گمنام

الأنبياء ٥٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۸٬۳۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ آذر ۱۴۰۲
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذ|إِذْ]] [[شامل این ریشه::اذ| ]][[شامل این کلمه::قَال|قَالَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::لِأَبِيه|لِأَبِيهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِأَبِيه| ]] [[شامل این ریشه::ابو| ]][[ریشه غیر ربط::ابو| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::قَوْمِه|قَوْمِهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَوْمِه| ]] [[شامل این ریشه::قوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::قوم‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::هٰذِه|هٰذِهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::هٰذِه| ]] [[شامل این ریشه::هذه‌| ]][[ریشه غیر ربط::هذه‌| ]][[شامل این کلمه::التّمَاثِيل|التَّمَاثِيلُ‌]] [[کلمه غیر ربط::التّمَاثِيل| ]] [[شامل این ریشه::مثل‌| ]][[ریشه غیر ربط::مثل‌| ]][[شامل این کلمه::الّتِي|الَّتِي‌]] [[کلمه غیر ربط::الّتِي| ]] [[شامل این ریشه::التى‌| ]][[ریشه غیر ربط::التى‌| ]][[شامل این کلمه::أَنْتُم|أَنْتُمْ‌]] [[شامل این ریشه::انتم‌| ]][[شامل این کلمه::لَهَا|لَهَا]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::عَاکِفُون|عَاکِفُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::عَاکِفُون| ]] [[شامل این ریشه::عکف‌| ]][[ریشه غیر ربط::عکف‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذ|إِذْ]] [[شامل این ریشه::اذ| ]][[شامل این کلمه::قَال|قَالَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::لِأَبِيه|لِأَبِيهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِأَبِيه| ]] [[شامل این ریشه::ابو| ]][[ریشه غیر ربط::ابو| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::قَوْمِه|قَوْمِهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَوْمِه| ]] [[شامل این ریشه::قوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::قوم‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::هٰذِه|هٰذِهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::هٰذِه| ]] [[شامل این ریشه::هذه‌| ]][[ریشه غیر ربط::هذه‌| ]][[شامل این کلمه::التّمَاثِيل|التَّمَاثِيلُ‌]] [[کلمه غیر ربط::التّمَاثِيل| ]] [[شامل این ریشه::مثل‌| ]][[ریشه غیر ربط::مثل‌| ]][[شامل این کلمه::الّتِي|الَّتِي‌]] [[کلمه غیر ربط::الّتِي| ]] [[شامل این ریشه::التى‌| ]][[ریشه غیر ربط::التى‌| ]][[شامل این کلمه::أَنْتُم|أَنْتُمْ‌]] [[شامل این ریشه::انتم‌| ]][[شامل این کلمه::لَهَا|لَهَا]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::عَاکِفُون|عَاکِفُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::عَاکِفُون| ]] [[شامل این ریشه::عکف‌| ]][[ریشه غیر ربط::عکف‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|إِذْ قَالَ‌ لِأَبِيهِ‌ وَ قَوْمِهِ‌ مَا هٰذِهِ‌ التَّمَاثِيلُ‌ الَّتِي‌ أَنْتُمْ‌ لَهَا عَاکِفُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=چون که به پدرش و قومش گفت: «این مجسمه‌هایی که شما با تعظیم دل داده و ملازم آنها شده‌اید چیستند؟»
|-|صادقی تهرانی=چون که به پدرش و قومش گفت: «این مجسمه‌هایی که شما با تعظیم دل داده و ملازم آنها شده‌اید چیستند؟»
|-|معزی=هنگامی که گفت به پدر خود و قوم خود چیست این پیکرهایی که شمائید بر آنها گردآمدگان‌
|-|معزی=هنگامی که گفت به پدر خود و قوم خود چیست این پیکرهایی که شمائید بر آنها گردآمدگان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">When he said to his father and his people, “What are these statues to which you are devoted?”</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/021052.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/021052.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::52|٥٢]] | قبلی = الأنبياء ٥١ | بعدی = الأنبياء ٥٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::52|٥٢]] | قبلی = الأنبياء ٥١ | بعدی = الأنبياء ٥٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link295 | آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link295 | آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link296 | اشاره به وجه تسميه ((تورات (( به : فرقان ، ضياء و ذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link296 | اشاره به وجه نامگذاری «تورات» به «فرقان»، «ضياء» و «ذكر»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link297 | مقصود از اينكه قرآن ((ذكر مبارك (( است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link297 | مقصود از اين كه فرمود: «قرآن، ذكر مبارك» است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link298 | مقصود از اينكه فرمود: ما به ابراهيم رشد او را داديم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link298 | مقصود از اين كه فرمود: ما به ابراهيم، رشد او را داديم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link299 | گفتگوى ابراهيم (عليه السلام ) با قوم بت پرست خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link299 | گفتگوى ابراهيم «ع»، با قوم بت پرست خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link300 | ابراهيم (ع ) بتها را قطعه قطعه كرد مگر بزرگترين آنها را]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link300 | ابراهيم «ع»، بت ها را قطعه قطعه كرد، مگر بزرگترين آن ها را]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link301 | محاجه آن جناب (عليه السلام ) با قوم خود بعد از شكستن بتها:((قال بل فعله كبيرهم ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link301 | محاجّه ابراهیم «ع» با قوم خود، بعد از شكستن بت ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link302 | تنبه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link302 | تنبّه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link303 | اشاره به اينكه ((برد(( و ((سلام (( شدن آتش براى ابراهيم (عليه السلام ) به امرتكوينى خداى تعالى خارج از محدوده اطلاعات ما از سلسله علل و اسباب است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link303 | سرد و سالم شدن آتش براى ابراهيم «ع»، به امرتكوينى خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link304 | بيان اينكه در جمله :((و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا(( مراد از هدايت رساندن به مقصد ومراد از ((امر(( امر تكوينى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link304 | مراد از هدايت در آیه: «وَ جَعَلنَاهم أئمّةً یَهدُونَ بِأمرنا»، رساندن به مقصد است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link305 | توضيح اينكه مراد از وحى در آيه : ((واوحينا اليهمفعل الخيرات ...(( وحى تسديد است نه وحى تشريع و مؤ يد بودن ائمه به تسديد وتاءييد الهى را افاده مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link306 | بحث روايتى: (روایاتی در باره به آتش افکندن ابراهیم«ع»)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link306 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link307 | چند روايت راجع به اين كه خداوند امامت را در ابراهيم «ع» و ذرّيه او قرار داد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link307 | چند روايت راجع به اينكه خداوند امامت را در ابراهيم (عليه السلام ) و ذريه او قرار داد]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۶#link225 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۶#link225 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ «52»
آن زمان كه به پدرش (عمويش) و قومش گفت: چيست اين (صورت‌ها و) مجمسه‌هاى بى‌روحى كه شما همواره آنها را پرستش مى‌كنيد؟
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ (52)
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ‌: ياد بياور زمانى را كه گفت مر عمويش آزر و قومش را وقتى كه ديد ايشان را كه عبادت اصنام مى‌نمايند و مشرك شدند.
تبصره: آنچه مسلم است نزد مفسرين و مورخين آنكه: پدر ابراهيم تارخ، و موحد بوده نه مشرك، و آنچه مكالمات به خطاب «أب» شده، مراد عموى او آزر بوده، چنانچه در آيه ديگر فرمايد: (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ) «1». و چون آزر، قيم او
----
«1» سوره انعام، آيه 74.
جلد 8 - صفحه 403
بوده، بر حسب اصطلاح قديم جارى شده كه قيم به امور را پدر اطلاق مى‌كردند، اگرچه بنده و رعيت مى‌بود، و اقوى شاهد بر اطلاق پدر بر عم، كلام مجيد است كه مى‌فرمايد: (أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً) «1» و محققا اسمعيل عليه السلام عموى حضرت يعقوب بوده، و در شماره پدران محسوب داشته.
خلاصه حضرت ابراهيم در مقام مكالمه به عم و قوم خود گفت:
ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ‌: چه چيز است اين صورتها و كالبدهاى بى‌جانى را كه شما بر آن اقبال نموده و مقيم و ثابت قدم هستيد (استفهام بر سبيل تحقير است) يعنى چه چيز است اين بتان مصوره به صورت درنده و پرنده و انسان كه بر پرستش آنها دائم و مستقر مى‌باشيد.
عياشى از اصبغ بن نباته روايت نموده كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام گذشت به جمعى كه بازى شطرنج مى‌نمودند، پس حضرت فرمود: ما هذه التّماثيل الّتى انتم لها عاكفون لقد عصيتم اللّه و رسوله: چه چيز است اين تماثيل كه شما بر آن مقيم هستيد، هر آينه به تحقيق نافرمانى نموديد خدا و پيغمبرش را «2».
اين حديث شريف دلالت دارد بر حرمت لعب به شطرنج، بلكه بازى به تمام آلات قمار حرام است، بلكه مطلق چيزهائى كه برد و باخت در آن باشد، زيرا از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: كلّ ما يقومر به ميسر: هر چيزى كه برد و باخت شود قمار بازى است‌ «3» و حرام باشد. بنابراين تخم مرغ بازى و گردو بازى و كبوتر بازى قمار است، و لاطار و بليط بخت‌آزمائى كه امروزه متداول شده نيز جايز نباشد.
----
«1» سوره بقره، آيه 133.
«2» مجمع البيان، ج 4، ص 52 بنقل از عياشى.
«3» مجمع البحرين، چاپ نجف، ج 3، ص 520 ذيل «يسر».
جلد 8 - صفحه 404
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ (51) إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ (52) قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِينَ (53) قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (54) قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ (55)
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى‌ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ (56) وَ تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ (57) فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ (58) قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ (59) قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ (60)
قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلى‌ أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ (61)
ترجمه‌
- و بتحقيق داديم به ابراهيم رشادتش را از پيش و بوديم باو دانايان‌
چون گفت بپدر و كسانش چيست اين تمثالهائى كه شمائيد مر آنها را براى عبادت اقامت كنندگان‌
گفتند يافتيم پدرانمان را براى آنها عبادت كنندگان‌
گفت بتحقيق باشيد شما و پدرانتان در گمراهى آشكار
گفتند آيا آمدى نزد ما براستى يا توئى از شوخى كنندگان‌
گفت بلى پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است كه آفريد آنها را و منم بر آن از گواهان‌
و بخدا هر آينه چاره جوئى كنم البتّه‌
----
جلد 3 صفحه 558
براى بتهاى شما بعد از آنكه روى گردانيد از آنها پشت كنندگان‌
پس گردانيد آنها را پاره پاره مگر بت بزرگى را كه بود از براى آنها، باشد كه آنها باو رجوع كنند
گفتند كه كرد اين عمل را بخدايان ما همانا او باشد هر آينه از ستمكاران‌
گفتند شنيديم جوانى را كه ببدى ياد ميكرد آنها را كه گفته ميشود باو ابراهيم‌
گفتند پس بياوريد او را در برابر چشمهاى مردم شايد كه آنها گواهى دهند.
تفسير
- خداوند متعال بعد از ذكر حضرت موسى و هارون شروع بقصّه حضرت ابراهيم عليه السّلام فرمود باين تقريب كه ما به ابراهيم عطا نموديم رشد و صلاح و كفايت و فلاح و كليّه استعدادات لازمه مقام رسالت را كه در خور او بود و قابليّت آنرا داشت پيش از موسى و هارون و پيش از بروز كمالات حضرت ختمى مرتبت در عالم شهود با آنكه ميدانستيم او قابل و لايق اين خلعت است و بايد علم توحيد را در جهان افراشته نمايد در وقتى كه بعمو يا جدّ مادرى خود آزر و اقوام خويش بعنوان توبيخ و تحقير فرمود اين مجسمه‌هاى بى‌شعور چيست كه شما معتكف در گاه و خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مى‌افتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود تحقيقا شما و پدرانتان در گمراهى و ضلالت واضح و آشكارى بوده و ميباشيد چون دليلى بر ادّعاء خودتان كه اينها مستحق پرستش و ستايشند نداشته و نداريد حضرات چون گمان نميكردند كسى از رويّه آنها جدّا تكذيب نمايد و نسبت گمراهى بآنها دهد تصوّر كردند حضرت ابراهيم با آنها شوخى و ملاعبه مينمايد لذا پرسيدند كه آيا براستى و از روى جد اين سخنان را ميگوئى يا مقصودت شوخى و ملعبه است حضرت فرمود اين چه تصوّر باطلى است شما ميكنيد كه من ملاعبه ميكنم و اينها خدايان شما هستند پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است كه تمام آنها و موجوداتشان را از مكمن غيب بى‌سابقه بعرصه شهود آورده و من بگفته خود يقين دارم بحجّت و برهان بلكه بمشاهده و عيان و قسم بخدا فكر اساسى و تدبير مفيدى براى از بين بردن بتهاى شما خواهم نمود بعد از آنكه شما از آنها رو گردان شويد و پشت به بتها كنيد و بجانب صحرا براى مراسم عيد متوجّه گرديد چون گفته‌اند حضرات عيدى داشتند كه سالى يكروز براى تفريح و
----
جلد 3 صفحه 559
گردش بيرون ميرفتند و در مراجعت بحضور در معابد و سجده بتها ميپرداختند و اين فرمايش بعد از قسم را حضرت ابراهيم محرمانه ببعضى از آنها فرموده بود و در آنروز با آنها بيرون نرفت و عذرى آورد يا او را نمرود مستحفظ بتها قرار داده بود و او تمام بتها را با تبر خرد و پاره پاره كرد و بت بزرگ آنها را بحال خود باقى گذارد و تبر را بگردن او آويخت براى آنكه در مراجعت آنها از گردشگاه و مراجعه بآنحضرت بفرمايد اين كار را او كرده و نتيجه بگيرد كه بعدا ذكر خواهد شد و بنابر اين ضمير در اليه ممكن است بآنحضرت عود نمايد و ممكن است به بت بزرگ بعد از ارجاع آنحضرت آنان را بآن و مراجعه آنها باو و توجّه بحالش كه قابل پرسش نيست چه رسد بپرستش و گفته‌اند تاء قسم كه براى افاده تعجب است اينجا از آسان شدن اين كار بزرگ است بخواست خدا براى او و كلمه جذاذ بر وزن و بمعناى حطام است و بكسر نيز قرائت شده و چون قوم از صحرا مراجعت نمودند و اوضاع را دگرگون مشاهده كردند گفتند كه اين عمل ناروا را با خدايان ما نموده مسلّما چنين كسى ظلم بخود كرده كه مستوجب عقوبت شده و همان بعض كه شنيده بودند از حضرت ابراهيم آن جمله محرمانه را يا كسانيكه حضرت آنها را ملامت فرموده بود بر ستايش و پرستش بتها گفتند ما از جوانيكه باو ابراهيم ميگفتند شنيديم كه ميگفت من چنين قصدى دارم يا ملامت ميكرد ما و مردم را بر ستايش و پرستش بتها و ميگفت اينها مجسمه‌هاى بى‌روحى بيش نيستند و نميتوانند نفع و ضررى بكسى برسانند و نبايد در برابر آنها سجده نمود خلاصه آنكه صحبت بتها را ميكرد و در مقام عيب گيرى و چاره‌جوئى براى آنها بود و در نتيجه رأى دادند بأحضار حضرت و گفتند برويد او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او وارد مينمائيم و موجب عبرت شود.
----
جلد 3 صفحه 560
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِذ قال‌َ لِأَبِيه‌ِ وَ قَومِه‌ِ ما هذِه‌ِ التَّماثِيل‌ُ الَّتِي‌ أَنتُم‌ لَها عاكِفُون‌َ (52)
زماني‌ ‌که‌ ‌گفت‌ ‌به‌ پدرش‌ آذر و قوم‌ ‌او‌ مشركين‌: چيست‌ ‌اينکه‌ بتها ‌که‌
جلد 13 - صفحه 193
بتمثالهاي‌ مختلف‌ تراشيده‌ايد و ‌بر‌ ‌آنها‌ عكوف‌ كرده‌ايد.
(إِذ قال‌َ لِأَبِيه‌ِ): آزر پدر نسبي‌ ‌او‌ نبود بلكه‌ عموي‌ ‌او‌ ‌بود‌ و شوهر مادر ‌او‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ وفات‌ پدرش‌ ‌او‌ ‌را‌ گرفت‌ و ابراهيم‌ ‌در‌ دامن‌ ‌او‌ بزرگ‌ شد لذا اطلاق‌ پدر مي‌كرد، بزبان‌ ‌ما پدر خوانده‌ ‌بود‌، و دليل‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ زيارت‌ وارث‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌گويي‌:
«اشهد أنّك‌ كنت‌ نورا ‌في‌ الاصلاب‌ الشّامخة و الارحام‌ المطهّرة»
‌که‌ آباء ‌آنها‌ ‌تا‌ حضرت‌ آدم‌ تمام‌ ‌بر‌ طريقه حقّه‌ بودند ‌که‌ گفتند: نسب‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌تا‌ آدم‌ پنجاه‌ و يك‌ واسطه‌ سه‌ هفده‌، يك‌ هفده‌ انبياء بودند، و يك‌ هفده‌ أوصياء، و يك‌ هفده‌ صلحاء.
(وَ قَومِه‌ِ): مرجع‌ ضمير ظاهرا أبيه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ آزر ‌است‌، و مراد ‌از‌ قوم‌ نمروديان‌ و مشركين‌ ‌که‌ ‌هم‌ مسلك‌ آزر بودند ‌در‌ بت‌ پرستي‌.
(ما هذِه‌ِ التَّماثِيل‌ُ): ‌که‌ ‌هر‌ بتي‌ ‌را‌ شبيه‌ يك‌ ستاره‌ ‌ يا ‌ شبيه‌ ملكي‌ ‌ يا ‌ شبيه‌ انبياء تخيّل‌ مي‌كردند و مي‌تراشيدند.
(الَّتِي‌ أَنتُم‌ لَها عاكِفُون‌َ): عكوف‌ اقامه‌ و وقوف‌ ‌بر‌ شي‌ء ‌است‌ «سَواءً العاكِف‌ُ فِيه‌ِ وَ البادِ» حج‌ آيه 25. و ‌از‌ همين‌ باب‌ ‌است‌ مسأله اعتكاف‌ ‌در‌ مساجد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 52)- سپس به یکی از مهمترین برنامه‌های ابراهیم (ع) اشاره کرده، می‌گوید: «آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: این مجسمه‌های بی‌روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‌کنید؟» (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ).
ج3، ص174
تعبیر «لابیه» (پدرش) اشاره به عمویش آزر است زیرا عرب گاه به عمو «اب» می‌گوید.
این گفتار ابراهیم در حقیقت استدلال روشنی است برای ابطال بت پرستی زیرا آنچه از بتها می‌بینیم همین مجسمه و تمثال است، بقیه تخیل است و توهّم.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۰: خط ۲۵۸:
[[رده:بت پرستى آزر]][[رده:پرسش از آزر]][[رده:سرزنش آزر]][[رده:مبارزه با آزر]][[رده:موقعیت اجتماعى آزر]][[رده:پرسش ابراهیم]][[رده:تاریخ ابراهیم]][[رده:سرزنشهاى ابراهیم]][[رده:شرک ستیزى ابراهیم]][[رده:قصه ابراهیم]][[رده:مبارزه ابراهیم]][[رده:نشانه هاى کمال ابراهیم]][[رده:پرسش از بت پرستى]][[رده:تحقیر بت پرستى]][[رده:مبارزه با خرافات]][[رده:اهمیت هدایت خویشاوندان]][[رده:مبارزه با شرک]][[رده:بت پرستى قوم ابراهیم]][[رده:پرسش از قوم ابراهیم]][[رده:تاریخ قوم ابراهیم]][[رده:سرزنش قوم ابراهیم]][[رده:شرک قوم ابراهیم]][[رده:اولویتها در هدایت]]
[[رده:بت پرستى آزر]][[رده:پرسش از آزر]][[رده:سرزنش آزر]][[رده:مبارزه با آزر]][[رده:موقعیت اجتماعى آزر]][[رده:پرسش ابراهیم]][[رده:تاریخ ابراهیم]][[رده:سرزنشهاى ابراهیم]][[رده:شرک ستیزى ابراهیم]][[رده:قصه ابراهیم]][[رده:مبارزه ابراهیم]][[رده:نشانه هاى کمال ابراهیم]][[رده:پرسش از بت پرستى]][[رده:تحقیر بت پرستى]][[رده:مبارزه با خرافات]][[رده:اهمیت هدایت خویشاوندان]][[رده:مبارزه با شرک]][[رده:بت پرستى قوم ابراهیم]][[رده:پرسش از قوم ابراهیم]][[رده:تاریخ قوم ابراهیم]][[رده:سرزنش قوم ابراهیم]][[رده:شرک قوم ابراهیم]][[رده:اولویتها در هدایت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
{{#seo:
|title=آیه 52 سوره أنبياء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 52 سوره أنبياء,أنبياء 52,إِذْ قَالَ‌ لِأَبِيهِ‌ وَ قَوْمِهِ‌ مَا هٰذِهِ‌ التَّمَاثِيلُ‌ الَّتِي‌ أَنْتُمْ‌ لَهَا عَاکِفُونَ‌,بت پرستى آزر,پرسش از آزر,سرزنش آزر,مبارزه با آزر,موقعیت اجتماعى آزر,پرسش ابراهیم,تاریخ ابراهیم,سرزنشهاى ابراهیم,شرک ستیزى ابراهیم,قصه ابراهیم,مبارزه ابراهیم,نشانه هاى کمال ابراهیم,پرسش از بت پرستى,تحقیر بت پرستى,مبارزه با خرافات,اهمیت هدایت خویشاوندان,مبارزه با شرک,بت پرستى قوم ابراهیم,پرسش از قوم ابراهیم,تاریخ قوم ابراهیم,سرزنش قوم ابراهیم,شرک قوم ابراهیم,اولویتها در هدایت,آیات قرآن سوره الأنبياء
|description=إِذْ قَالَ‌ لِأَبِيهِ‌ وَ قَوْمِهِ‌ مَا هٰذِهِ‌ التَّمَاثِيلُ‌ الَّتِي‌ أَنْتُمْ‌ لَهَا عَاکِفُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}
۱۶٬۸۸۰

ویرایش