غافر ٦٦
کپی متن آیه |
---|
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِي الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِ الْعَالَمِينَ |
ترجمه
غافر ٦٥ | آیه ٦٦ | غافر ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَدْعُونَ»: (نگا: انعام / ، اعراف / و و . «أُسْلِمَ»: تسلیم شوم. فرمانبردار گردم (نگا: بقره / آلعمران / ، نساء / .
نزول
در شان نزول این آیه گفته شده : کفار قریش نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا محمد چرا از رویه و دین عبدالله پدرت و عبدالمطلب جدت پیروی نمى کنى؟ سپس این آیه نازل شد.[۱] جویبر از ابن عباس روایت کند که ولید بن مغیرة و شیبة بن ربیعة نزد پیامبر آمدند و گفتند: یا محمد به دین آباء و اجداد خویش برگرد، سپس این آیة نازل گردید.[۲]
در صحت چنین شأن و نزولى که از طرف مفسرین و علماء عامه درباره پیامبر اسلام و آباء و اجداد او ذکر شده، محل تأمل است چه آن که آباء و اجداد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر دین حنیف و روش ابراهیم خلیل علیهالسلام بوده اند نه بر دین شرک و بتپرستى.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «66»
بگو: «من نهى شدهام از اين كه آنان را كه شما جز خداوند مىخوانيد پرستش كنم، (آن هم) زمانى كه از طرف پروردگارم دلايل روشنى برايم آمده است و فرمان يافتهام كه تسليم پروردگار جهانيان باشم».
نکته ها
اين آيه و دو آيهى قبل آن با كلمهى مباركه «رَبِّ الْعالَمِينَ» ختم شده است. آيه 64 بعد از اثبات ذات خداوند، فرمود: «رَبُّ الْعالَمِينَ» آيه 65 بعد از توحيد و اخلاص فرمود: «رَبِّ الْعالَمِينَ» و اين آيه بعد از نفى هر گونه شرك، «رَبِّ الْعالَمِينَ» را مطرح كرده است. آرى، سير طبيعى و منطقى خداشناسى آن است كه اول او را بشناسيم سپس به يكتائى او ايمان آوريم و آنگاه هر چه مانع يكتائى و توحيد است از خود دور كنيم.
پیام ها
1- دشمنان خود را مأيوس كنيد. «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ»
2- وحى، بدون كم و كاست براى مردم بيان مىشد. «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ»
3- دليل و بيّنه محور است نه توقع مردم و محيط. (با وجود دلائل روشن جايى براى تسليم شدن در برابر شرك باقى نمىماند). «جاءَنِي الْبَيِّناتُ»
4- امر و نهى الهى بر اساس منطق و استدلال است. نُهِيتُ ... لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ
5- موضعگيرىهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر اساس وحى است. «نُهِيتُ- أُمِرْتُ»
6- تولى و تبرى بايد در كنار هم باشد. (تا انواع شرك را از خود دور نكنيم،
جلد 8 - صفحه 287
يكتاپرست واقعى نمىشويم). نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ ... وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ
7- تسليم شدن در برابر كسى سزاوار است كه پروردگار جهانيان است. «أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
8- عبادت واقعى، تسليم خدا بودن است. ( «أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ» به جاى «اعبد لرب العالمين» آمده است).
9- تسليم خدا بودن، سبب رشد انسان است. «أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ (66)
كفار مكه حضرت را ترغيب مىنمودند به دين خود، دين حق تعالى در رد آنها فرمود:
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ: بگو اى پيغمبر بدرستى كه نهى كرده شدهام و باز داشته شدهام، أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ: اينكه پرستش كنم آن را كه، تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ:
مىپرستيد به غير از خداى به حق، لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي: آن هنگام كه آمد مرا حجتهاى بينه و آيات ظاهره از جانب پروردگار من، وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ: و امر كرده شدهام به آنكه تسليم شوم و منقاد گردم، لِرَبِّ الْعالَمِينَ: مر پروردگار عالميان را.
تبصره:
گرچه ادله عقليه، ناهى حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله بود از عبادت غير خداى سبحان، لكن چون ورود حجج بينه از جانب حضرت عزت جلّ شأنه مقوى ادله و منبه و مؤكد آنست، لذا خداى تعالى امر فرمود كه در ابطال كيش ايشان و اثبات مذهب خود تمسك به آن نمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ (66) هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (67) هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (68) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ (69) الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (70)
ترجمه
بگو همانا من نهى كرده شدم كه عبادت كنم آنانرا كه ميخوانيد غير از خدا چون آمد مرا دليلها از پروردگارم و امر كرده شدم كه تسليم شوم براى پروردگار جهانيان
او است آنكه آفريد شما را از خاك پس از نطفه پس از خون بسته پس بيرون ميآورد شما را بحال كودكى پس نگهميدارد تا برسيد بكمال قوّتتان پس تا بشويد پير مردانى و بعضى از شما كسى است كه ميميرد پيش از اين و تا برسيد بوقتى نامبرده شده و باشد كه شما بعقل دريابيد
او است آنكه زنده ميكند و ميميراند پس چون حكم كند بامرى جز اين نيست كه ميگويد مر او را بباش پس ميباشد
آيا نديدى آنانرا كه مجادله مينمايند در آيتهاى خدا كه بكجا برگردانده ميشوند
آنانكه تكذيب نمودند كتابرا و آنچه را كه فرستاديم بآن پيغمبرانمان را پس زود باشد كه بدانند.
جلد 4 صفحه 538
تفسير
خداوند متعال امر فرموده است به پيغمبر خاتم كه بمشركين مكه بفرمايد خدا مرا نهى فرموده از عبادت بتها كه معبود شما است چون بحجج و براهين الاهيّه براى من معلوم شده كه معبود بحق خداى يكتا است و جز او معبود باطل است هر چه باشد و مأمور شدم از جانب حق كه تسليم او امر پروردگار جهانيان باشم و بهيچ وجه نميتوانم با عقايد و اعمال شما موافقت نمايم و پس از اين دستور استدلال فرموده بر استحقاق خود براى پرستش و ستايش و نفى استحقاق غير باين تقريب كه او است آنخداوند قادر عليم حكيمى كه خلق فرمود شما را در ابتدا از خاك چون آدم عليه السّلام را كه پدر تمام خلق است از خاك آفريد و بعدا خلق فرمود شما را از نطفه كه آن هم از غذا توليد ميشود و غذا از خاك و بعدا از علقه كه خون بسته است و بعد شما را در احوال و اطوار مختلفه نقل دهد تا بيرون آورد شما را از رحم مادر در حاليكه كودك نوزاد باشيد و گفتهاند طفل در كلام عرب بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اينجا مراد جمع است يعنى بيرون ميآورد شما را اطفالى يك يك پس نشو و نما ميدهد شما را تا برسيد بكمال قوّه و رشد خودتان و كلمه اشدّ يا مفرد است بصورت جمع يا جمع است و مفرد ندارد يا مفرد آن شدّت بكسر است در هر حال در همين معنى استعمال ميشود كه از هجده تا سى سال باشد پس نگهدارى ميفرمايد شما را تا پير مردان سالخورده شويد و عمر طبيعى كنيد و بعضى هم قبل از رسيدن بحدّ رشد يا پير مردى مىميريد چون هر كس اجل مقدّر نامبرده معيّنى دارد در علم خدا كه بايد شما بندگان بآن برسيد و دار فانى را وداع نمائيد و اينها همه براى آنستكه شما تعقّل كنيد و خداشناس شويد و بوظيفه بندگى خود قيام نمائيد با علم و معرفت و از ثواب آن بهرهمند گرديد در آخرت كه دار باقى و مقرّ ابدى شما است و او همين طور كه شما را حيات داد از خاك مىميراند و باز خاك ميكند و باز زنده مينمايد در قيامت و بيرون ميآورد از خاك خلاصه آنكه اين كارها براى او زحمتى ندارد او وقتى بخواهد امرى واقع شود فورا واقع ميشود مانند آنكه بگويد موجود شو پس ميشود و گر نه معدوم كه قابل خطاب نيست كلام خدا فعل او است و تعجب در اين است كه با اين ادلّه دالّه بر توحيد خدا و رسالت تو كه قرآن مبين است مىبينى كفار مكه كه مجادله و مشاجره و اشكال تراشى ميكنند در آيات خدا و دلائل صدق
جلد 4 صفحه 539
تو چگونه منقلب و منصرف از حق بباطل ميشوند ولى مطمئن باش كه خدا آنانرا كه تكذيب قرآن تو را كه اكمل كتب آسمانى است نمودند و كسانى را كه تكذيب كردند ساير كتب سماوى را كه پيغمبران ما آوردند به مجازات كامل خواهد رسانيد و بعد از اين مىدانند كه چه عمل ناروائى از آنها صادر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِنِّي نُهِيتُ أَن أَعبُدَ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَمّا جاءَنِي البَيِّناتُ مِن رَبِّي وَ أُمِرتُ أَن أُسلِمَ لِرَبِّ العالَمِينَ (66)
بفرما باين مشركين محقّقا من نهي شدهام از اينكه عبادت كنم آنهايي که شما ميخوانيد از غير خداي متعال چون آمد مرا بينات و ادلّه روشن از پروردگارم و مأمور شدهام اينكه تسليم شوم از براي پروردگار عالمين.
قُل إِنِّي نُهِيتُ أَن أَعبُدَ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ اينکه جمله
جلد 15 - صفحه 396
براي رفع طمع مشركين است که توقع داشتند که حضرت موافقت كند در عبادت آلهه آنها از اصنام و ملائكه و غير اينها.
لَمّا جاءَنِي البَيِّناتُ ادلّه توحيد بسيار است از ادلّه عقليّه و حسّيه و شرعيّه بلكه از ضروريات و بديهيّات است که احتياج بدليل ندارد.
مِن رَبِّي تماما بافاضه او است و عنايت او.
وَ أُمِرتُ أَن أُسلِمَ لِرَبِّ العالَمِينَ تسليم بالاتر از مقام رضا است زيرا رضا اينست که چيزي را که من طالب هستم و دوست دارم براي من انجام دهد خشنود شوم و تسليم اينست که چيزي طالب نيستم مگر آنچه او بخواهد در بلاء صبر در نعمت شكر خوديّتي از براي خود قائل نيستم «كالميّت في يدي الغسّال».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- در این آیه به عنوان یک نتیجه گیری از بحثهای توحیدی گذشته و برای مأیوس ساختن مشرکان و بت پرستان روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده، میفرماید: «بگو: من نهی شدهام از این که معبودهایی که شما غیر از خدا میخوانید پرستش کنم، چرا که بیّنات و دلائل روشن از سوی پروردگارم برای من آمده است» (قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِی الْبَیِّناتُ مِنْ رَبِّی).
نه تنها نهی شدهام که غیر او را نپرستم بلکه: «مأمورم تنها در برابر پروردگار
ج4، ص285
عالمیان تسلیم باشم» (وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ).
این که میگوید: «من چنین مأموریت یافتهام و من چنین نهی شدهام» یعنی شما خودتان حساب خویش را برسید، بیآنکه حس لجاجتشان را تحریک کند.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، از آغاز دریافت دلایل و برهان هاى الهى، از عبادت غیرخدا نهى شده بود. (قل إنّى نهیت أن أعبد الذین تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البیّنت)
۲ - پیامبر(ص)، مأمور اعلام مخالفت خود با عبادت غیرخدا و منصرف کردن مشرکان از فکر تأثیرگذارى در عقاید آن حضرت (إنّى نهیت أن أعبد الذین تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البیّنت) پیامبر(ص)، به در دست داشتن دلایل و براهین روشن در مخالفت خود با عبادت غیر خدا تصریح فرمود. این مطلب مى تواند به منظور مأیوس ساختن مشرکان باشد; زیرا کسى که در عقیده خود داراى دلایل روشن باشد، تأثیرپذیرى او از دیگر عقاید نا ممکن خواهد بود.
۳ - پیامبر(ص)، مأمور اعلام در دست داشتن دلایل و برهان هاى روشن بر بطلان عقیده شرک آلود و درستى آیین توحیدى (إنّى نهیت أن أعبد الذین تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البیّنت)
۴ - آیین توحیدى، مبتنى بر دلایل و برهان هاى روشن و بى ابهام است. (قل إنّى نهیت أن أعبد الذین تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البیّنت)
۵ - عبادت غیر خدا، گناه و حرام است. (قل إنّى نهیت أن أعبد الذین تدعون من دون اللّه)
۶ - پیامبر(ص)، موظف به تسلیم همه جانبه در برابر پروردگار جهان (و أُمرت أن أُسلم لربّ العلمین)
۷ - پیامبر(ص)، مأمور اعلام صریح مواضع عقیدتى خویش و تسلیم ناپذیر بودنش، در برابر دشمنان و عقاید باطل و شرک آلود (و أُمرت أن أُسلم لربّ العلمین) تصریح پیامبر(ص) به تسلیم محض بودن خود در برابر خداوند، مى تواند پاسخى به فشارها و تهدیدهاى دشمنان و مشرکان علیه ایشان باشد.
۸ - خداوند، مالک همه عالم هاى هستى است. (لربّ العلمین) عالَم (مفرد «عالَمین») است و به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراین «العالمین»; یعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. گفتنى است به مالک هر چیزى، «ربّ» گفته مى شود.
۹ - جهان آفرینش، متشکل از عالم هاى متعدد. (لربّ العلمین) برداشت یاد شده با توجه به جمع بودن کلمه «عالمین» استفاده شده است.
۱۰ - جهان هستى، به سوى کمال در حرکت است. (لربّ العلمین) «ربّ» به معناى تربیت کردن است و تربیت ایجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه که به حد تمام و کمال برسد (مفردات راغب). این معنا حکایت از حرکت تکاملى دارد. گفتنى است که کلمه «ربّ»، مشترک لفظى میان وصف و مصدر مى باشد و در آیه مورد بحث معناى وصفى دارد.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تعدد عوالم آفرینش ۹; تکامل آفرینش ۱۰; مالک عوالم آفرینش ۸
- احکام: ۵
- ادیان آسمانى: ویژگیهاى ادیان آسمانى ۴
- تسلیم: تسلیم به خدا ۶
- توحید: اعلام حقانیت توحید ۳; وضوح دلایل توحید ۴
- خدا: مالکیت خدا ۸
- شرک: اعلام بطلان شرک ۳; دلایل رد شرک ۳; گناه شرک ۵
- عبادت: عبادت غیرخدا ۵; نهى از عبادت غیرخدا ۲
- محرمات: ۵
- محمد(ص): اعلام عقیده محمد(ص) ۷; انعطاف ناپذیرى محمد(ص) ۷; انقیاد محمد(ص) ۶; تبلیغ محمد(ص) ۷; تکلیف محمد(ص) ۱، ۶; توحید عبادى محمد(ص) ۱; رسالت محمد(ص) ۲، ۳، ۷; شرک ستیزى محمد(ص) ۲، ۷; صراحت محمد(ص) ۷; محمد(ص) و مشرکان ۲
منابع