الواقعة ٤٥
کپی متن آیه |
---|
إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذٰلِکَ مُتْرَفِينَ |
ترجمه
الواقعة ٤٤ | آیه ٤٥ | الواقعة ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُتْرَفِینَ»: افراد خوشگذران و مست و مغرور فزونی نعمت (نگا: اسراء / ، مؤمنون / ). در اینجا مراد همه کسانی است که به سبب پرداختن به جهان، از عبادت یزدان غافل، و تمام تلاششان برای معاششان بوده است.
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۵۶ سوره واقعه
- موارد استعمال كلمۀ «قرب»، در امور مادی و معنوی
- توصیف نعمت های بهشتى مقربان
- توصیف نعمت های بهشتى اصحاب یمین
- توصیف حال اصحاب شمال، در قيامت
- اقوال مختلف درباره مقصود از «حنث عظيم»
- پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركان و بيان حالشان در قيامت
- بحث روايتى
- توضیحی راجع به نسخ آيه: «ثُلّة من الأوّلين و ثُلّة من الآخرين»
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ «45» وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ «46»
البتّه آنان پيش از اين (در دنيا) نازپرورده و خوشگذران بودند. و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مىكردند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)
بعد از آن علت موجب تعذيب را فرمايد كه:
إِنَّهُمْ كانُوا: بدرستى كه ايشان بودند، قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ: پيش از اين در دنيا به ناز و نعمت پرورده شدگان. مراد تنعم ايشان است به محرمات و اتباع شهوات كه بازدارنده ايشان بود از تفكر در امور حقه و عاقبت ارتكاب اوامر و نواهى الهيه.
وصف دوم آنها:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41) فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42) وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43) لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44) إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)
وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46) وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47) أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48) قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52) فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53) فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (54) فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (55)
هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (56)
جلد 5 صفحه 131
ترجمه
و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ
در باد گرم سوزان و آب جوشان هستند
و در سايهاى از دود بسيار سياه
كه نه سرد است و نه پسنديده
همانا آنها بودند پيش از اين بناز و نعمت پروردهشدگان
و بودند كه اصرار مىورزيدند بر گناه بزرگ
و بودند كه ميگفتند آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما بر انگيخته شدگانيم
و آيا پدران پيشين ما
بگو همانا پيشينيان و پسينيان
هر آينه جمعشدگانند تا وقت روز معيّنى
پس همانا شما اى گمراهان تكذيب كنندگان
هر آينه خورندگانيد از درختى از زقوم
پس پر كنند گانيد از آن شكمها را
پس آشامندگانيد روى آن از آب جوشان
پس نوشندگانيد مانند نوشيدن شتران عطشان
اينست تشريفات ورودى آنها روز قيامت.
تفسير
اصحاب شمال كه صاحبان شئامت و شقاوتند و در آيات اوليّه اين سوره بيان شد جاى تعجّب است از حال آنها كه در باد سام مولود از حرارت آتش جهنم كه در نهايت سوزندگى و نافذ در مسامات بدن است جاى دارند و آب جوشى كه بر سر آنها ريخته ميشود بر آنها احاطه مينمايد و سايهاى از تراكم دودهاى بسيار سياه جهنم بر سر آنها افكنده شده كه نه برودت و خنكى دارد و نه خوبى ديگر جز عفونت و اينها كسانى هستند كه خداوند نعمت خود را از آنها دريغ نفرموده بود و در دنيا بعيش و عشرت مشغول بودند و لذا از ياد خدا و انجام وظايف بندگى خودشان غافل و بپرورش بدن خاكى دلخوش و مايل گشتند و پى در پى مرتكب معاصى كبيره شدند و توبه ننمودند و گفتهاند مراد از حنث عظيم شرك است و حنث بر گناه اطلاق ميشود و بنظر حقير حنث همان خلف عهد ازلى الهى است كه بايد بنى آدم معصيت خدا و عبادت شيطان را ننمايند و آن هر چه باشد بزرگ است و لذا خداوند فرموده آنها در دنيا بطور تعجب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان پوسيدهئى باقى نماند دو مرتبه زنده ميشويم و بالاتر از اين آيا پدران ما كه سالهاى دراز است كه مردهاند و چيزى از
جلد 5 صفحه 132
آنها باقى نمانده زنده ميشوند بگو اى پيغمبر در جواب اين مردم نفهم بىفكر بلى تمام مردم دنيا از اوّلين تا آخرين را خدا براى روز معيّنى كه قيامت كبرى باشد جمع ميفرمايد و همه را زنده ميكند و در پيشگاه خود حاضر ميسازد پس شما گمراهانى كه تكذيب نموديد انبيا و اوصيا و علما را از شدّت گرسنگى از ميوه تلخ بد بوى درخت زقوم كه در سوره الصّافات بيان شد ميخوريد و شكمهاى خودتان را پر ميكنيد پس عطش بر شما غلبه ميكند و مجبور ميشويد روى آن آب داغ جهنّمى را مانند شترانى كه از آب خوردن سير نميشوند بخوريد و اين بمنزله تشريفات ورودى ميهمان است كه براى آنها در اوّل وقت جزاء تهيّه شده و تقديم ميشود عذابهاى گوناگون آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفتهاند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود و قمى ره نقل فرموده كه اين ثواب آنها است در روز مجازات.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُم كانُوا قَبلَ ذلِكَ مُترَفِينَ (45)
در دنيا خوش گذران بودند بلهو و لعب و ساز و آواز و زنهاي بيحجاب و شرب و قمار و هزارها معاصي ديگر ميگذراندند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 45)- سپس دلائل گرفتاری اصحاب شمال را به این سرنوشت شوم و وحشتناک در سه جمله خلاصه میکند:
نخست این که «آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ).
«مترف» به کسی میگویند که فزونی نعمت او را غافل و مغرور و مست کرده و به طغیان واداشته است.
درست است که همه «اصحاب الشمال» در زمره «مترفین» نیستند، ولی هدف
ج5، ص79
قرآن سردمداران آنهاست.
همان گونه که امروز هم میبینیم فساد جامعههای بشری از گروه متنعمین مست و مغرور است که عامل گمراهی دیگران نیز میباشند، سر نخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراکز شهوات، و گرایشهای انحرافی، به دست این گروه است، و به همین جهت قرآن قبل از هر چیز انگشت روی آنها میگذارد.
نکات آیه
۱ - اصحاب شمال، مجموعه اى از انسان هاى بى پروا، متنعمان سرمست و جباران (انسان هاى بى رحم و آدم کش) (إنّهم کانوا قبل ذلک مترفین) «مترف» (مفرد «مترفین») در معانى زیر به کار مى رود: الف) انسان یله و رهایى که بدون هیچ مانعى هرچه دلش بخواهد انجام مى دهد (بى پروا); ب) کسى که تنعم و رفاه او را سرمست کرده باشد; ج) جبار و ستمگر (قاموس المحیط).
۲ - گذراندن زندگى دنیا همراه با بى پروایى، سرمست شدن به ثروت و مکنت و بى رحمى و آدم کشى، درپى دارنده قطعى عذاب هولناک دوزخ (فى سموم و حمیم ... إنّهم کانوا قبل ذلک مترفین)
۳ - سرمستى، خوش گذرانى و فرو رفتن در ناز و نعمت، از عوامل مهم دوزخى شدن «اصحاب شمال» (و أصحب الشمال ... إنّهم کانوا قبل ذلک مترفین)
موضوعات مرتبط
- اصحاب شمال: اصحاب شمال در جهنم ۳; بى تقوایى اصحاب شمال ۱; بى رحمى اصحاب شمال ۱; رفاه اصحاب شمال۳; سرمستى اصحاب شمال ۱، ۳; ظلم اصحاب شمال ۱
- بى رحمى: آثار بى رحمى ۲
- تقوا: آثار بى تقوایى ۲
- جهنم: عذابهاى جهنم ۲; موجبات جهنم ۲، ۳
- سرمستى: آثار سرمستى ۲، ۳
- ظلم: آثار ظلم ۲
- قتل: آثار قتل ۲
منابع