محمد ١١

از الکتاب
کپی متن آیه
ذٰلِکَ‌ بِأَنَ‌ اللَّهَ‌ مَوْلَى‌ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ أَنَ‌ الْکَافِرِينَ‌ لاَ مَوْلَى‌ لَهُمْ‌

ترجمه

این برای آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آوردند؛ امّا کافران مولایی ندارند!

|اين بدان سبب است كه خدا دوستدار و مولاى كسانى است كه ايمان آوردند، ولى كافران را مولايى نيست
چرا كه خدا سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‌اند، ولى كافران را سرپرست [و يارى‌] نيست.
این (معامله خدا با کافران و مؤمنان) بدان سبب است که البته خدا یار و مولای مؤمنان است و کافران هیچ مولا و یاور و یاری ندارند.
این [پیروزی مؤمنان و نابودی کافران] به سبب این است که خدا سرپرست و یاور کسانی است که ایمان آورده اند، و کافران را سرپرست و یاری نیست.
اين بدان سبب است كه خدا ياور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. و كافران را هيچ ياورى نيست.
این از آن است که خداوند سرور مؤمنان است و کافران سروری ندارند
اين از آن روست كه خدا يار و ياور مؤمنان است و كافران را يار و ياورى نيست.
این (عاقبت نیک مؤمنان و عاقبت سوء کافران) بدان خاطر است که خداوند سرپرست و یاور مؤمنان است، ولیکن کافران هیچ گونه سرپرست و یاوری ندارند.
این همواره برای آن است که خدا مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند. همانا کافران را هیچ مولایی (ربّانی) نیست.
این بدان است که خدا دوست آنانی است که ایمان آوردند و کافران را نیست دوستی (سرپرستی)

That is because Allah is the Master of those who believe, while the disbelievers have no master.
ترتیل:
ترجمه:
محمد ١٠ آیه ١١ محمد ١٢
سوره : سوره محمد
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَوْلی»: (نگا: انفال / ، حج / و ، دخان / ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ «11»

اين (كيفرِ كافران) به خاطر آن است كه خداوند، ياور كسانى است كه ايمان آورده‌اند و همانا كافران ياورى ندارند.

نکته ها

مراد از «مولى‌»، دوست و ياور است وگرنه همه‌ى هستى تحت ولايت خدا مى‌باشد و در اين جهت، تفاوتى ميان مؤمن و كافر نمى‌باشد.


«1». انفال، 54.

«2». كهف، 59.

جلد 9 - صفحه 71

مؤمنانى كه در اين دنيا به ظاهر بى‌يار و ياور بوده و تكيه‌گاهشان فقط خدا بود، روز قيامت خداوند ياور آنان است. «اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا» چنانكه در دنيا نيز چنين است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» «1» امّا كافران كه در دنيا دوستان و ياورانى داشته‌اند، «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» «2» در قيامت مشخص مى‌شود كه اينان ياور واقعى آنها نيستند. «وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ»

پیام ها

1- ايمان، وسيله جلب حمايت‌هاى الهى و كفر، عامل از دست دادن آنهاست.

«اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ»

2- در روز قيامت، هيچ يك از حاميان كفّار و مشركان، كارساز نيستند. «وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ «11»

ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ‌: آنچه مذكور شد از اذلال و عقوبت كافران و نصرت و مثوبت مؤمنان، به سبب آنست كه خداى تعالى، مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا: دوست كسانى است كه ايمان آورده‌اند، و ناصر و معين ايشان است، وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ‌: و بدرستى كه كافران را هيچ دوستى و ناصرى و معينى براى ايشان نيست.

نزد بعضى اين آيه در روز احد نازل شد وقتى كه حضرت در شعب جبل بود، و مردمان بعضى مقتول و جمعى مجروح، مشركان مى‌گفتند: اعلى هبل.

مسلمانان مى‌گفتند: الله اعلى و اجل. كافران به مؤمنان بر سبيل فرح و سرور

جلد 12 - صفحه 109

(يوم بيوم ان لنا غزى و لا غزلكم) رسول فرمود: اللّه مولينا و لا مولى لكم، هر دو طايفه مساوى نيستند، كشته‌گان ما زندگان آخرت و مرزوق به انواع نعمت در جنت، اما از شما در جهنم معذب به اصناف عقوبت‌ «1».

نكته: آيه‌ (رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ)* «2» مناقض‌ (لا مَوْلى‌ لَهُمْ) نيست زيرا مراد از مولى در آيه اولى به معنى پروردگار عباد و مالك امر ايشان، و در آيه ثانيه به معنى ناصر؛ پس نصرت او سبحانه مخصوص به مؤمنان و كافران را اصلا از آن نصيبى نباشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ «11» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ «12» وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ «13» أَ فَمَنْ كانَ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «14» مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ «15»


جلد 5 صفحه 6

ترجمه‌

اين براى آنست كه خدا ياور آنان است كه ايمان آوردند و بدرستى كه كافران نيست ياورى براى آنها

همانا خدا داخل ميكند آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته در بهشت‌هائى كه روان است از زير آنها نهرها و آنانكه كافر شدند بهره بردارى ميكنند و ميخورند همچنانكه ميخورند چهار پايان و آتش جايگاه آنها است‌

و چه بسيار بلدى كه آن شديدتر بود در قوّت از بلد تو كه بيرون كردند تو را هلاك كرديمشان پس نبود ياورى براى آنها

آيا پس كسيكه باشد بر حجّتى از پروردگارش مانند كسى است كه آراسته شده باشد براى او بدى كردارش و پيروى كرده باشند خواهشهاى خود را.

مثل اهل بهشتى كه وعده داده شدند پرهيزكاران كه در آنست نهرهائى از آب تغيير ناپذير و نهرهائى از شير كه تغيير نكرده طعمش و نهرهائى از شرابى كه لذّت است براى آشامندگان و نهرهائى از عسل صاف خالص و براى ايشان است در آن از همه ميوه‌ها و آمرزشى از پروردگارشان آيا مانند كسى است كه او جاودانى است در آتش و آشامانيده شوند آبى جوشان پس پاره پاره كند روده‌هاشان را.

تفسير

اين سعادت و كاميابى و نعمت بى‌پايان كه نصيب اهل ايمان شده و ميشود و اين انحطاط و نگونسارى و عذابهاى گوناگون كه بكفّار ميرسد و در آيات سابقه اشاره بآنها شده بود براى آنستكه خداوند يار و ياور اهل ايمان است و كفّار يار و ياورى كه بتواند در مقابل اراده الهيّه با آنها كمك نمايد ندارند و اين منافات ندارد با آنكه خدا فرموده و ردّوا الى اللّه مولاهم الحقّ چون آنجا مولى بمعناى مالك است و خداوند اهل عقائد حقّه و اعمال صالحه را روز قيامت داخل ميكند در بهشتى كه جارى ميباشد از كنار درختان و زير قصور آن نهرهائيكه ذكر ميشود و كفّار در اين چند روزه دنيا بهره‌مند ميشوند از لذائذ و آب و علف آن مانند چهارپايان يعنى شتر و گاو و گوسفند كه همّى جز خوردن و آشاميدن ندارند و جايگاه ابدى آنها آتش جهنّم است و چه بسيار از اهالى بلاديكه بمراتب‌


جلد 5 صفحه 7

اقوى از اهل مكّه بودند آنانكه موجبات بيرون رفتن پيغمبر اكرم را از وطن خود فراهم نمودند و آن اهالى را خدا هلاك و نابود فرمود بتفصيلى كه در سور سابقه گذشت و كسى نتوانست با آنها يارى كند و عذاب خداوند را از آنها مرتفع نمايد آيا كسيكه از روى دليل و برهان معتقد بعقائد حقّه شده مانند كسى است كه بوسوسه شيطان و هواى نفس امّاره بسوء كار بد خود را خوب پنداشته و متابعت دلخواه خود را نموده نه چنين است امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان او از آن قبيل و خلفاء جور و پيروان آنها از اين قبيلند آيا ميشود حال شگفت‌آور كسانيكه در بهشت موعود الهى باهل تقوى جاى دارند كه در آن نهرهاى متعدّدى از آب تغييرناپذير گوارا و شير تازه كه طعمش برنگشته و شراب معطّر لذيذ بى‌ضرر و عسل صاف خالص بى‌گزند وجود دارد بعلاوه تمام ميوجات مبرّى از تمام عيوب و مشتمل بر تمام محسّنات و از همه بالاتر آمرزش گناهان از جانب پروردگارشان بطوريكه محو شود از نظر و بخاطرشان نيايد تا شرمنده نشوند مانند كسانى باشد كه مخلّد در آتش جهنّم باشند و بآنها آب جوش بياشامانند و از شدّت حرارت آن روده‌هاشان متلاشى شود و بنابراين كلمه اهل كه مضاف بجنّت است حذف شده و مقصود استفهام انكارى است و قمّى ره فرموده نيست كسيكه او در اين چنين بهشتى است مانند كسيكه او در چنين آتشى است چنانچه نيست دشمن خدا مانند دوست او و بعضى گفته‌اند اوّلا خداوند بيان اوصاف شگفت‌آور بهشت موعود را فرموده كه در آن از هر يك از چهار نوع مشروبات مذكوره انهارى است و مزاياى ديگر و بعدا فرموده آيا كسيكه مخلّد در چنين بهشتى است مانند كسيكه مخلّد در آتش است ميباشد و بنابراين تقدير زائدى در كلام لازم است كه ذكر شد و بمقتضاى بعضى روايات تمام اين نهرها از بيخ درخت طوبى منفجر ميشود از يك نهر و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ذلِك‌َ بِأَن‌َّ اللّه‌َ مَولَي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ أَن‌َّ الكافِرِين‌َ لا مَولي‌ لَهُم‌ «11»

‌اينکه‌ هلاكت‌ امم‌ سابقه‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و نجات‌ مؤمنين‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ خداوند ولي‌ و مولاي‌ كساني‌ ‌است‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و بدرستي‌ ‌که‌ كافرين‌ هيچ‌ مولي‌ و ناصر و معيني‌ ندارند.

‌ذلک‌ ‌اينکه‌ بيان‌ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ بسيار دارد ‌که‌ خداوند نوح‌ و مؤمنين‌ باو ‌را‌ نجات‌ داد و بقيه‌ ‌را‌ هلاك‌ كرد و هكذا هود و گرويدگان‌ باو و صالح‌ و پيروان‌ ‌او‌ و لوط و اهلش‌ و شعيب‌ و اصحابش‌ و موسي‌ و بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ نجات‌ داد و عاد و ثمود و قوم‌ لوط و اصحاب‌ مدين‌ و ايكه‌ و فرعونيان‌ ‌را‌ هلاك‌ كرد ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند مولي‌ و حافظ و ناصر و معين‌ و نگهبان‌ مؤمنين‌ ‌است‌.

بِأَن‌َّ اللّه‌َ مَولَي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا و اما كافرين‌ احدي‌ فرياد رس‌ ‌آنها‌ نيست‌ وَ أَن‌َّ الكافِرِين‌َ لا مَولي‌ لَهُم‌ نه‌ ناصري‌ و معيني‌ و دادرسي‌ دارند و نه‌ مولي‌ و دوستي‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- این آیه به ذکر دلیل حمایت همه جانبه پروردگار از مؤمنان و نابودی کافران طغیانگر پرداخته، می‌گوید: «این به خاطر آن است که خداوند مولی و سرپرست مؤمنان است اما کافران مولائی ندارند» (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ).

ج4، ص450

روشن است کسانی که تحت ولایت و عنایت مخصوص ذات پاک خداوند باشند هم در مشکلات یاری می‌شوند، و هم ثبات قدم دارند، و سر انجام به مقصود خود نائل می‌شوند، اما آنها که از زیر این پوشش خارجند اعمالشان حبط و نابود و عاقبت کارشان هلاکت است.

نکات آیه

۱- سعادت و نیک فرجامى مؤمنان، معلول ولایت و سرپرستى خداوند بر ایشان (ینصرکم و یثبّت أقدامکم ... ذلک بأنّ اللّه مولى الذین ءامنوا)

۲- خداوند، ولىّ (سرپرست و حامى) مؤمنان (بأنّ اللّه مولى الذین ءامنوا)

۳- ایمان، عامل قرار گرفتن تحت ولایت و سرپرستى خداوند (اللّه مولى الذین ءامنوا)

۴- ذلّت و بدفرجامى کافران، معلول برخوردار نبودن از ولایت و حمایت خداوند (دمّر اللّه علیهم ... ذلک ... و أنّ الکفرین لا مولى لهم)

۵- جز خداوند، سرپرست و حمایت کننده اى واقعى براى بشر نیست. (و أنّ الکفرین لا مولى لهم) از آیه شریفه استفاده مى شود: آن جا که خداوند ولىّ و حامى کسى نباشد، دیگر هیچ نیرویى قادر به حمایت و سرپرستى او نیست.

۶- هلاکت جوامع کفرپیشه در گذشته تاریخ، نشانى آشکار از بى یاورى کافران در قبال کیفر خداوند (دمّر اللّه علیهم ... و أنّ الکفرین لا مولى لهم) از ارتباط «دمّر اللّه علیهم...» با «مولى لهم»، مطلب بالا استفاده مى شود.

موضوعات مرتبط

  • انسان: مولاى انسان ها ۵
  • ایمان: آثار ایمان ۳
  • خدا: آثار محرومیت از حمایت خدا ۴; آثار محرومیت از ولایت خدا ۴; آثار ولایت خدا ۱; اختصاصات خدا ۵; زمینه ولایت خدا ۳; کیفرهاى خدا ۶; ولایت خدا ۲
  • سعادت: عوامل سعادت ۱
  • کافران: عوامل فرجام شوم کافران ۴; عومل ذلت کافران ۴; محرومیت کافران ۴; نشانه هاى بى یاورى کافران ۶; هلاکت کافران ۶
  • مؤمنان: سعادت مؤمنان ۱; مولاى مؤمنان ۲; ولایت بر مؤمنان ۱

منابع