فصلت ١١
کپی متن آیه |
---|
ثُمَ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ |
ترجمه
فصلت ١٠ | آیه ١١ | فصلت ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ثُمَّ»: سپس. در اینجا برای تأخیر بیانی است نه تأخیر زمانی. یعنی آفرینش آسمانها قبلاً صورت گرفته است و زمین بعد از آن (نگا: بقره / ، نازعات / - ). «إسْتَوی إِلی ...»: قصد کرد. اراده فرمود. «دُخَانٌ»: دود. چه بسا مراد گازها و بخارها باشد که علماء آن را سحابی میگویند. «إِئْتِیَا»: پدید آئید و شکل بگیرید. در اینجا خلق تقدیری تبدیل به خلق تکوینی میشود و هستی از قوّه به فعل در میآید. «أَتَیْنَا»: پدیدار شدیم. پیدا گشتیم. مراد سرعت در اطاعت است. «طَوْعاً أَوْ کَرْهاً»: (نگا: آلعمران / ، توبه / ، رعد / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۲ سوره فصّلت
- غرض اصلى سوره مباركه فصّلت
- نكته اى كه از جملۀ «تَنزِيلٌ مِنَ الرّحمَانِ الرّحِيم»، استفاده مى شود
- توضيحى راجع به عربى و جهانی بودن قرآن
- مقصود كفار از اين كه گفتند: «قُلُوبُنَا فِى أكِنّة مِمّا تَدعُونَا إلَيه...»
- انفاق نكردن مال و كفر به معاد، دو ویژگی مهم مشركان
- وجوهى كه درباره تقدير «روزى ها» در چهار روز، گفته شده است
- توضيح در مورد فرمان خداوند به آسمان و زمين
- مقصود از امر به آسمان ها، در آیه: «وَ أوحَى فِى كُلّ سَمَاء أمرَهَا»
- وجه اين كه فرمود: «آسمان دنيا را با چراغ ها آراستيم»
- گفتاری در تكميل مطالب گذشته
- بحث روايتی
- رواياتى درباره آغاز خلقت عالَم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ «11»
سپس به (آسمان) در حالى كه دود بود توجّه كرد، پس به آن و زمين فرمود: با رغبت يا كراهت بياييد (و شكل بگيريد) گفتند: فرمانبردار آمديم (و شكل گرفتيم).
نکته ها
«رَواسِيَ» جمع «راسية» به معناى كوههاى استوار است. «سَواءً» به معناى برابر است و «سَواءً لِلسَّائِلِينَ» به معناى آن است كه قوتها برابر نيازهاست.
«طوع» به معناى رغبت و «كره» به معناى بىرغبتى است.
عبارتِ «اسْتَوى» هرگاه در كنار حرف «على» قرار گيرد، به معناى سلطه و حكومت است، مانند آيهى «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» «1» ولى هرگاه در كنار حرف «إِلَى» قرار گيرد، به معناى توجّه و قصد است مانند همين آيه. «2»
آفرينش، مراحل تكاملى دارد:
اول) خلق شدن. «خَلَقَ الْأَرْضَ»
دوم) استقرار و تثبيت. «جَعَلَ فِيها رَواسِيَ»
سوم) تزريق منافع در زمين. «بارَكَ فِيها»
چهارم) تأمين نيازهاى همگان. «سَواءً لِلسَّائِلِينَ»
«1». طه، 5.
«2». مفردات راغب.
جلد 8 - صفحه 319
زمين و كوهها مايهى بركت هستند. برخى از فوايد و بركات زمين عبارت است از: تأمين مواد غذايى، پيدايش گياهان، تصفيهى آب، دفن مردارها و زبالهها، يك دانه گرفتن و چند خوشه دادن، زباله را گرفتن و آب زلال دادن و در كوهها نيز بركاتى است از قبيل انواع معادن، حفظ برفها، تأمين سنگهاى ساختمانى، حفظ لرزشهاى زمين و كنترل طوفانها و بادها، علامت و راهنمايى براى مسافران و ....
بعضى «أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ» را اشاره به چهار فصل گرفته و گفتهاند تغيير فصلها در تأمين روزى موجودات زمين مؤثّرند.
سؤال: اگر روزى براى همه هست، اين همه گرسنه چرا؟
پاسخ: در سورهى ابراهيم آيات 32 تا 34 خداوند مىفرمايد: ما باران فرستاديم و ميوهها رويانديم تا رزق شما باشد. كشتىها، نهرها، خورشيد و ماه و شب و روز را مسخر شما كرديم و هر چه خواستيد داديم و اگر نعمتهاى الهى را بشماريد نمىتوانيد حسابش را بكنيد، لكن مديريّتهاى ناقص و توزيعهاى ناعادلانه و اسراف و تبذيرها و كارهاى ظالمانه، اين بدبختىها را براى شما آورده است و در پايان مىفرمايد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ»
پیام ها
1- پيدايش كوهها امرى تصادفى نيست، بلكه با برنامه بوده است. «جَعَلَ فِيها رَواسِيَ»
2- تقدير رزق و قرار دادن بركت در زمين از شئون ربوبيّت است. «رَبُّ الْعالَمِينَ- بارَكَ فِيها- قَدَّرَ فِيها»
3- خداوند براى همهى موجوداتى كه در زمين زندگى مىكنند بر اساس حكمت و به مقدار لازم، روزى قرار داده است. «قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها»
4- تقدير روزىها قبل از آفرينش ما بوده است. «قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ»
ما نبوديم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفتهى ما مىشنود
5- همهى موجودات زمينى براى تأمين نيازهاى خود حقّ برابر و يكسان دارند.
«سَواءً لِلسَّائِلِينَ»
جلد 8 - صفحه 320
6- براى رسيدن به روزى، بايد تلاش كرد. (كلمه «لِلسَّائِلِينَ» نشانهى درخواست است و درخواست واقعى همراه تلاش و تكاپو است).
7- آسمانها در آغاز به صورت دود و گاز بوده است. «وَ هِيَ دُخانٌ»
8- در چند آيهى قبل خوانديم كه كفّار به رسول خدا صلى الله عليه و آله مىگفتند: دلهاى ما در پردههايى از حجاب و گوشهاى ما سنگين است ولى اين آيه مىفرمايد:
آسمانها و زمين فرمان خدا را مىشنوند و خاضعانه اطاعت مىكنند. «أَتَيْنا طائِعِينَ»
9- هستى شعور دارد و مخاطب قرار مىگيرد. «أَتَيْنا طائِعِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ «11»
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ: پس قصد نمود بر وجه استقامت به آفريدن آسمان، يعنى حكمت مقتضى شد كه بعد از خلق اجرام سفليه، خلق آسمان فرمود به قدرت كامله غالبه بىصارفى كه او را منحرف سازد. وَ هِيَ دُخانٌ: و حال آنكه آن روز بخارات به هيئت دود بود.
«1» به تفسير قمى ج 2 ص 263- 262 نيز مراجعه شود.
جلد 11 - صفحه 354
چون حق تعالى خلق آسمان و زمين فرمود: فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ: پس فرمود مر آسمان و زمين را، ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً: بيائيد به آنچه شما را امر فرمودهايم در حالتى كه فرمان بريد به رغبت، يا كراهت داشته باشيد كراهت داشتنى.
حاصل آنكه: چه به رغبت يا كراهت، شما را چارهاى نيست از فرمانبردارى.
قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ: گفتند آسمان و زمين: آمديم به هر چه فرمائى در حالتى كه فرمانبرندگانيم.
تنبيه:
در اين سؤال و جواب دو وجه است: 1- آنكه «مجاز تمثيلى باشد» مراد تصوير اثر قدرت الهى است در مقدورات، و اظهار كمال اقتدار و وجوب وقوع امر. پس ايشان در حكم مأمور مطيعند كه فعل امر مطاع بر ايشان وارد شود.
و بر اين قياس است آنچه ابن عباس روايت نموده كه: حق سبحانه آسمان را فرمود ماه و ستارگان كه در تو خلق نمودهام ظاهر ساز، و زمين را فرمود كه انهار و اشجار و اثمار خود را بيرون آور. «1» 2- آنكه بر سبيل حقيقت باشد كه حق تعالى آسمان و زمين را قدرت داد بر تكلم، بعد خطاب فرمود چنانچه در خبر است كه حق سبحانه خطاب به زمين فرمود، مكان كعبه معظمه «زادها اللّه شرفا» پيش از همه، «اتينا طائعين» تكلم نمود، بعد از اجزاى ديگر تا تمام اجزاى زمين «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ «11» فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «12» فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13» إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «14» فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «15»
ترجمه
پس متوجه شد مستقيما بسوى آسمان و آن دودى بود پس گفت مر آنرا و زمين را كه بيائيد خواه يا ناخواه گفتند آمديم فرمان برداران
پس مقرّر فرمود آنها را هفت آسمان در دو روز و وحى نمود در هر آسمانى كار آنرا و آراسته نموديم آسمان نزديكتر را بچراغها و براى نگهدارى اين است مقدر نمودن خداوند ارجمند دانا
پس اگر روى گردانيدند پس بگو ميترسانم شما را از صاعقه آسمانى مانند صاعقه قوم عاد و ثمود
هنگاميكه آمدند آنها را پيغمبرانى از پيش روى آنها و از پشت سرشان كه نپرستيد مگر خدا را گفتند اگر خواسته بود پروردگار ما هر آينه فرستاده بود ملائكه را پس همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم
پس اما عاد پس سركشى كردند در زمين بناحق و گفتند كيست افزونتر از ما در توانائى آيا نديدند آنكه خدائى كه آفريد آنها را او است زيادتر از آنها در توانائى و بودند كه آيتهاى ما را انكار ميكردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از اتمام خلق زمين و كوهها و تقدير روزيهاى آن توجه مستقيم و كامل فرمود بجانب آسمان كه آنوقت دود يا بخار شبيه بدودى بود كه از كوهها يا درياهاى زمين برخاسته و فضاى محيط بآن را تاريك نموده بود پس بلسان قدرت و جنبه سلطنت بآسمان و زمين فرمود بيائيد در تحت نفوذ اراده و مشيّت من خواه يا ناخواه چون تمكّن نداريد از خودتان كه از تدبير من بيرون باشيد و آن دو بلسان حال يا مقال مناسب با احوال خودشان عرضه داشتند آمديم با انقياد و اطاعت ذاتى و طبعى خودمان و موجوداتمان و باين مناسبت از آن دو بجمع ذوى العقول تعبير شده و اين در واقع مثلى است براى قدرت و سلطنت الهيه بر آسمان و زمين و موجودات آن دو و اجابت و اطاعت ذاتى و طبعى آنها از او مانند كن فيكون كه مكرّر ذكر شده مراد امر تكوينى و اطاعت ذاتى است و قمى ره از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از كسيكه با خدا سخن گفت غير از جن و انس فرمود آسمان و زمين است در قول خداوند ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ پس مرتّب شد بر امر تكوينى خداوند وجود هفت
جلد 4 صفحه 550
آسمان و پيدايش آنها در امتدادى كه مساوى بود با دو شبانه روز و قمى ره فرموده يعنى در دو وقت ابتداء بخلق و انقضاء آن و حكمت تجاوز مدّت از يك لحظه با قدرت خداوند بخلق نمودن بدون مدت همانستكه در آيات سابقه ذكر و اخيرا حواله بسوره اعراف شد و تعليم فرمود خداوند حركات هر آسمانى را با نظم معيّن بآنها و آنچه را كه مقتضى و مصلحت بود كه از قبل وجود و افعال آنها اختيارا يا طبعا بارز گردد يا اهل آنها متصدّى صدور آن گردند خلاصه آنكه انتظام تمام امور لازمه آسمانها و اهلش بالهام الهى انجام يافت و خدا زينت داد آسمان نزديكتر بزمين را كه مشهود اهل جهان است بزينت ستارگانى كه در هر جا قرار دارند مانند چراغهاى درخشانى در آن آسمان جلوهگرند و براى حفظ آسمانها از مداخله شياطين وجود آنها لازم است و از فوائد مرتّبه بر وجود آنها است ايمنى اهل سماوات از آفات چون قريب باين معنى در اكمال از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه ستارگان امانند براى اهل آسمانها چنانچه اهل بيت من امانند از براى اهل زمين آنچه ذكر شد مقدّر و صنع محكم خداوند ارجمند قدير عليم است و بتها هيچ كاره و فاقد حيات و شعورند پس نبايد از عبادت خدا بعبادت آنها پرداخت و بعد از بيان اينهمه دلائل توحيد باز اگر قريش و ساير اهل شرك مكه اعراض نمودند از ذكر خدا و اقرار بتوحيد و نبوت و امامت و معاد بگو بترسيد از آنكه صاعقه و آتش سوزانى از آسمان نازل شود و مانند قوم عاد و ثمود كه منازل و پران آنها را در مسافرتهاى خودتان بشام و يمن مشاهده مينمائيد شما را بسوزاند چنانچه سوزاند آنها را وقتى كه آمدند پيغمبران خدا قبل از وجود آنها و بعد از آن يا براى اصلاح امور دنيا و آخرت آنها يا از اطراف و جوانب آنان نزدشان و دعوت نمودند آنها را بتوحيد و نفى شرك و آنها گفتند اگر خدا مىخواست ما را دعوت بتوحيد نمايد و ما دست از بتپرستى برداريم ملائكه را برسالت نزد ما ميفرستاد نه بشرى را كه مانند ما باشد در خوردن و آشاميدن و ساير امور پس ما بآنچه شما مدّعى هستيد كه از جانب خدا آوردهايد از توحيد و غيره كافر و منكريم و معترف بفضيلتى براى شما بر خودمان نيستيم و بعد از اين اجمال از قصه عاد و ثمود خداوند اشاره بتفصيل احوال آن دو قوم فرمود كه اما
جلد 4 صفحه 551
قوم عاد تكبر و سركشى كردند از امر پيغمبرشان و بر اهل زمين تفرعن و تبختر نمودند با آنكه استحقاق نداشتند و گفتند كيست كه از ما قوىتر و رشيدتر باشد چون گفتهاند بسيار تنومند و قوى پنجه بودند كه سنگهاى بزرگ را با دست از كوه ميكندند خدا ميفرمايد آيا ندانستند و بچشم دل نديدند كه خالق آنها كه اين قوّت را بآنها داده اقوى از آنها است و بقدرت خود ميتواند آنها را در آنى نيست و نابود نمايد لذا منكر آيات و دلائل توحيد ما شدند و از اوامر ما سرپيچى كردند و بقيه احوال آنها و قوم ثمود در آيات آتيه بيان خواهد شد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ استَوي إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلأَرضِ ائتِيا طَوعاً أَو كَرهاً قالَتا أَتَينا طائِعِينَ «11»
پس پرداخت بامر آسمان و عالم بالا و آن دودي بود پس فرمود از براي آسمان و از براي زمين که بيائيد تحت اطاعت من خواه و ناخواه گفتند آمديم بالطوع و الرّغبة.
ثُمَّ استَوي إِلَي السَّماءِ منظم فرمود عالم بالا را از اينکه كرات جوّيّه شمس و قمر و كواكب که هر كدام بسا چندين برابر كره زمين هستند هر كدام را بجاي خود معين فرمود بنحوي که هيچكدام از مقري که معين فرمود نميتوانند تجاوز كنند چنانچه ميفرمايد لَا الشَّمسُ يَنبَغِي لَها أَن تُدرِكَ القَمَرَ وَ لَا اللَّيلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسبَحُونَ يس آيه 40 هر كدام در مدار خود و اينکه جمله دلالت ندارد بر اينكه خلقت زمين قبل از خلقت سماء بوده به دلالت ثمّ که از براي تراخيست زيرا استواء غير از خلقت است استواء تنظيم آنها اينکه است که در مدار خود بترتيب مرتب برقرار باشند و يا سير كنند که خردلي زياده و كم نباشد و اينکه
جلد 15 - صفحه 417
پس از خلقت آنها است.
وَ هِيَ دُخانٌ نه بمعني اينكه دودي بود بلكه به نظر بواسطه بعد از زمين دود مينمايد چنانچه امروز هم بنظر هواي بالا آبي مينمايد و هم چنين آب دريا از دور.
فَقالَ لَها وَ لِلأَرضِ مفسرين چون اينها را عادم الشعور ميدانند و ذوي العقول را منحصر بملك و جن و انس ميپندارند توجيهاتي در اينکه جمله كرده- اند و ما مكرر گفتهايم که نصوص قرآن و اخبار متظافره دلالت دارد که تمام موجودات از جمادات و نباتات و حيوانات شعور و ادراك دارند و معرفت و ذكر و عبادت دارند هر كدام در حد خود.
ائتِيا در تحت اطاعت و فرمان من.
طَوعاً بميل و رغبت و اختيار.
أَو كَرهاً باجبار و اكراه.
قالَتا أَتَينا طائِعِينَ تمام موجودات علوي و سفلي بالطوع و الرغبه اطاعت ميكنند فقط جن و انس بواسطه قواي شهويه و غضبيه و وهميه مخالفت ميكنند و از تحت اطاعت خارج ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- بعد از پایان سخنان مربوط به آفرینش زمین و مراحل تکاملی آن به بحث از آفرینش آسمانها پرداخته، میفرماید: «سپس اراده آفرینش آسمان نمود- در حالی که به صورت دود بود- در این هنگام به آسمان و زمین فرمود: به وجود آیید و شکل گیرید، چه از روی طاعت و چه اکراه» (ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً).
«آنها گفتند: ما از روی طاعت و امتثال فرمان میآییم» (قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ).
نکات آیه
۱ - خداوند، پس از آفرینش زمین به سامان دادن آسمان پرداخت. (ثمّ استوى إلى السماء) «إستواء» (مصدر «إستوى») آن گاه که با «إلى» متعدى شود، به معناى آهنگ کردن است. «ثمّ» (در «ثمّ استوى») مى تواند براى ترتیب خارجى و یا ترتیب ذکرى باشد. برداشت بالا بر اساس احتمال اول است.
۲ - آسمان، پیش از سامان یافتن و شکل گیرى به صورت توده هایى از دود بود. (ثمّ استوى إلى السماء و هى دخان)
۳ - خداوند، به آسمان و زمین فرمان داد تا - خواه یا ناخواه - در مسیر تعیین شده به حرکت در آیند و فرمان ببرند. (فقال لها و للأرض ائتیا طوعًا أو کرهًا) «طوع» به معناى رغبت و میل و «کره» به معناى بى میلى و عدم رغبت است.
۴ - آسمان و زمین فرمانبر اراده الهى، از سر میل و رغبت (قالتا أتینا طائعین)
۵ - زمین و آسمان (جهان هستى)، داراى نوعى شعور، اراده و نطق (قالتا أتینا طائعین) از واژه «قالتا» استفاده مى شود که آسمان و زمین داراى نوعى نطق اند; چنان که ازجمله «أتینا طائعین» فهمیده مى شود که آن دو، از نوعى اراده و خواست نیز برخورداراند و از مجموع اراده و نطق نوعى شعور و ادراک استفاده مى شود.
۶ - خضوع و کرنش نظام تکوین و قوانین هستى، در برابر اراده و فرمان خداوند (فقال لها ... ائتیا ... قالتا أتینا طائعین) بنابر این که گفت وگوى یاد شده در این آیه بیان حال و کنایه از تسلیم محض شدن آسمان ها و زمین و قوانین حاکم بر عالم در برابر اراده خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.
۷ - شکل گیرى نظام آسمان ها و زمین، براساس جاذبه ها و قوانین طبیعت * (قالتا أتینا طائعین) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «طوعاً» اشاره به حرکت طبیعى و «کرهاً» حکایت از حرکت قسرى داشته باشد و آیه بیانگر حاکمیت حرکت طبیعى حلقه هاى تکوین در نظام آسمان ها و زمین باشد.
موضوعات مرتبط
- آسمان: ابداع آسمان ۲; اراده آسمان ۵; انقیاد آسمان ۳، ۴; تدبیر آسمان ۱; خلقت آسمان ۷; شعور آسمان ۵; عنصر خلقت آسمان ۲; گردش آسمان ۳; نطق آسمان ۵
- آفرینش: انقیاد آفرینش ۶; خضوع آفرینش ۶; قانونمندى آفرینش ۷
- خدا: افعال خدا ۱; اوامر خدا ۳; حاکمیت اراده خدا ۴، ۶; حاکمیت اوامر خدا ۶; خالقیت خدا ۱
- خلقت: خلقت از دود ۲
- زمین: اراده زمین ۵; انقیاد زمین ۳، ۴; خلقت زمین ۱، ۷; شعور زمین ۵; گردش زمین ۳; نطق زمین ۵
- نیروى جاذبه: ۷
منابع