و ائمه هدى و بمجازات خواهيد رسيد پس وارد شويد هر دسته‌اى از درى از درهاى جهنّم كه مخصوص بآن دسته است براى اقامت دائمى و بد است آرامگاه كسانيكه تكبّر نمودند از قبول اوامر انبياء و ائمه و علماء كه داعيان الى اللّه بودند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود هر كس براى خود برترى بر ديگرى بيند او از متكبّران است شخصى عرض كرد كسى ديگرى را مشغول بگناهى بيند و خود را برتر از او داند براى آنكه از آن گناه محفوظ مانده فرمود هيهات هيهات شايد خداوند آن گناهكار را آمرزيد و او تكليفش معلوم نشد و موقوف بحساب گرديد چنانچه سحره در قصّه حضرت موسى فورا آمرزيده شدند و ساير اهل ايمان تعيين تكليفشان موقوف بحساب بود.
----
جلد 3 صفحه 282
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِين‌َ تَتَوَفّاهُم‌ُ المَلائِكَةُ ظالِمِي‌ أَنفُسِهِم‌ فَأَلقَوُا السَّلَم‌َ ما كُنّا نَعمَل‌ُ مِن‌ سُوءٍ بَلي‌ إِن‌َّ اللّه‌َ عَلِيم‌ٌ بِما كُنتُم‌ تَعمَلُون‌َ «28»
كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ ملائكه‌ قبض‌ روح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكنند ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ ظلم‌ كردند بنفوس‌ ‌خود‌ ‌پس‌ ‌خود‌ ‌را‌ تسليم‌ و منقاد كردند ‌که‌ ‌ما نبوديم‌ ‌که‌ مرتكب‌ عمل‌ زشتي‌ باشيم‌ بلي‌ بوديد ‌که‌ مرتكب‌ ميشديد محققا خداوند عالم‌ ‌است‌ بآنچه‌ بوديد عمل‌ ميكرديد الَّذِين‌َ تَتَوَفّاهُم‌ُ المَلائِكَةُ توفي‌ بمعني‌ اخذ بقوت‌ ‌است‌، چنانچه‌ ‌در‌ حق‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ميفرمايد: إِذ قال‌َ اللّه‌ُ يا عِيسي‌ إِنِّي‌ مُتَوَفِّيك‌َ وَ رافِعُك‌َ إِلَي‌َّ الاية آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 48.
و ‌از‌ همين‌ بابست‌ توفي‌ دين‌ و اغلب‌ ‌در‌ آيات‌ اطلاق‌ ‌بر‌ قبض‌ روح‌ ‌شده‌ اينهم‌ تارة نسبت‌ بخدا داده‌ ‌شده‌ اللّه‌ُ يَتَوَفَّي‌ الأَنفُس‌َ حِين‌َ مَوتِها زمر ‌آيه‌ 43 و تارة نسبت‌ بملك‌ الموت‌ داده‌ ‌شده‌ قُل‌ يَتَوَفّاكُم‌ مَلَك‌ُ المَوت‌ِ الَّذِي‌ وُكِّل‌َ بِكُم‌ سجده‌ ‌آيه‌ 11 و تارة نسبت‌ بملائكه‌ همين‌ ‌آيه‌ شريفه‌ و تمام‌ درست‌ ‌است‌ چون‌ ملائكه‌ اعوان‌ ملك‌ الموت‌ هستند و تحت‌ امر ‌آن‌ و ملك‌ الموت‌ ‌هم‌ تحت‌ امر الهي‌ ‌است‌، لذا تعبير بوكل‌ بكم‌ كرده‌ و موكل‌ خداوند ‌است‌ و مراد ‌از‌ توفي‌ و اخذ و قبض‌ اخذ روح‌ انسانيست‌ ‌که‌ مجرد ‌است‌ و قابل‌ بقاء ‌است‌ و ‌پس‌ ‌از‌ قطع‌ علاقه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بدن‌ عنصري‌ تعلق‌ ميگيرد بقالب‌ مثالي‌ و بدن‌ برزخي‌ و مثل‌ افلاطوني‌ ‌تا‌ روز قيامت‌ ‌که‌ تعلق‌ بگيرد بهمين‌ بدن‌ عنصري‌ و مبعوث‌ شود و اما روح‌ حيواني‌ يك‌ بخاريست‌ و وقتي‌ ‌که‌ تمام‌ شد
جلد 12 - صفحه 111
فاني‌ ميشود، بلكه‌ بنا ‌بر‌ كم‌ منفصل‌ ‌آن‌ بآن‌ فاني‌ ميشود و موجود ميشود مثل‌ زمان‌ و حركت‌ و سير ظالمي‌ انفسهم‌ خبر ‌الّذين‌ و ظلم‌ بغير ‌هم‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌است‌ و ظلم‌ ‌در‌ دين‌ ‌هم‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌است‌، ‌پس‌ شامل‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور ميشود فَأَلقَوُا السَّلَم‌َ القاء ‌سلّم‌ اظهار تسليم‌ ‌است‌ ‌که‌ مدعي‌ ميشوند ‌که‌ ‌ما تسليم‌ اوامر الهي‌ بوديم‌ و قدمي‌ ‌بر‌ مخالفت‌ ‌بر‌ نداشتيم‌ ما كُنّا نَعمَل‌ُ مِن‌ سُوءٍ هيچگونه‌ سويي‌ ‌از‌ ‌ما سر نزده‌ و عمل‌ زشتي‌ نكرده‌ايم‌ (بلي‌) كلمه‌ بلي‌ نفي‌ ‌ما قبل‌ ميكند بخلاف‌ نعم‌ ‌که‌ اثبات‌ ‌ما قبل‌ ميكند وَ إِذ أَخَذَ رَبُّك‌َ مِن‌ بَنِي‌ آدَم‌َ مِن‌ ظُهُورِهِم‌ ذُرِّيَّتَهُم‌ وَ أَشهَدَهُم‌ عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ أَ لَست‌ُ بِرَبِّكُم‌ قالُوا بَلي‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 171 أَ إِن‌َّ لَنا لَأَجراً إِن‌ كُنّا نَحن‌ُ الغالِبِين‌َ شعرا ‌آيه‌ 41 إِن‌َّ اللّه‌َ عَلِيم‌ٌ بِما كُنتُم‌ تَعمَلُون‌َ ‌بعد‌ ‌از‌ علم‌ الهي‌ و نامه‌ اعمال‌ و شهادت‌ ملائكه‌ حفظه‌ و جوارح‌ و رؤيت‌ ‌رسول‌ و مؤمنين‌ جاي‌ انكار نيست‌.
وَ قُل‌ِ اعمَلُوا فَسَيَرَي‌ اللّه‌ُ عَمَلَكُم‌ وَ رَسُولُه‌ُ وَ المُؤمِنُون‌َ توبه‌ ‌آيه‌ 105.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 28)- این آیه با تعبیری که درس تکان دهنده‌ای برای بیدار کردن غافلان و بی‌خبران است در توصیف کافران می‌گوید: آنها «کسانی هستند که فرشتگان مرگ روح آنها را می‌گیرند، در حالی که به خود ظلم کرده بودند» (الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ).
زیرا انسان هر ظلم و ستمی کند در درجه اول به خودش باز می‌گردد و خانه خویشتن را قبل از خانه دیگران ویران می‌سازد.
اما آنها هنگامی که خود را در آستانه مرگ می‌بینند و پرده‌های غرور و غفلت از مقابل چشمانشان کنار می‌رود «فورا تسلیم می‌شوند، (و به دروغ می‌گویند:) ما کار بدی انجام نمی‌دادیم»! (فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ).
آیا دروغ می‌گویند، به خاطر این که دروغ بر اثر تکرار، صفت ذاتی آنها شده است؟ و یا می‌خواهند بگویند ما می‌دانیم این اعمال را انجام داده‌ایم ولی اشتباه کرده‌ایم و سوء نیت نداشته‌ایم، ممکن است هر دو باشد.
ولی بلافاصله به آنها گفته می‌شود شما دروغ می‌گویید، اعمال زشت فراوانی انجام دادید «آری خداوند به آنچه انجام می‌دادید (و همچنین از نیتهای شما) باخبر است» (بَلی إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
بنابراین جای انکار کردن و حاشا نمودن نیست! و این ایمان اضطراری هم سودی ندارد.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس