طه ٨٦
کپی متن آیه |
---|
فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً قَالَ يَا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطَالَ عَلَيْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَ عَلَيْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي |
ترجمه
طه ٨٥ | آیه ٨٦ | طه ٨٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غَضْبَانَ»: خشمگین. حال است. «أَسِفاً»: غمزده و اندوهناک. حال دوم است. «وَعْداً حَسَناً»: وعده زیبائی. مراد نزول تورات و بیان احکام آسمانی در آن؛ یا نجات و پیروزی بر فرعونیان و وارث حکومت سرزمین مصر شدن؛ یا وعده مغفرت و آمرزش توبهکنندگان و انجامدهندگان کارهای پسندیده؛ و یا این که همه این امور. «الْعَهْدُ»: مدّت جدائی موسی از بنیاسرائیل و رفتن به مناجات. «أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ ...»: مراد این است که عمل شما آن چنان است که گویا چنین تصمیمی را درباره خود اتّخاذ کردهاید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۰ - ۹۸ سوره طه
- بيان آيات مربوط به آخرين فصل از داستان موسى «ع»
- معناى آيه: «وَ إنّى لَغَفَّارٌ لِمَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً»
- بخش ديگرى از داستان موسى «ع»: رفتن به كوه طور، گوساله پرستى بنی اسرائيل و...
- بازخواست موسى «ع» از سامری، و پاسخ او
- مجازات سنگین حضرت موسى «ع»، براى سامرى
- سرنوشت خداى ساختگى سامرى
- بحث روايتى
- مراد از ولایت اهل بیت «ع»، کدام نوع ولایت است
- روايتى در باره سامرى و گوساله پرستى بنی اسرائيل
- نقد حديث ابن عباس، در بیان جريان سامرى
- روايتى درباره برداشتن خاك از زیر پاى اسب جبرئيل، توسط سامری
- نقد رواياتى كه صداى گوساله سامرى را، مستند به خدا و آزمايش الهى مى دانند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي «86»
پس موسى خشگمين واندوهناك به سوى قوم خود بازگشت (و) گفت: اى قوم من! آيا پروردگارتان به شما وعدهاى نيكو (نزول تورات) نداد؟ آيا مدّت (غيبت من) بر شما طولانى شد؟ يا اينكه مىخواستيد خشمى از طرف پروردگارتان بر شما فرود آيد، كه با قرار و موعد من تخلّف كرديد؟!
نکته ها
در اين آيه به دو وعده اشاره شده است، يكى وعدهاى از جانب خداوند كه نزول تورات بوده است، «أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً» و ديگرى، وعدهاى از طرف موسى عليه السلام با مردم كه در زمان غيبت او از برادرش هارون اطاعت كنند، ولى مردم با گوسالهپرستى آنها را ناديده گرفتند. البتّه موسى هنگام توبيخ آنان، علّت انحرافشان را سؤال كرد وپرسيد: آيا انحراف شما عامدانه بود وبا آگاهى به سراغ قهر خدا رفتيد؟ يا از روى غفلت به آن روى آورديد؟ آيا به خاطر اينكه سىروز غيبت من به چهل روز منتهى گرديد، شما منحرف شديد؟ و آيا ...
. «1»
در اين آيه همچون آيهى 81، از حلول غضب الهى سخن به ميان آمده است، ليكن درآنجا عامل غضب، طغيان ودر اينجا پيمانشكنى مردم بيان شده است. اينها عواملى است
«1». تفسير مراغى.
جلد 5 - صفحه 375
كه رمز سقوط بنىاسرائيل در آنها نهفته است.
پیام ها
1- همين كه از انحرافى با خبر شديد، فوراً عكسالعمل نشان دهيد. «فَرَجَعَ» (حرف «فا» در «فَرَجَعَ» نشانه فوريت است.)
2- غيرت دينى از صفات بارز اولياى خداست. «غَضْبانَ أَسِفاً» (رهبران دينى و اولياى خدا، غصهى انحراف مردم را مىخورند.)
3- خشم و غضبى كه در راه رضاى الهى باشد مذموم نيست. «غَضْبانَ أَسِفاً» (خشم و تأسّف اولياى خدا، به خاطر ارتداد وانحراف معنوى مردم است.)
4- در جاى خود بايد خطاكار را توبيخ كرد. «أَ لَمْ يَعِدْكُمْ»
5- عدم حضور رهبر، يا تغييرات جزئى در برنامهها، نبايد سبب انحراف و ارتداد شود. «أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ»
6- ارتجاع، ارتداد و عهدشكنى، عامل قهر وغضب الهى است. «فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي»
7- قهر و غضب از لوازم تربيت است. «غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
8- تخلّف از عهد وپيمان پيامبر، عامل قهر خداوند است. يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ ... فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (ميان انبيا و مردم تعهّدات و قرارهايى است كه اين قرارها شامل سيره، احكام و نمايندگان آنها در ميان مردم مىشود كه بايد مردم به آنها وفادار باشند، وقرار موسى تبعيت از هارون بود.)
9- تخلّف از وصىّ ونماينده پيامبر، تخلّف از خود اوست. «فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي» (تخلّف از پيروى هارون، تخلّف از موسى مىباشد.) «1»
10- هنگام توبيخ، روزنهى توبه وبازگشتى را براى خلافكار باز بگذاريد. «أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ» (از سؤالهاى متعدّد موسى، اين پيام استفاده مىشود.)
«1». تفسير مجمعالبيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 376
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (86)
فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ: پس برگشت موسى به سوى قوم خود از ميقاتگاه.
غَضْبانَ أَسِفاً: خشمناك بر ايشان و اندوهناك از عملشان كه گوساله پرستى بود. چون خداى تعالى به موسى كليم خبر داد كه قوم تو بعد از بيرون آمدن تو گوسالهپرست شدند، موسى عليه السلام بازگشت از مناجات بعد از چهل روز و الواح تورات را آورد، و آن كيفيت را مشاهده نمود خشمناك و اندوهناك گفت: يا حسرتنا بر آنكه مبادا تدارك اين امر ممكن نباشد و ايشان از كفر برنگردند و بهمان حالت باقيمانند. و غضب حضرت موسى به جهت آن بود كه ايشان با آنهمه انعام و احسان سبحانى، ناسپاسى و حقناشناسى نموده كافر شدند.
تبصره: آيه شريفه «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ» دال است بر بطلان قول جبريه، زيرا گمراهى را اسناد به سامرى داده، و هر گاه ذات بارى تعالى سبب گمراهى ايشان بودى هر آينه فعل سامرى را در آن بالضروره تأثيرى نبود و فرمايش «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ» باطل و لغو و نسبت دادن به او بىجا بودى (تعالى اللّه عن ذلك علوا كبيرا). و ايضا غضب و تأسف حضرت موسى نيز برهانى است كه گمراه شدن آنان به اختيار خود بوده كه مستوجب خشم و غضب گرديد، و الا بيجا و مذموم بودى و حال آنكه بجا و ممدوح گشتى.
خلاصه موسى عليه السلام به ميان قوم رسيد و بانگ خروش از آنها شنيد كه اطراف گوساله دف مىزدند و رقص مىنمودند، عتاب آغاز كرده از روى
جلد 8 - صفحه 311
ملامت و توبيخ: قالَ يا قَوْمِ: گفت اى قوم من. أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً: آيا وعده نفرموده بود شما را پروردگار شما وعده راست كه تورات را عطا فرمايد و من با اشراف قوم به طلب آن رفته بودم تا بياورم آن را و ياد گيريد احكام آن را و عمل نمائيد تا مستحق ثواب شويد. نزد جمعى مراد «وَعْداً حَسَناً» آنكه نيكو باشد هم در منافع دين و هم منافع دنيا، اما منافع دين وعدهاى است به انزال كتاب شريف هدايت كننده به شرايع و احكام و وعده به حصول ثواب عظيم در آخرت. اما منافع دنيا آنكه حق تعالى قبل از هلاك فرعون ايشان را وعده فرموده بود كه زمين و ديار به آنها عطا نمايد، بر حسب وعده وفا نمود. نزد بعضى مراد وعده نجات از فرعون و آمدن ايشان به كوه طور و وعده مغفرت تائبين را كه متمسك به دين او باشند تا موت.
خلاصه حضرت موسى به گوسالهپرستان فرمود: أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ: آيا پس دراز شد بر شما زمان مفارقت من، و من چهل روز وعده كردم و بهمان وعده باز آمدم. أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ: يا خواستيد فرود آيد بر شما خشمى از جانب پروردگار شما به سبب گوسالهپرستى و مستوجب عقاب و عذاب الهى شويد به سبب آن. فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي: پس خلاف كرديد وعدهاى را كه با من كرده بوديد از حسن خلافت، كه آن ثبات قدم شما باشد بر ايمان و قيام به اوامر و نواهى من و متمسك شدن به طريقه هارون و اطاعت او و عمل به اوامر او تا زمان برگشت من از ميقات.
تنبيه: آيه شريفه «فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي» دلالت دارد صريحا بر آنكه «موعدى» از جانب حضرت موسى با قوم بود، و دو احتمال دارد: يكى آنكه قوم با موسى وعده كرده بودند كه با تو ملحق خواهيم شد در ميقات و مخالفت نموده متقاعد شدند؛ ديگر آنكه قوم وعده كرده بودند با موسى كه تا مراجعت كنى، ما بر دين و شريعت و تعليم احكام و عمل به آن قائم باشيم و برحسب فرمان تو پيروى هارون نمائيم، لكن آنها عهد و پيمان شكستند، دين موسى را ترك نموده به گوسالهپرستى مشغول شدند. اين است كه موسى عليه السلام از طور مراجعت نمود فرمود: آنچه با من وعده كرديد مخالفت آن نموديد.
جلد 8 - صفحه 312
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى (77) فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ (78) وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى (79) يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى (80) كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى (81)
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى (82) وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى (83) قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى (84) قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (85) فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (86)
ترجمه
- و بتحقيق وحى نموديم بموسى كه سير ده در شب بندگان مرا
جلد 3 صفحه 517
پس بزن براى ايشان براهى در دريا خشك در حاليكه نه بيم داشته باشى از رسيدن دشمن و نه بترسى
پس رفتند از پى ايشان فرعون با لشگرهايش پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فرو گرفت آنها را
و گمراه كرد فرعون قوم خود را و هدايت نكرد
اى بنى اسرائيل بتحقيق نجات داديم شما را از دشمنانتان و مواعده نموديم با شما طرف راست كوه طور را و نازل كرديم بر شما ترنجبين و مرغ بريان را
بخوريد از پاكيزههاى آنچه روزى كرديم شما را و تعدّى مكنيد در آن پس فرود آيد بر شما غضب من و كسيكه فرود آيد بر او غضب من پس بتحقيق هلاك شده است
و همانا من هر آينه آمرزندهام كسى را كه توبه كند و بگرود و بجا آورد كار شايسته را پس هدايت يابد
و چه چيز بشتاب انداخت تو را در پيشروى از قومت ايموسى
گفت ايشان آنگروهند كه در دنبال منند و شتاب نمودم بسوى تو پروردگارا تا خشنود شوى
گفت پس همانا ما بتحقيق آزمايش نموديم قوم تو را بعد از تو و گمراه كرد آنها را سامرى
پس برگشت موسى بسوى قوم خود غضبناك متأسف
گفت اى قوم آيا وعده نداد بشما پروردگار شما وعده خوبى آيا پس طول كشيد بر شما آنزمان يا خواستيد كه فرود آيد بر شما غضبى از پروردگارتان پس تخلّف نموديد از وعده من.
تفسير
- پس از اتمام حجّت بر فرعون و فرعونيان بظهور معجزات باهرات بدست حضرت موسى و استنكاف آنها از قبول خداوند بحضرت موسى وحى فرمود كه شبى بنى اسرائيل را از مصر كوچ دهد و چون بدريا رسد عصاى خود را بدريا زند با توسل بمحمّد و آل او چنانچه در سوره بقره در ذيل آيه و اذ فرقنا بكم البحر مفصلا بيان شد و قرار دهد براى آنها در دريا راهى خشك با آنكه ايمن باشد از آنكه دشمن ايشانرا درك كند و بآنها برسد و نترسد از آنكه آب ايشانرا فرو گيرد و غرق نمايد و چون آنحضرت بدستور الهى عمل فرمود و بسلامت از دريا عبور نمودند و فرعون و فرعونيان در تعقيب ايشان بر آمدند آب دريا آنها را فرو گرفت بطوريكه در محلّ مذكور شرح آنگذشت و بنى اسرائيل آنرا مشاهده نمودند و از حقيقت و سرّ آن كسى آگاه نبود جز خدا و اينكه فرموده پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فروگرفت بطور ابهام براى عظمت امر و اشاره بشهرت واقعه و ايجاز در كلام و مبالغه در آن است و فرعون با آنكه مدّعى بود كه قوم خود را
جلد 3 صفحه 518
هدايت بسبيل رشاد ميكند گمراه كرد آنها را و باز داشت از هدايت و بعد از اين فتح و فيروزى خداوند در ضمن وحى بحضرت موسى بنى اسرائيل را مخاطب قرار داده ميفرمايد و ظاهرا احتياج باضمار قول يا صرف خطاب به بنى اسرائيل زمان پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه در صافى فرموده ندارد چون مستفاد از وحى است باين تقريب كه بتحقيق نجات داديم ما شما را از چنگ دشمن قوى مانند فرعون و قومش و مواعده نموديم با شما بتوسط پيغمبرتان موسى عليه السّلام براى مناجات و انزال تورية كه در جانب راست كوه طور حاضر شويد و فرستاديم براى ارتزاق شما در وادى تيه ترنجبين و مرغ سمانى بريان شده را از آسمان بتفصيلى كه در سوره بقره ذكر شد و گفتيم بخوريد از روزى حلال پاكيزه لذيذى كه ببهترين وجه ما براى شما از آسمان نازل نموديم ولى در اداء شكر آن كوتاهى نكنيد و از حدّ اعتدال در صرف تجاوز باسراف و تبذير ننمائيد و از مستحق احيانا دريغ نداريد كه در صورت تخلّف مستحق عقوبت و نزول عذاب من خواهيد شد و كسيكه مستحق نزول عذاب من شود و مشمول آن گردد بتحقيق در پستى افتاده و بهلاكت رسيده در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غضب در اين آيه عقاب است چون خداوند از حالى بحالى منتقل نميشود و تغيير در ذات او روى نميدهد و همانا من آمرزندهام كسى را كه توبه كند از شرك و ايمان آورد بآنچه واجب است ايمان بآن و بجا آورد كارهائى را كه بايد بجا آورد پس هدايت شود و راه يابد بولايت ائمه اطهار عليهم السلام كه جمعا چهار شرطند براى مغفرت، توبه و ايمان و عمل صالح و معرفت امام كه شرط قبول اعمال است و باين معنى اخبار كثيره از پيغمبر اكرم و ائمه هدى در كتب معتبره نقل شده ولى بعضى از مفسّرين ثمّ اهتدى را بمعناى لزوم و استمرار بر ايمان تا وقت موت و بعضى عدم تشكيك در آن و بعضى اخذ بسنّت و ترك بدعت دانستهاند و خلاف ظاهر بودن همه ظاهر است و مواعده خدا با بنى اسرائيل بتوسط حضرت موسى كه قبلا ذكر شد آن بود كه آنحضرت با بزرگان بنى اسرائيل متّفقا بطور بيايند ولى چون نزديك بكوه شدند حضرت موسى از شوق چند قدمى از آنها جلو افتاد و خداوند باو فرمود چه موجب شد كه عجله كردى و از قومت جلو افتادى اى موسى او در جواب عرض كرد كه آنها در عقب منند و اين
جلد 3 صفحه 519
چند قدم كه من جلو افتادم براى شوق بخدمت و تعجيل در اطاعت امر تو بود كه موجب خوشنودى تو گردد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه حضرت موسى نخورد و نياشاميد و نخوابيد و بچيزى از اين قبيل ميل نكرد در رفتن بميقات و برگشتن از آن مدّت چهل روز براى اشتياق بپروردگار خود و در مدّت غيبت حضرت موسى سامرى بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل آيه و إذ واعدنا موسى گذشت بنى اسرائيل را گمراه نمود و خداوند بآنحضرت اعلام فرمود كه ما امتحان نموديم قوم تو را و مبتلا كرديم بعبادت گوساله بعد از بيرون آمدن تو از ميان آنها تا معلوم شود مخلص از منافق و مطيع از عاصى براى خلق و ممتاز گردند از يكديگر در خارج بعلم و معرفت و جهل و ضلالت و حضرت موسى بعد از موعد مقرّر بلا فاصله با الواح تورية مراجعت فرمود نزد بنى اسرائيل با كمال خشم و غضب و اندوه و تأسف از حال قوم كه چرا بايد مرتكب چنين امر قبيحى شوند و بآنها فرمود آيا وعده نفرمود خداوند بشما وعده خوبى كه دادن تورية باشد كه در آن نور و هدايت بود براى شما و مرحمت فرمود مگر زمان مفارقت من از شما بطول انجاميد كه از موعد مقرّر تجاوز شده باشد و باين سبب گوساله را عبادت كرديد يا آنكه خواستيد مشمول غضب الهى شويد براى اين امر شنيع لذا از وعدهاى كه بمن داديد در حين مفارقت كه آنمدت از استقامت و ثبات در دين و اطاعت هارون در بيان اوامر و نواهى الهيّه تخلّف ننمائيد تخلف كرديد و در كلام اشاره است بآنكه وجهى براى اين عمل شما نبود جز آنكه عمدا خواستيد خودتان را مستحق عقوبت الهيّه نمائيد و اين كاشف از نهايت جهل و سفاهت است.
جلد 3 صفحه 520
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَرَجَعَ مُوسي إِلي قَومِهِ غَضبانَ أَسِفاً قالَ يا قَومِ أَ لَم يَعِدكُم رَبُّكُم وَعداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيكُمُ العَهدُ أَم أَرَدتُم أَن يَحِلَّ عَلَيكُم غَضَبٌ مِن رَبِّكُم فَأَخلَفتُم مَوعِدِي (86)
پس موقعي که موسي الواح توراة را در ميقات گرفت و بر بني اسرائيل رجوع كرده و اينکه وضع آنها را مشاهده كرد بسيار غضبناك شد و تأسف خورد و گفت
جلد 13 - صفحه 80
اي قوم من آيا وعده نداده بود شما را پروردگار شما وعده نيك آيا پس از اينکه وعده طول كشيده بود عهدي که قرار داد يا آنكه اراده كرديد اينكه بشما متوجّه شود غضبي از پروردگار شما پس مخالفت كرديد وعده مرا که داده بودم.
(فَرَجَعَ مُوسي إِلي قَومِهِ غَضبانَ أَسِفاً) باندازه غضب كرد که ميفرمايد: در سوره اعراف آيه 149 (وَ لَمّا رَجَعَ مُوسي إِلي قَومِهِ غَضبانَ أَسِفاً قالَ بِئسَما خَلَفتُمُونِي مِن بَعدِي أَ عَجِلتُم أَمرَ رَبِّكُم وَ أَلقَي الأَلواحَ وَ أَخَذَ بِرَأسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيهِ قالَ ابنَ أُمَّ إِنَّ القَومَ استَضعَفُونِي وَ كادُوا يَقتُلُونَنِي فَلا تُشمِت بِيَ الأَعداءَ وَ لا تَجعَلنِي مَعَ القَومِ الظّالِمِينَ) که شرحش گذشت و چه اندازه مشابه است با كلام منسوب بصديقه طاهره که بپدر بزرگوارش عرض كرد
(ابتاه هذا السامري و عجله تبعا و مال النّاس عن هارون).
(قالَ يا قَومِ أَ لَم يَعِدكُم رَبُّكُم وَعداً حَسَناً) بعضي گفتند: وعده حسن آوردن توراة بود، و بعضي گفتند نجات از فرعونيان، و بعضي گفتند سعادت دنيا و آخرت و مغفرت از ذنوب وعدههاي الهي تماما حسن است لكن بقرينه جمله بعد.
(أَ فَطالَ عَلَيكُمُ العَهدُ) همان احتمال اوّل اقرب است زيرا مدّت ده روز بيشتر طول نكشيده بود چون ابتداء فرموده بود سي شب خداوند وعده فرموده بروم در ميقات پس از انقضاء سي شب وحي رسيد ده شب اضافه كند و در اينکه ده شب چون بني اسرائيل ديدند که حضرتش نيامد سامري فرصت را غنيمت شمرد و دستگاه عجل را فراهم كرد.
(أَم أَرَدتُم أَن يَحِلَّ عَلَيكُم غَضَبٌ مِن رَبِّكُم) گذشت که غضب پروردگار عذاب او است نه آنكه حالت او تغيير كند، چنانچه محبّت او هم تفضّلات او است تغيير در ساحت قدسش روا نيست و محل حوادث واقع نميشود.
(فَأَخلَفتُم مَوعِدِي) بعضي نظر به اينكه اينکه آيه را مربوط بآيه قبل دانستند اينکه جمله را تفسير كردند بمخالفت بني اسرائيل در رفتن به ميقات، و لكن هيچگونه مناسبت ندارد زيرا غضب موسي براي اينکه نبوده، بلكه براي قضيّه سامري بوده،
جلد 13 - صفحه 81
چنانچه گذشت پس خلف وعده بني اسرائيل اينکه بود که موسي هارون را خليفه خود قرار داده بود و بر بني اسرائيل واجب فرمود اطاعت هارون را و متابعت او را و بني اسرائيل مخالفت كردند حتّي اراده قتل او را كردند، بلكه آيه بعد هم شاهدي قوي است بر اينکه تفسير.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 86)- موسی با شنیدن این سخن آن چنان برآشفت که تمام وجودش گویی شعلهور گشت، شاید به خود میگفت: سالیان دراز خون جگر خوردم، زحمت کشیدم با هر گونه خطر رو برو شدم تا این جمعیت را به توحید آشنا ساختم، اما افسوس و صد افسوس، با چند روز غیبت من، زحماتم بر باد رفت! لذا بلا فاصله «موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت» (فَرَجَعَ مُوسی إِلی قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً).
هنگامی که چشمش به آن صحنه بسیار زننده گوساله پرستی افتاد، «فریاد بر آورد ای قوم من! مگر پروردگار شما وعده نیکویی به شما نداد» (قالَ یا قَوْمِ أَ لَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً).
این وعده نیکو یا وعدهای بوده که در زمینه نزول تورات و بیان احکام آسمانی در آن، به بنی اسرائیل داده شده بود، یا وعده نجات و پیروزی بر فرعونیان و وارث حکومت زمین شدن، و یا وعده مغفرت و آمرزش برای کسانی که توبه کنند و یا همه این امور.
سپس افزود: «پس آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامیده»؟ (أَ فَطالَ
ج3، ص137
عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ).
«یا با این عمل زشت خود میخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید» (أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی).
نکات آیه
۱ - موسى(ع) در پى آگاه شدن از گمراهى بنى اسرائیل همراه با خشم و اندوهى شدید، به نزد آنان بازگشت. (و أضلّهم السامرىّ . فرجع موسى إلى قومه غضبن أسفًا ) با توجه به آیات دیگر قرآن در این زمینه و نیز قرینه هاى موجود در همین آیات، چنین برمى آید که گمراه شدن بنى اسرائیل به دست سامرى در میقات چهل روزه موسى(ع)، اتفاق افتاده بود و رجوع موسى(ع) به قوم خود نیز پس از پایان میقات بوده است. «غضبان» - چنان که برخى از اهل لغت گفته اند - به شخصى گفته مى شود که غضب شدیدى داشته باشد و «أسف» به فرد خشمگینى گفته مى شود که بر چیزى افسوس مى خورد (لسان العرب).
۲ - ارتداد مردم و گمراه شدن آنان پس از هدایت، مقوله اى سزاوار به خشم آمدن و فرو رفتن در حزن و اندوه (و أضلّهم السامرىّ . فرجع موسى إلى قومه غضبن أسفًا )
۳ - موسى(ع)، تحت تأثیر خشم و اندوه (غضبن أسفًا )
۴ - وجود حالات انسان هاى عادى در پیامبران (غضبن أسفًا )
۵ - بنى اسرائیل، پیش از رفتن موسى(ع) به میقات، وعده خوبى (نزول تورات) از ناحیه خداوند دریافت کرده بودند. (ألم یعدکم ربّکم وعدًا حسنًا ) استفهام تقریرى یا انکارى موسى(ع) از بنى اسرائیل، نشان از داده شدن وعده اى به آنان پیش از رفتن موسى(ع) به میقات دارد. محتواى این وعده را، برخى نزول تورات دانسته اند.
۶ - بنى اسرائیل با بى توجهى به وعده خداوند (اعطاى تورات)، زمینه گمراهى خویش را فراهم آوردند. (و أضلّهم السامرىّ ... ألم یعدکم ربّکم وعدًا حسنًا )
۷ - بنى اسرائیل، بدون این که در تحقق وعده خداوند (اعطاى تورات) به آنان تأخیرى شده باشد، به گمراهى تن در دادند. (ألم یعدکم ربّکم ... أفطال علیکم العهد ) استفهام در «أفطال» انکارى است. و «عهد» به معناى زمان است. (قاموس) و مراد زمان تحقق وعده اى است که «ألم یعدکم» بر آن دلالت داشت، و ممکن است مراد از «عهد» زمان دورى موسى(ع) باشد.
۸ - بنى اسرائیل، در عین مشاهده آیات بزرگ الهى، فاقد ایمان ژرف و راسخ بودند. (یبنى اسرءیل قد أنجینکم ... أضلّهم السامرىّ ... ألم یعدکم ربّکم ) با توجه به این که گمراهى بنى اسرائیل به دست سامرى، پس از نجات آنان از چنگال فرعون، عبور آنان از دریا و مشاهده آیات متعدد الهى در طول آن مدت بوده است; به نظر مى رسد آنان از بینش و ایمان سستى برخوردار بودند که این چنین با اغواگرى سامرى به صف گمراهان پیوستند.
۹ - پیروى بنى اسرائیل از سامرى و بى توجهى آنان به وعده الهى، زمینه سازگرفتارى آنان به غضب خداوند بود. (و أضلّهم السامرىّ ... أم أردتم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم ) «أم» در این آیه منقطعه است و مفاد عبارت «أم أردتم» این است که دلیل گوساله پرستى شما، تأخیر وعده نبود; بلکه شما به گونه اى عمل کردید که علاقه مندان به غضب الهى عمل مى کنند. بنابراین، جمله «أردتم...» استعاره است و نماى کار آنان را نشان مى دهد.
۱۰ - لزوم ایمان به وعده هاى خداوند و پرهیز از بى اعتنایى به آنها (أفطال علیکم العهد أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب )
۱۱ - موسى(ع) قبل از عزیمت به میقات، توصیه هاى لازم را به بنى اسرائیل ارائه کرده و قول و قرارهاى لازم را براى حفظ ایمان، با آنان گذاشته بود. (فأخلفتم موعدى ) «موعد» در این آیه مصدر و به معناى «وعده» است. از این رو «فأخلفتم موعدى»; یعنى، شما از وعده و عهد خود با من تخلف کردید. از این جمله برمى آید که موسى(ع) قبل از رفتن به میقات، پیش بینى هاى لازم را کرده بود و از این نظر حجت را بر بنى اسرائیل تمام نموده بود.
۱۲ - پیش بینى لغزش گاه ها و زمینه هاى گمراهى و هشدار نسبت به آن، از مسؤولیت هاى پیامبران و پیشوایان دینى است. (فأخلفتم موعدى)
۱۳ - عهدشکنى با پیامبران و تخلف از قول و قرار با آنان، زمینه ساز گرفتار شدن به غضب الهى است. (أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم فأخلفتم موعدى )
۱۴ - موسى(ع)، گوساله پرستان بنى اسرائیل را مردمى عهدشکن توصیف کرده و آنها را به عذاب سخت الهى هشدار داد. (أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم )
۱۵ - خشم الهى بر مرتدان و بازگشت کنندگان به شرک و بت پرستى، مقتضاى ربوبیت او است. (أضلّهم السامرىّ ... أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم )
۱۶ - گمراهى پس از هدایت و شرک ورزى پس از توحید، زمینه ساز گرفتارى به خشم سنگین و پایدار خداوند و عذابى سخت و طولانى از جانب او (أضلّهم السامرىّ ... أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم ) «حلول غضب» بر رسوخ و دوام آن و نکره بودن «غضب» بر عظمت آن دلالت دارد. فرود آمدن غضب الهى، کنایه از نزول عذاب است.
موضوعات مرتبط
- ارتداد: آثار ارتداد ۱۶; کیفر ارتداد ۱۶
- انبیا: آثار عهدشکنى با انبیا ۱۳; بشر بودن انبیا ۴; مسؤولیت انبیا ۱۲
- اندوه: عوامل اندوه ۲
- ایمان: ایمان به وعده هاى خدا ۱۰
- بت پرستان: مغضوبیت بت پرستان ۱۵
- بنى اسرائیل: آثار گمراهى بنى اسرائیل ۱; انذار گوساله پرستان بنى اسرائیل ۱۴; بنى اسرائیل در غیاب موسى(ع) ۱; بى ایمانى بنى اسرائیل ۸; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۵، ۷، ۹، ۱۱، ۱۴ ; توصیه به بنى اسرائیل ۱۱; زمینه گمراهى بنى اسرائیل ۶; صفات بنى اسرائیل ۸; عوامل مغضوبیت بنى اسرائیل ۹; عهدشکنى بنى اسرائیل ۱۴; گمراهى بنى اسرائیل ۷; لجاجت بنى اسرائیل ۸; نقش بنى اسرائیل ۶; وعده به بنى اسرائیل ۵، ۷
- تورات: نزول تورات ۵
- خدا: آثار بى اعتنایى به وعده هاى خدا ۹; آثار ربوبیت خدا ۱۵; بى اعتنایى به وعده هاى خدا ۶; زمینه غضب خدا ۹، ۱۳، ۱۶; وعده هاى خدا ۵، ۷
- رهبران دینى: مسؤولیت رهبران دینى ۱۲
- سامرى: آثار پیروى از سامرى ۹
- عذاب: مراتب عذاب ۱۶; موجبات عذاب ۱۶
- غضب: عوامل غضب ۲
- گمراهى: پیش بینى گمراهى ۱۲
- مرتدان: مغضوبیت مرتدان ۱۵
- مردم: آثار ارتداد مردم ۲; آثار گمراهى مردم ۲
- مشرکان: مغضوبیت مشرکان ۱۵
- مغضوبان خدا :۹، ۱۵
- موسى(ع): اندوه موسى(ع) ۳; انذارهاى موسى(ع) ۱۴; بازگشت موسى(ع) ۱; توصیه هاى موسى(ع) ۱۱; عوامل اندوه موسى(ع) ۱; عوامل غضب موسى(ع) ۱; عهد موسى(ع) با بنى اسرائیل ۱۱; غضب موسى(ع) ۳; قصه موسى(ع) ۱ ، ۱۱، ۱۴
منابع