طه ٨٥
کپی متن آیه |
---|
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ |
ترجمه
طه ٨٤ | آیه ٨٥ | طه ٨٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَتَنَّا»: آزمایش کردیم. آزمودیم. «السَّامِرِیُّ»: مردی از اهالی فلسطین بود و از اقلیم سامره. به مصر کوچ کرد و بعدها همراه بنیاسرائیل از آنجا خارج شد. او منافق بود و چنین وانمود میکرد که به موسی ایمان دارد و کفر خود را مخفی میکرد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۰ - ۹۸ سوره طه
- بيان آيات مربوط به آخرين فصل از داستان موسى «ع»
- معناى آيه: «وَ إنّى لَغَفَّارٌ لِمَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً»
- بخش ديگرى از داستان موسى «ع»: رفتن به كوه طور، گوساله پرستى بنی اسرائيل و...
- بازخواست موسى «ع» از سامری، و پاسخ او
- مجازات سنگین حضرت موسى «ع»، براى سامرى
- سرنوشت خداى ساختگى سامرى
- بحث روايتى
- مراد از ولایت اهل بیت «ع»، کدام نوع ولایت است
- روايتى در باره سامرى و گوساله پرستى بنی اسرائيل
- نقد حديث ابن عباس، در بیان جريان سامرى
- روايتى درباره برداشتن خاك از زیر پاى اسب جبرئيل، توسط سامری
- نقد رواياتى كه صداى گوساله سامرى را، مستند به خدا و آزمايش الهى مى دانند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ «85»
(خداوند) فرمود: همانا ما قوم تو را بعد از (آمدن) تو آزمايش كرديم و سامرى آنها را گمراه كرد.
نکته ها
امام صادق عليه السلام در ذيل آيات فوق، سيماى عاشق را چنين بيان فرمود: انسان مشتاق نه در فكر غذا، لباس ومسكن است ونه آرام وقرار دارد تا به محبوبش برسد، همانگونه كه حضرت موسى به عشقِ دريافت وحى، خواب و خوراك نداشت و فرمود: خدايا! من زودتر از قوم خود آمدهام تا تو راضى شوى. «1»
پیام ها
1- پيامبر نيز در مقابل عملكرد خود مسئول است. ما أَعْجَلَكَ ...
2- رهبر بايد پيشگام باشد تا امّت به دنبال او حركت كنند. «أُولاءِ عَلى أَثَرِي»
3- موسى عليه السلام عاشق خدا و استماع كلام الهى بود. «عَجِلْتُ إِلَيْكَ»
4- عجله در كار خير و براى كسب رضاى الهى مانعى ندارد. عَجِلْتُ ... لِتَرْضى
5- بالاترين هدف انبيا ومقصد اعلاى آنان، جلب رضايت الهى است. «لِتَرْضى»
6- با حضور رهبر در جامعه، از دشمنان كارى ساخته نيست. منحرفان، از غيبت و نبود رهبر الهى سوءاستفاده مىكنند. «مِنْ بَعْدِكَ»
7- امّتها در غيبت پيشوايان، در معرض آزمون وفتنه هستند. فَتَنَّا ... مِنْ بَعْدِكَ
«1». تفسير صافى.
جلد 5 - صفحه 374
8- نقش هنر وهنرمند غير متعهّد در تخريب باورهاى دينى و انحراف مردم، كمتر از قدرت طاغوت نيست. «أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ»
9- ارتداد براى تازه ايمانآوردهها، خطر وتهديدى جدّى است. «أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ»
10- اصحاب پيامبر بودن كافى نيست، حسن عاقبت و استوارى دينى لازم است.
«أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ» (خداوند بنىاسرائيل را نجات داد و طيّبات را روزى آنان كرد، امّا بد عاقبت شدند.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (85)
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ: خطاب فرمود خداى تعالى كه بتحقيق ما آزمايش نموديم قوم تو را بعد از تو و سخت كرديم برايشان تكليف را به سبب آنچه احداث نمود از امر گوساله، پس لازم ساختيم ايشان را در چنين موقع تأمل و تدبر و تفكر در آن، تا بدانند و به نظر صائب بر آنها ظاهر گردد بطلان الهيت گوساله، و برترى خودشان از آن با آنكه يكى از مخلوقات خدا هستند بواسطه اكمليت در خلقت و اشرفيت در انسانيت، و لكن ترك نمودند تدبر در حجج باهره و براهين قاطعه را و به سوء اختيار به اضلال سامرى گمراه گشتند. و اين يك نوع آزمايش و امتحانى بود تا تميز مؤمن مخلص از منافق آشكارا و آثار ايمان حقيقى از ايمان عاريتى بر عالميان هويدا گردد. وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ: و گمراه نمود بنى اسرائيل را از دين و راه راست سامرى، يعنى سامرى آنها را دعوت كرد به گمراهى و ايشان قبول نمودند گمراهى را به سوء اختيار خود، و ششصد هزار نفر گوسالهپرست شدند.
بيان: بلاغى (رحمه اللّه) در تفسير خود بيان نموده كه: سامرى در عربى و شمرونى در عبرانى منحصر نيست در نسبت به سمرون يا شمرون، و آن بلدى است كه بنا نموده عمرى پادشاه اسرائيل، پس آن شهر را به اسم او ناميدند، بلكه سامرى يا شمرون مىنامند كسى را كه نسبت داده شود به شمرون يا سمرون بن يساكر بن يعقوب عليه السلام.
«1» سوره آل عمران، آيه 133.
جلد 8 - صفحه 310
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى (77) فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ (78) وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى (79) يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى (80) كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى (81)
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى (82) وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى (83) قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى (84) قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (85) فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (86)
ترجمه
- و بتحقيق وحى نموديم بموسى كه سير ده در شب بندگان مرا
جلد 3 صفحه 517
پس بزن براى ايشان براهى در دريا خشك در حاليكه نه بيم داشته باشى از رسيدن دشمن و نه بترسى
پس رفتند از پى ايشان فرعون با لشگرهايش پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فرو گرفت آنها را
و گمراه كرد فرعون قوم خود را و هدايت نكرد
اى بنى اسرائيل بتحقيق نجات داديم شما را از دشمنانتان و مواعده نموديم با شما طرف راست كوه طور را و نازل كرديم بر شما ترنجبين و مرغ بريان را
بخوريد از پاكيزههاى آنچه روزى كرديم شما را و تعدّى مكنيد در آن پس فرود آيد بر شما غضب من و كسيكه فرود آيد بر او غضب من پس بتحقيق هلاك شده است
و همانا من هر آينه آمرزندهام كسى را كه توبه كند و بگرود و بجا آورد كار شايسته را پس هدايت يابد
و چه چيز بشتاب انداخت تو را در پيشروى از قومت ايموسى
گفت ايشان آنگروهند كه در دنبال منند و شتاب نمودم بسوى تو پروردگارا تا خشنود شوى
گفت پس همانا ما بتحقيق آزمايش نموديم قوم تو را بعد از تو و گمراه كرد آنها را سامرى
پس برگشت موسى بسوى قوم خود غضبناك متأسف
گفت اى قوم آيا وعده نداد بشما پروردگار شما وعده خوبى آيا پس طول كشيد بر شما آنزمان يا خواستيد كه فرود آيد بر شما غضبى از پروردگارتان پس تخلّف نموديد از وعده من.
تفسير
- پس از اتمام حجّت بر فرعون و فرعونيان بظهور معجزات باهرات بدست حضرت موسى و استنكاف آنها از قبول خداوند بحضرت موسى وحى فرمود كه شبى بنى اسرائيل را از مصر كوچ دهد و چون بدريا رسد عصاى خود را بدريا زند با توسل بمحمّد و آل او چنانچه در سوره بقره در ذيل آيه و اذ فرقنا بكم البحر مفصلا بيان شد و قرار دهد براى آنها در دريا راهى خشك با آنكه ايمن باشد از آنكه دشمن ايشانرا درك كند و بآنها برسد و نترسد از آنكه آب ايشانرا فرو گيرد و غرق نمايد و چون آنحضرت بدستور الهى عمل فرمود و بسلامت از دريا عبور نمودند و فرعون و فرعونيان در تعقيب ايشان بر آمدند آب دريا آنها را فرو گرفت بطوريكه در محلّ مذكور شرح آنگذشت و بنى اسرائيل آنرا مشاهده نمودند و از حقيقت و سرّ آن كسى آگاه نبود جز خدا و اينكه فرموده پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فروگرفت بطور ابهام براى عظمت امر و اشاره بشهرت واقعه و ايجاز در كلام و مبالغه در آن است و فرعون با آنكه مدّعى بود كه قوم خود را
جلد 3 صفحه 518
هدايت بسبيل رشاد ميكند گمراه كرد آنها را و باز داشت از هدايت و بعد از اين فتح و فيروزى خداوند در ضمن وحى بحضرت موسى بنى اسرائيل را مخاطب قرار داده ميفرمايد و ظاهرا احتياج باضمار قول يا صرف خطاب به بنى اسرائيل زمان پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه در صافى فرموده ندارد چون مستفاد از وحى است باين تقريب كه بتحقيق نجات داديم ما شما را از چنگ دشمن قوى مانند فرعون و قومش و مواعده نموديم با شما بتوسط پيغمبرتان موسى عليه السّلام براى مناجات و انزال تورية كه در جانب راست كوه طور حاضر شويد و فرستاديم براى ارتزاق شما در وادى تيه ترنجبين و مرغ سمانى بريان شده را از آسمان بتفصيلى كه در سوره بقره ذكر شد و گفتيم بخوريد از روزى حلال پاكيزه لذيذى كه ببهترين وجه ما براى شما از آسمان نازل نموديم ولى در اداء شكر آن كوتاهى نكنيد و از حدّ اعتدال در صرف تجاوز باسراف و تبذير ننمائيد و از مستحق احيانا دريغ نداريد كه در صورت تخلّف مستحق عقوبت و نزول عذاب من خواهيد شد و كسيكه مستحق نزول عذاب من شود و مشمول آن گردد بتحقيق در پستى افتاده و بهلاكت رسيده در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غضب در اين آيه عقاب است چون خداوند از حالى بحالى منتقل نميشود و تغيير در ذات او روى نميدهد و همانا من آمرزندهام كسى را كه توبه كند از شرك و ايمان آورد بآنچه واجب است ايمان بآن و بجا آورد كارهائى را كه بايد بجا آورد پس هدايت شود و راه يابد بولايت ائمه اطهار عليهم السلام كه جمعا چهار شرطند براى مغفرت، توبه و ايمان و عمل صالح و معرفت امام كه شرط قبول اعمال است و باين معنى اخبار كثيره از پيغمبر اكرم و ائمه هدى در كتب معتبره نقل شده ولى بعضى از مفسّرين ثمّ اهتدى را بمعناى لزوم و استمرار بر ايمان تا وقت موت و بعضى عدم تشكيك در آن و بعضى اخذ بسنّت و ترك بدعت دانستهاند و خلاف ظاهر بودن همه ظاهر است و مواعده خدا با بنى اسرائيل بتوسط حضرت موسى كه قبلا ذكر شد آن بود كه آنحضرت با بزرگان بنى اسرائيل متّفقا بطور بيايند ولى چون نزديك بكوه شدند حضرت موسى از شوق چند قدمى از آنها جلو افتاد و خداوند باو فرمود چه موجب شد كه عجله كردى و از قومت جلو افتادى اى موسى او در جواب عرض كرد كه آنها در عقب منند و اين
جلد 3 صفحه 519
چند قدم كه من جلو افتادم براى شوق بخدمت و تعجيل در اطاعت امر تو بود كه موجب خوشنودى تو گردد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه حضرت موسى نخورد و نياشاميد و نخوابيد و بچيزى از اين قبيل ميل نكرد در رفتن بميقات و برگشتن از آن مدّت چهل روز براى اشتياق بپروردگار خود و در مدّت غيبت حضرت موسى سامرى بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل آيه و إذ واعدنا موسى گذشت بنى اسرائيل را گمراه نمود و خداوند بآنحضرت اعلام فرمود كه ما امتحان نموديم قوم تو را و مبتلا كرديم بعبادت گوساله بعد از بيرون آمدن تو از ميان آنها تا معلوم شود مخلص از منافق و مطيع از عاصى براى خلق و ممتاز گردند از يكديگر در خارج بعلم و معرفت و جهل و ضلالت و حضرت موسى بعد از موعد مقرّر بلا فاصله با الواح تورية مراجعت فرمود نزد بنى اسرائيل با كمال خشم و غضب و اندوه و تأسف از حال قوم كه چرا بايد مرتكب چنين امر قبيحى شوند و بآنها فرمود آيا وعده نفرمود خداوند بشما وعده خوبى كه دادن تورية باشد كه در آن نور و هدايت بود براى شما و مرحمت فرمود مگر زمان مفارقت من از شما بطول انجاميد كه از موعد مقرّر تجاوز شده باشد و باين سبب گوساله را عبادت كرديد يا آنكه خواستيد مشمول غضب الهى شويد براى اين امر شنيع لذا از وعدهاى كه بمن داديد در حين مفارقت كه آنمدت از استقامت و ثبات در دين و اطاعت هارون در بيان اوامر و نواهى الهيّه تخلّف ننمائيد تخلف كرديد و در كلام اشاره است بآنكه وجهى براى اين عمل شما نبود جز آنكه عمدا خواستيد خودتان را مستحق عقوبت الهيّه نمائيد و اين كاشف از نهايت جهل و سفاهت است.
جلد 3 صفحه 520
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ فَإِنّا قَد فَتَنّا قَومَكَ مِن بَعدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السّامِرِيُّ (85)
فرمود: خداوند تبارك و تعالي بموسي پس بدرستي که ما بتحقيق امتحان كرديم قوم تو را از بعد از تو و گمراه كرد آنها را سامري ملعون اينکه آيه مربوط بآيه قبل نيست و مواعده مذكوره، بلكه مربوط است بآيه شريفه (وَ واعَدنا مُوسي ثَلاثِينَ لَيلَةً وَ أَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَربَعِينَ لَيلَةً وَ قالَ مُوسي لِأَخِيهِ هارُونَ اخلُفنِي فِي قَومِي وَ أَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبِيلَ المُفسِدِينَ) اعراف آيه 138 زيرا در مواعده سابقه حضرت موسي با قوم مواعده شده بود که ميفرمايد: (وَ واعَدناكُم جانِبَ الطُّورِ الأَيمَنَ)
جلد 13 - صفحه 79
و قضيّه سامري در مواعده موسي تنها بود چهل شب چون ابتداء سي شب مواعده شده بود و حضرت موسي بقوم فرموده بود و خداوند براي امتحان بني اسرائيل ده شب اضافه فرمود و در اينکه ده شب قضيّه سامري اتفاق افتاد، لذا.
(قالَ فَإِنّا قَد فَتَنّا قَومَكَ مِن بَعدِكَ) يعني بعد از آمدن تو در ميقات براي اخذ الواح تورات و امتحانات الهي بسيار است و تمام بندهگان خود را امتحان ميكند چنانچه ميفرمايد: (أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَلَيَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعلَمَنَّ الكاذِبِينَ) عنكبوت آيه 1 و 2 و امتحانات الهي نه براي اينست که امري بر او مخفي باشد و بامتحان كشف شود، بلكه براي خود ممتحن بفتح است که درجه ايمان او بر خود او كشف شود و امتحانات الهي بسيار است يكي را بغنا امتحان ميكند يكي را بفقر يكي بعزّت ديگري بذلّت يكي بصحت ديگري بمرض و بني اسرائيل در جميع اعصار معرفت آنها در حقّ خداوند بسيار ناقص بود برداريد اينکه تورية رائج را مطالعه كنيد در قضيّه حضرت آدم و نوح و لوط و عزيز اينها که خدا را جسم ميدانند و العياد نسبت جهل و عجز باو ميدهند و توليد و تولّد و شرك و ساير كفريّات و شرح آنها را حقير در مجلّد اوّل كلم الطيّب دادهام مراجعه كنيد.
(وَ أَضَلَّهُمُ السّامِرِيُّ) که شرحش در چند آيه بعد ميآيد و از رسول محترم مروي است فرمود: آنچه در امم سابقه واقع شده در اينکه امّت واقع ميشود سامري اينکه امّت دوّمي و گوساله اوّلي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 85)- ولی بالاخره در این دیدار، میعاد از سی شب به چهل شب تمدید شد، و زمینههای مختلفی که از قبل در میان بنی اسرائیل برای انحراف وجود داشت کار خود را کرد، سامری آن مرد هوشیار منحرف میاندار شد، و با استفاده از وسائلی گوسالهای ساخت و جمعیت را به پرستش آن فرا خواند.
بالاخره در آنجا بود که خداوند به موسی (ع) در همان میعادگاه «فرمود: ما قوم تو را بعد از تو آزمایش کردیم (ولی از عهده امتحان خوب بیرون نیامدند) و سامری آنها را گمراه کرد» (قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ).
نکات آیه
۱ - بنى اسرائیل، در غیبت موسى(ع)، مورد آزمایش الهى قرار گرفتند. (فإنّا قد فتنّا قومک من بعدک ) «من بعدک»; یعنى [اى موسى] بعد از آن که تو از قوم خویش جدا گشتى و از انظار آنان غایب شدى. گفتنى است که «فتنة» در اصل در مورد طلا و نقره اى کاربرد دارد که با آتش گداخته شده و خوب و بد آن جدا شده باشد (مصباح) و مراد از آن در آیه بالا، آزمایش است که مایه تشخیص انسان هاى خوب و بد است.
۲ - موسى(ع) در میقات و از طریق وحى، بر امتحان شدن بنى اسرائیل در غیاب او و گمراه شدن آنان آگاهى یافت. (و عجلت إلیک ... فإنّا قد فتنّا قومک من بعدک )
۳ - محدودیت علم موسى(ع) در مورد حقایق (فإنّا قد فتنّا قومک )
۴ - سامرى، موجب گمراهى بنى اسرائیل در غیاب موسى(ع) شد. (و أضلّهم السامرىّ ) «سامرىّ» نام شخصى است که از قوم بنى اسرائیل بود و موجب گمراهى آنان گردید.
۵ - حضور پیشواى الهى در جامعه، داراى نقشى اساسى در جلوگیرى از انحرافات (فإنّا قد فتنّا قومک من بعدک و أضلّهم السامرىّ ) «من بعدک» نشانگر آن است که نبود موسى(ع) در بین قوم خود، از زمینه هاى آغاز این گمراهى بوده است.
۶ - شخصیت ها و افراد برجسته هر جامعه، در رویدادهاى تاریخى و اجتماعى آن، نقش بسزایى دارند. (من بعدک )
۷ - امت هاى پیامبران، در معرض آزمون و فتنه در غیبت رهبران خود هستند. (فإنّا قد فتنّا قومک من بعدک ) خبر از آزموده شدن بنى اسرائیل در غیاب موسى(ع)، هشدار و تذکرى براى همه امت ها است; تا در غیبت پیشوایان خود (مرگ و یا عدم حضور آنان)، مراقبت کافى به عمل آورند تا از فتنه ها سربلند بیرون آیند.
۸ - امدادهاى الهى براى امت ها در برهه هاى خاص، به معناى معاف شدن آنان از آزمون ها و فتنه ها در مراحل بعد نیست. (قد أنجینکم ... فإنّا قد فتنّا قومک من بعدک )
۹ - اعتراض خداوند به موسى(ع) در مورد جدا شدن او از مردم و پیشى گرفتن بر آنان، به جهت بروز انحراف در آنان، در غیاب وى بوده است. (و ما أعجلک ... فإنّا قد فتنّا قومک من بعدک )
۱۰ - عوامل گمراهى، وسیله هاى آزمون مردم از سوى خداوند بوده و مقهور قدرت او هستند. (فتنّا ... و أضلّهم السامرىّ ) گمراه گرى سامرى با آن که به شخص او استناد داده شده است; مصداق آزمون الهى قرار گرفته، حاکى از این است که خداوند بر کار او تسلط دارد و وى را به خواست خویش، آزاد گذاشته است.
۱۱ - ارتداد بنى اسرائیل و پیدایش گوساله پرستى در میان آنان، پس از عبورشان از دریا بود. (یبنى اسرءیل قد أنجینکم من عدوّکم ... فتنّا قومک من بعدک )
موضوعات مرتبط
- امتحان: ابزار امتحان ۱۰
- امتها: امتحان امتها ۸; امداد به امتها ۸; زمینه امتحان امتها ۷; زمینه گمراهى امتها ۷; گمراهى امتها ۸
- بنى اسرائیل: ارتداد بنى اسرائیل ۱۱; امتحان بنى اسرائیل ۱، ۲; بنى اسرائیل در غیاب موسى(ع) ۱، ۲، ۴، ۹; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۴، ۱۱; زمینه گمراهى بنى اسرائیل ۹; عوامل گمراهى بنى اسرائیل ۴; گمراهى بنى اسرائیل ۲; گوساله پرستى بنى اسرائیل ۱۱
- تاریخ: عوامل مؤثر در تحولات تاریخ ۶
- جامعه:
- عو امل مؤثر در تحولات اجتماعى ۶; موانع انحرافات اجتماعى :۵
- خدا: امتحانهاى خدا ۱، ۱۰; امدادهاى خدا ۸; سرزنش ها خدا ۹;قدرت خدا ۱۰
- رهبران: نقش رهبران ۶
- رهبران دینى : نقش اجتماعى رهبران دینى ۵; نقش رهبران دینى ۷
- سامرى: اضلال سامرى ۴
- گمراهى: نقش عوامل گمراهى ۱۰
- موسى(ع): عجله موسى(ع) ۹; فلسفه مؤاخذه موسى(ع) ۹; قصه موسى(ع) ۲، ۴، ۹ ; محدوده علم موسى(ع) ۳; وحى به موسى(ع) ۲
- وحى: نقش وحى ۲
منابع