هود ١٢
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
هود ١١ | آیه ١٢ | هود ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَعَلَّ»: در اینجا برای استفهام انکاری است و معنی نهی دارد (نگا: کهف / شعراء / . «ضَآئِقٌ»: دلتنگ. غمگین. «أَن یَقُولُوا»: از ترس این که نگویند که. تا نگویند که. «کَنزٌ»: گنج. مراد مشرکان، گنج بادآورده و رایگانی است که دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر باشد (نگا: فرقان / . «نَذِیرٌ»: بیمدهنده (نگا: رعد / نازعات / ). «وَکِیلٌ»: مطّلع. مراقب. پیغمبر از آنجا که انسان بوده است، تبلیغ مطالبی برای او مشکل و ناراحتکننده بوده است، ولی کوچکترین تعلّلی در کار تبلیغ نداشته است. البتّه اگر یاری و مددالهی نبود، دچار چنین لغزشی میشد (نگا: اسراء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ يَضِيقُ... (۳) وَ قَالُوا مَا لِهٰذَا الرَّسُولِ... (۵)
إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا سَوَاءٌ... (۲) أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ کَنْزٌ أَوْ... (۲) وَ أَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ... (۲) إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْکَ الْکِتَابَ... (۲) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ... (۰) وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى يَأْتِيَکَ... (۰)
نزول
امام صادق|امام جعفرصادق علیهالسلام فرماید: که رسول خدا صلى الله علیه و آله به على بن ابىطالب علیهالسلام فرمود: از خداى خود خواسته ام که بین من و تو مواخات و برادرى ایجاد نماید و آن را خداوند اجابت نموده است و نیز از خداوند خواسته ام که تو را جانشین و وصى من گرداند آن را نیز اجابت کرده است و بعضى از مردم گفتند: پس چرا محمد از خداى خود فرشتگان را نخواسته است که براى پیروزى بر دشمنان خود به وى کمک کنند و یا چرا از خداى خود گنج طلب نمى کند که او را از فقر و فاقه بیرون آورد سپس این آیه نازل گردید.[۱]
ابن عباس گوید: که رؤساء و کفار مکه که از زمره آنها عبدالله بن امیة المخزومى بوده نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: از براى ما کتابى بیاور که در آن از بت هاى ما عیبجوئى نکند و بد نگوید و نیز گفتند: اگر تو رسول خدا صلی الله علیه و آله و پیامبر او هستى کوههاى مکه را از براى ما مبدل به طلا کن و یا فرشتگان را بیاور که در حضور ما شهادت به پیامبرى و نبوت تو بدهند سپس این آیه نازل گردید.[۲]
تفسیر
- آيات ۵ - ۱۶ سوره هود
- پنهان شدن مشركان براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر «ص»
- خداوند متعال، ضامن رزق همه جنبندگان است
- مراد از خلقت آسمان ها و زمین، در شش روز
- معناى این که فرمود: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»
- اثبات وجود ملائكه، قبل از خلقت آسمان ها و زمين، از آیه شریفه
- مراد كفار از اين كه مسأله معاد و بعث بعد از مرگ را «سحر» خواندند
- مقصود از كلمۀ «امت»، در آيه: «وَ لَئِن أخَّرنَا عَنهُمُ العَذَابُ إلَى أُمَّةٍ مَعدُودَة»
- عذابى كه كفار آن را مسخره مى كردند، آنان را فرا خواهد گرفت
- صبر و عمل صالح، جدای از ايمان نيستند
- توضيح درباره معنای آیه: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعضَ مَا يُوحَى إلَيك...»
- پاسخ خداوند، به چون و چراى كفار درباره نزول قرآن
- اگر مى گویید «قرآن»، افتراء است، شما نيز همانند آن را بیاورید
- تحدی به آوردن «مثل قرآن»، شامل معارف قرآن نيز هست
- نقد سخن برخی از مفسران، در باره «تحدی» و «اعجاز قرآن»
- با عجز از آوردن مثل قرآن، راهی جز یقین به الهی بودن قرآن نمی ماند
- معنای این که: «قرآن، به علم خدا نازل شده»، چیست؟
- نتيجه عمل، تابع عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى: (روایاتی در ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در ذيل جملۀ «لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»
نکات آیه
۱- تکذیب پیامبر از سوى مشرکان به خاطر مطرح کردن قیامت و نیز پیشنهادهاى نابه جاى ایشان ، آن حضرت را در خطر ترک و عدم ابلاغ برخى از آیات قرار داده بود. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک و ضائق به صدرک أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز) روشن است که خوف و شکى که «لعلّ» دلالت بر آن مى کند به لحاظ متکلم (خداوند) نیست; بلکه حاکى از خوف و تردید مخاطب (پیامبر) و یا موقعیت خاصى است که هر انسانى احتمال ترک برخى از آیات را دور از انتظار نمى بیند. بنابراین «لعلک تارک ...» مى رساند که پیامبر در شرایطى بود که این خوف و احتمال وجود داشت که در ابلاغ برخى از آیات به تردید بیفتد و مصلحت ببیند که آنها را موقتاً ابلاغ نکند تا شرایط و جو پیشامده تغییر کند. «أن یقولوا ...» به تقدیر «لام» و «لا»ى نافیه (لأن لایقولوا...) بیانگر علت و ریشه پدید آمدن زمینه و شرایط آن خوف و احتمال است. تفریع «لعلّک تارک...» بر آیه هفتم مى رساند که تکذیب قیامت نیز مى توانست در پدید آمدن آن شرایط مؤثر باشد.
۲- پیامبر(ص) وظیفه دار ابلاغ همه معارف و احکام وحى شده به او ، هر چند برخى از آنها ، جبهه گیرى و مخالفت مردمان را در پى داشته باشد. (إن هذا إلاّ سحر مبین ... فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۳- اندیشه ترک ابلاغ برخى از آیات قرآن ، مایه دلتنگى و ناراحتى پیامبر(ص) مى شد. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک و ضائق به صدرک) در برداشت فوق، جمله «و ضائق به صدرک» حالیه گرفته شده است و ضمیر در «به» به اندیشه ترک ابلاغ - که از جمله «لعلّک تارک ...» به دست مى آید - برگردانده شده است; یعنى، اگر چنان جو و پیشامدى رخ دهد که تو را در ابلاغ برخى آیات به تردید افکند و اندیشه ترک آنها را در ذهن بپرورانى این اندیشه تو را سخت دلتنگ و ناراحت مى کند.
۴- وظیفه داران تبلیغ دین ، باید همه معارف و قوانین دین را براى مردم بیان کرده و از وانهادن حتى اندکى از آن دورى کنند. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۵- استیحاش مردم از برخى معارف و احکام دین و نبود زمینه پذیرش در آنان ، مجوز ترک ابلاغ آنها نیست. (إن هذا إلاّ سحر مبین ... فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۶- آیه هاى قرآن ، حقایقى که از طریق وحى به پیامبر(ص) نازل مى شد. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۷- نازل شدن گنج و مال فراوان بر پیامبر(ص) ، از پیشنهادها و معجزه هاى درخواستى مشرکان براى باور کردن حقانیت رسالت آن حضرت (أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز)
۸- نزول فرشته اى همراه و همگام با پیامبر(ص) ، از پیشنهادهاى مشرکان براى اطمینان به حقانیت آن حضرت (أن یقولوا لولا ... جاء معه ملک)
۹- پیشنهادهاى نابه جاى مشرکان و معجزه هاى درخواستى آنان ، موجب دلتنگى و ناراحتى پیامبر(ص) مى شد. (و ضائق به صدرک أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز أو جاء معه ملک) برداشت فوق ، بر این اساس است که: ضمیر در «به» به «أن یقولوا ...» برگردد و به تعبیرى دیگر «أن یقولوا ...» بدل براى ضمیر در «به» باشد; یعنى: و ضائق صدرک بأن یقولوا ....
۱۰- وظیفه پیامبر(ص) انذار مردم و ابلاغ احکام و معارف دین است نه پاسخ گویى به درخواستهاى نابه جاى آنان (إنما أنت نذیر)
۱۱- پیامبر(ص) پس از انذار و تبلیغ ، مسؤول عملکرد مردم و کفرپیشگى آنان نیست. (إنما أنت نذیر) حصر در جمله «إنما أنت نذیر» حصر اضافى است و ناظر به دایره مسؤولیت پیامبر(ص) است.
۱۲- خداوند ، نگهبان همه چیز و تدبیر کننده آن است. (و الله على کل شىء وکیل) «وکیل» به کسى گفته مى شود که کار دیگرى را به عهده گرفته است و چون در آیه شریفه با «على» متعدى شده معناى حفاظت و نگهدارى نیز در آن اشراب شده است. بنابراین جمله «والله على ...» اشاره به این معنا دارد که: خداوند عهده دار، حافظ و نگهبان امور همگان است.
۱۳- ارائه معجزه و تحقق بخشیدن به پیشنهادها و درخواستهاى مردم ، از شؤون خداوند و به دست اوست نه در اختیار پیامبر(ص) (إنما أنت نذیر و الله على کل شىء وکیل)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹
- اسماء و صفات: وکیل ۱۲
- امور: مدبر امور ۱۲
- ایمان: ایمان به محمد(ص) ۷
- تبلیغ: آسیب شناسى تبلیغ ۴، ۵; تبلیغ و ترس مردم ۵; شرایط تبلیغ ۴، ۵
- خدا: افعال خدا ۱۲; ربوبیت خدا ۱۲; شؤون خدا ۱۳; محافظت خدا ۱۲
- دین: اهمیت تبلیغ دین ۲; تبلیغ دین ۴، ۵، ۱۰
- قرآن: وحیانیت قرآن ۶
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۴
- محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۱۰; تبلیغ محمد(ص) ۱۰; عوامل اندوه محمد(ص) ۳، ۹; محدوده اختیارات محمد(ص) ۱۳; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱۱; محمد(ص) و ابلاغ وحى ۱، ۲، ۳; مسؤولیت محمد(ص) ۲، ۱۰; نزول گنج بر محمد(ص) ۷; وحى به محمد(ص) ۶
- مشرکان: خواسته هاى بیجاى مشرکان ۱، ۸، ۹; مشرکان و تکذیب قیامت ۱; مشرکان و محمد(ص) ۱، ۷، ۸، ۹; مشرکان و معجزه ۷; معجزه اقتراحى مشرکان ۷، ۹
- معجزه: معجزه اقتراحى ۸، ۱۳; منشأ معجزه ۱۳
- ملائکه: درخواست نزول ملائکه ۸
منابع