روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۰

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن محبوب عن اسحاق بن غالب عن ابي عبد الله ع :

فِي خُطْبَةٍ لَهُ خَاصَّةً يَذْكُرُ فِيهَا حَالَ‏ اَلنَّبِيِ‏ وَ اَلْأَئِمَّةِ ع‏ وَ صِفَاتِهِمْ فَلَمْ يَمْنَعْ رَبَّنَا لِحِلْمِهِ وَ أَنَاتِهِ وَ عَطْفِهِ مَا كَانَ‏ مِنْ عَظِيمِ جُرْمِهِمْ وَ قَبِيحِ أَفْعَالِهِمْ أَنِ اِنْتَجَبَ لَهُمْ أَحَبَّ أَنْبِيَائِهِ إِلَيْهِ وَ أَكْرَمَهُمْ عَلَيْهِ‏ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ فِي حَوْمَةِ اَلْعِزِّ مَوْلِدُهُ‏ وَ فِي دَوْمَةِ اَلْكَرَمِ مَحْتِدُهُ‏ غَيْرَ مَشُوبٍ حَسَبُهُ‏ وَ لاَ مَمْزُوجٍ نَسَبُهُ‏ وَ لاَ مَجْهُولٍ عِنْدَ أَهْلِ اَلْعِلْمِ‏ صِفَتُهُ بَشَّرَتْ‏ بِهِ اَلْأَنْبِيَاءُ فِي كُتُبِهَا وَ نَطَقَتْ بِهِ اَلْعُلَمَاءُ بِنَعْتِهَا وَ تَأَمَّلَتْهُ اَلْحُكَمَاءُ بِوَصْفِهَا مُهَذَّبٌ لاَ يُدَانَى‏ هَاشِمِيٌّ لاَ يُوَازَى‏ أَبْطَحِيٌ‏ لاَ يُسَامَى‏ شِيمَتُهُ‏ اَلْحَيَاءُ وَ طَبِيعَتُهُ اَلسَّخَاءُ مَجْبُولٌ‏ عَلَى أَوْقَارِ اَلنُّبُوَّةِ وَ أَخْلاَقِهَا مَطْبُوعٌ عَلَى أَوْصَافِ اَلرِّسَالَةِ وَ أَحْلاَمِهَا إِلَى أَنِ اِنْتَهَتْ‏ بِهِ أَسْبَابُ مَقَادِيرِ اَللَّهِ إِلَى أَوْقَاتِهَا وَ جَرَى بِأَمْرِ اَللَّهِ اَلْقَضَاءُ فِيهِ إِلَى نِهَايَاتِهَا أَدَّاهُ مَحْتُومُ قَضَاءِ اَللَّهِ إِلَى غَايَاتِهَا تُبَشِّرُ بِهِ كُلُّ أُمَّةٍ مَنْ بَعْدَهَا وَ يَدْفَعُهُ كُلُّ أَبٍ إِلَى أَبٍ مِنْ ظَهْرٍ إِلَى ظَهْرٍ لَمْ يَخْلِطْهُ فِي عُنْصُرِهِ سِفَاحٌ وَ لَمْ يُنَجِّسْهُ فِي وِلاَدَتِهِ نِكَاحٌ‏ مِنْ لَدُنْ‏ آدَمَ‏ إِلَى أَبِيهِ‏ عَبْدِ اَللَّهِ‏ فِي خَيْرِ فِرْقَةٍ وَ أَكْرَمِ سِبْطٍ وَ أَمْنَعِ رَهْطٍ وَ أَكْلَإِ حَمْلٍ وَ أَوْدَعِ حَجْرٍ اِصْطَفَاهُ اَللَّهُ وَ اِرْتَضَاهُ وَ اِجْتَبَاهُ وَ آتَاهُ مِنَ اَلْعِلْمِ مَفَاتِيحَهُ‏ وَ مِنَ اَلْحُكَمِ‏ يَنَابِيعَهُ‏ اِبْتَعَثَهُ رَحْمَةً لِلْعِبَادِ وَ رَبِيعاً لِلْبِلاَدِ وَ أَنْزَلَ اَللَّهُ إِلَيْهِ‏ اَلْكِتَابَ‏ فِيهِ اَلْبَيَانُ وَ اَلتِّبْيَانُ‏ قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‏ قَدْ بَيَّنَهُ لِلنَّاسِ‏ وَ نَهَجَهُ‏ بِعِلْمٍ قَدْ فَصَّلَهُ وَ دِينٍ قَدْ أَوْضَحَهُ وَ فَرَائِضَ قَدْ أَوْجَبَهَا وَ حُدُودٍ حَدَّهَا لِلنَّاسِ وَ بَيَّنَهَا وَ أُمُورٍ قَدْ كَشَفَهَا لِخَلْقِهِ وَ أَعْلَنَهَا فِيهَا دَلاَلَةٌ إِلَى اَلنَّجَاةِ وَ مَعَالِمُ تَدْعُو إِلَى هُدَاهُ‏ فَبَلَّغَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ مَا أُرْسِلَ بِهِ‏ وَ صَدَعَ بِمَا أُمِرَ وَ أَدَّى مَا حُمِّلَ مِنْ أَثْقَالِ اَلنُّبُوَّةِ وَ صَبَرَ لِرَبِّهِ‏ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِهِ‏ وَ نَصَحَ لِأُمَّتِهِ‏ وَ دَعَاهُمْ إِلَى اَلنَّجَاةِ وَ حَثَّهُمْ عَلَى اَلذِّكْرِ وَ دَلَّهُمْ عَلَى سَبِيلِ اَلْهُدَى بِمَنَاهِجَ وَ دَوَاعٍ أَسَّسَ لِلْعِبَادِ أَسَاسَهَا وَ مَنَارٍ رَفَعَ لَهُمْ أَعْلاَمَهَا كَيْلاَ يَضِلُّوا مِنْ بَعْدِهِ وَ كَانَ بِهِمْ رَءُوفاً رَحِيماً


الکافی جلد ۱ ش ۱۱۹۹ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۱
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ أَبْوَابُ التَّارِيخ‏-بَابُ مَوْلِدِ النَّبِيِّ ص وَ وَفَاتِه‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۲۷۳

از امام صادق (ع) در يك سخنرانى مخصوص خود در باره بيان حال پيغمبر و ائمه و صفاتشان (عليهم السلام): مانع نشد پروردگار ما را براى بردبارى و فرصت بخشى و مهرى كه دارد. جرم و زشت كردارى مردم از اين كه انتخاب كند براى آنان محبوب‏ترين پيغمبران و ارجمندترين آنها را نزد خود كه محمد بن عبد الله (ص) است، او در جايگاه عزيزى متولد شده و از خاندان كريمى برخاسته، حسبش آميخته نيست و نسبش آلوده نه. در نزد دانشمندان صفات او مجهول نيست، پيمبران در كتب خود بدو مژده دادند و دانشمندان در وصفش زبان گشادند و حكيمان در حالش انديشه كردند، پاكزادى است بى‏نظير، هاشمى نسبى است بى‏همطراز، بطحاء وطنى است بى‏همتا، سرشتش آزرم است و منشش بخشش، وقار و خلق پيغمبرى خمير مايه او است، رسالت و آرمان‏هاى آن نقش ستايش نامه او، تا آنگاه كه اسباب تقديرات خدا در باره او به پايان رسيدند و قضاى الهى در باره او جارى شد و امر او به نهايت رسيد و قضاى حتمى خدا، او را به سرانجام رسانيد (از آغاز بشريت)، هر امتى به امت آينده از وجود او مژده مى‏داد و هر پدرى او را به پدر آينده مى‏سپرد و از پشتى به پشتى نقل مكان مى‏كرد، در اصل وى، زنا راه نيافت و در زايش پى در پى او پليدى رخ نداد كه از آميزش نامشروع باشد، از دوران آدم ابو البشر (ع) تا پدرش عبد الله، در بهترين دسته بود و ارجمندترين اسباط و والاترين قبيله و محفوظترين حمل و امانت‏دارترين دامن پرورش، خدايش برگزيد و پسنديد و انتخاب كرد و كليدهاى دانش را به او داد و سرچشمه‏هاى حكمت را به وى عطا كرد، او را بر انگيخت تا رحمت بر بندگان باشد و بهار براى جهان، به او قرآنى فرو فرستاد كه در آن بيان و توضيح كافى است، قرآنى به زبان عربى بر كنار از كجى تا شايد پرهيزكار شوند، آن را براى مردم بيان كرد و برنامه آنان ساخت با دانشى كه آن را منظم نمود و كيشى كه توضيح داد و واجباتى كه لازم دانست و حدود و مقرراتى كه براى مردم وضع كرد و بيان نمود و امورى كه براى مردم كشف كرد و اعلان كرد. براى رهنمائى به نجات و نشانه‏هاى دعوت به هدايت، رسول خدا آنچه را براى آن فرستاده شده تبليغ كرد و آشكارا بيان كرد آنچه دستور داشت و بار نبوت را كه بر دوش داشت به مردم رسانيد و براى پروردگار خود شكيبائى كرد و در راه او جهاد نمود و براى امت خود خير خواهى كرد و آنها را به نجات دعوت كرد و بياد آورى تشويق نمود و به راه حق رهنمود با برنامه‏ها و انگيزه‏هائى كه براى بندگان بنياد نهاد و پى ريزى كرد و چراغ فروزان هدايتى كه نشانه‏هاى آن را برافراشت تا آنكه پس از او گمراه نشوند و به آنان بسيار مهرورز و مهربان بود.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۳۳۲

امام صادق عليه السلام در خطبه‏اى كه بذكر حال و صفات پيغمبر و ائمه عليهم السلام اختصاص داده ميفرمايد: آن بردبارى و وقار و مهربانى كه خدا داشت، گناهان بزرگ و كارهاى زشت مردم، او را مانع نشد كه براى آنها برگزيند دوست‏ترين و شريفترين پيغمبرانش را، يعنى محمد بن عبد اللَّه (ص) را كه در حريم عرت تولد يافته، و در خاندان شرافت اقامت گزيده، حسبش ناآميخته و نسبش آلوده نگشته بود، صفاتش بر دانشمندان نامعلوم نبود، پيغمبران در كتب خود بوجودش مژده داده، و صفاتش را دانشمندان بيان كرده و حكيمان در وصفش انديشيده بودند، پاكيزه اخلاقى بود بى‏نظير، هاشمى نسبى بى‏مانند، مكى وطنى بى‏همطراز. حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، بر متانت‏ها و اخلاق نبوت سرشته شده و اوصاف و خويشتن‏دارى‏هاى رسالت بر او مهر شده بود. تا آنگاه كه وسائل مقدرات خدا او را بوقت خود رسانيد، و قضا و قدر، بامر خدا او را بپايان كارش كشانيد، حكم حتمى خدا او را بسوى سرانجامش برد، هر امتى امت پس از خود را بوجودش مژده داد، و پشت بپشت هر پدرى او را بپدر ديگر تحويل داد، از زمان آدم تا برسد بپدرش عبد اللَّه اصل و حسبش بزنا آميخته نشد و ولادت او با نزديكى نامشروعى پليد نگشت، ولادتش در بهترين طايفه و گراميترين نواده (بنى هاشم) و شريفترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظترين شكم باردار (آمنه بنت وهب) و امانت‏دارترين دامن بود. خدا او را برگزيد و پسنديد و انتخاب كرد، و كليدهاى دانش و سرچشمه‏هاى حكمت بدو داد. او را مبعوث كرد تا رحمت بندگان و بهار جهان باشد. و خدا كتابى را بر او نازل كرد كه بيان و توضيح هر چيز در آنست، يعنى قرآنى بلغت عربى بدون كجى، شايد مردم پرهيزگار شوند، آن را براى مردم بيان كرد و توضيح داد، با دانشى كه تفصيلش داد و دينى كه آشكارش ساخت و واجباتى كه آنها را لازم نمود و حدودى كه براى مردم وضع كرد و بيان نمود و امورى كه آنها را براى مخلوقش كشف كرد و آگاهشان ساخت. در آن امور راهنمائى بسوى نجات است و نشانه‏هائى كه بهدايت خدا دعوت كند. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله رسالتش را تبليغ كرد و مأموريتش را آشكار ساخت و بارهاى سنگين نبود را كه بگردن گرفته بود، بمنزل رسانيد، و بخاطر پروردگارش صبر كرد، و در راهش جهاد نمود و براى امتش خيرخواهى كرد و ايشان را بنجات دعوت كرد، و بياد خدا تشويق نمود، و براه هدايت دلالت فرمود، بوسيله برنامه‏ها و انگيزه‏هايى كه پايه‏هاى آن را براى بندگان پى‏ريزى كرد و مناره‏هائى كه نشانه‏هايش را برافراشت تا مردم پس از او گمراه نشوند و آن حضرت نسبت بمردم دلسوز و مهربان بود.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۵۳۱

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از حسن بن محبوب، از اسحاق بن غالب، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است در خطبه‏اى مخصوصه آن حضرت كه در آن حال پيغمبر و ائمّه عليهم السلام و صفات ايشان را ذكر فرموده، مى‏فرمايد كه: «پس‏ منع نكرد پروردگار، ما را به جهت بردبارى و تأنّى و آرام و مهربانى كه دارد، آنچه واقع شد از گناهان بزرگ و كردارهاى زشت بندگان، از آن‏كه برگزيد از براى ايشان، دوست‏ترين پيغمبران خود را به سوى خود و پيغمبرى را كه از همه پيغمبران دوست‏تر مى‏داشت، و در نزد او از همه ايشان گرامى‏تر بود؛ يعنى: محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله كه مولدش در معظم عزّت، و اصل و ريشه او در درخت كرم و بزرگوارى است (و مراد اين است كه از سلسله نجيب عظيم الشّأن به وجود آمده). و حسبش به صفت بدى، مخلوط و نسبش به عيبى آميخته و ممزوج نيست. و صفتش در نزد اهل علم، معلوم است (و چنان نيست كه آن را ندانند). همه پيغمبران در كتاب‏هاى خويش به آن حضرت و وجود ذى‏جودش، مژده دادند. و جميع علما به نعت خويش به او گويا شدند، و تمام حكما به وصف خود در او تأمّل نمودند. پاكيزه شده‏اى است كه هيچ كس از خلائق در صفات به او نزديك نمى‏تواند شد. و هاشمى است كه كسى با او برابرى نمى‏تواند كرد. و مكّى است كه كسى بر او بلندى نمى‏تواند جست. خوى او حيا، و سرشتش سخا است. آفريده شده بر بادهاى نبوّت، و اخلاق آن، و سرشته شده بر وصف‏هاى رسالت و خردمندى‏ها و نرمى‏هاى آن، تا آن‏كه اسباب تقديرات خدا او را به اوقات حصول آن اسباب رسانيد، و قضا در او به امر خدا جارى گرديد، تا به نهايت و غايت آن اسباب رسيد. قضاى حتمى خدا او را به غايت‏هاى آن رسانيد. هر گروهى به آن حضرت مژده مى‏دادند. كسانى را كه بعد از ايشان بودند و هر پدرى نور او را به پدرى ديگر دفع مى‏نمود؛ از پشتى به پشتى ديگر، به وضعى كه آن حضرت را در عنصر لطيف و اصل مادّه شريف، زنايى نمى‏آميخت، و او را در ولادت با سعادتش، نكاحى كه مخالف شرع انور باشد، نجس نگردانيد. از نزد آدم تا پدرش عبداللَّه (يعنى: جميع پدران آن حضرت تا حضرت آدم) همه حلال‏زاده بودند (كه از عقد صحيح موافق شريعت به هم رسيده بودند، و هيچ‏يك از ايشان، فرزند زنا و شبهه نبودند). و در فرقه‏اى كه از هر فرقه‏اى بهتر و در قبيله‏اى كه از همه كريم‏تر و در گروهى كه از همه كس منيع‏تر بودند، و حمل را بيشتر از همه كس محافظت مى‏نمودند، و در دامن و كنار كسى تربيت يافت كه امانتش از همه كس بيشتر بود. خدا او را برگزيد و پسنديد، و هر خوبى را در او جمع فرمود، و كليدهاى علم و چشمه‏هاى حكمت را به او عطا فرمود. و او را برانگيخت كه رحمت باشد از براى بندگان،و چون فصل بهار باشد از براى شهرها و زمين‏ها. و خدا فرو فرستاد به سوى او كتابى را كه در آن بيان و تبيان هر چيزى هست «قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ» «۱»، يعنى: در حالتى است كه آن قرآنى است به لغت عرب، غير صاحب كجى و آن را فرو فرستاد تا باشد كه ايشان بپرهيزند از كفر و انواع عصيان» (و در بعضى از نسَخ كافى، به جاى يَتَّقُونَ، يعقلون است و آن، درست نيست، مگر آن‏كه بر سبيل اقتباس باشد). و حضرت فرمود كه: «آن را از براى مردم بيان فرمود، و آشكار نمود به علمى كه آن را تفصيل داد، و دينى كه آن را روشن ساخت، و واجباتى كه آن را واجب گردانيد، و حدودى چند كه آنها را قرار داد از براى مردم و آنها را بيان فرمود، و امورى چند كه آنها را از براى آفريدگان خويش روشن و هويدا نمود، و دلالت به سوى نجات و نشان‏ها كه مردم را به سوى رهنمايان مى‏خواند، در آنها آشكار كرد. پس رسول خدا صلى الله عليه و آله آنچه را كه به آن فرستاده شده بود، به مردم رسانيد، و آنچه را كه به آن مأمور بود ظاهر گردانيد، و آنچه را كه بر او بار شده بود، از بارهاى سنگين پيغمبرى، به منزل رسانيد، و به جهت رضاى پروردگار خويش، صبر و شكيبايى ورزيد، و در راه آن جناب، با دشمنان دين جهاد فرمود، و امّت خود را نصيحت و خيرخواهى كرد، و ايشان را به سوى نجات خواند، و بر ياد خدا بر انگيخت، و ايشان را بر راه هدايت دلالت كرد، به راه‏هاى راست و داعيان چند (يعنى: ائمّه) كه اساس و اصل آن را از براى بندگان محكم ساخت، و منادى چند كه نشانه‏هاى آن را از براى ايشان برافراشت، تا آن‏كه بعد از آن حضرت، گمراه نشوند و به ايشان رؤف و رحيم بود» (كه نهايت مهربانى نسبت به ايشان داشت). __________________________________________________

(۱). زمر، ۲۸.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)